بعضی ها اگزوزش را هم دستکاری می کنند؛ اگزوزی که به خودی خود، وقتی هنوز گاز نخورده، اعصاب و فکر و آرامش هر سالم و ناقصی را به هم می زند. حالا تصور کنید همان صدا چندبرابر و همنوا شود با نوایی شیپورمانند. نه، اینجا جنگل نیست؛ اینجا شهری است درندشت، پر از موتورسیکلت و صداهایی که از زوزه هم عذاب آورترند. این نواها حالا سوهان روح و روان شهروندانند و انگار مثل «واتوواتو» هر ۱۲۵سی سی به هزاران ۱۲۵سی سی تبدیل می شود.
لرزش شیشه ها
پنجره قدی که خودبه خود نمی لرزد؛ مگر زلزله بیاید! اما شیشه های پنجره فلزی برخی خانه ها از ارتعاش صدا می لرزد و حالا اگر کسی هم آدم ناخوش احوال نداشته باشد، در هر صورت یک شهروند است که بنا به هر دلیل موجه و غیرموجهی برای خودش یا دیگران، قصد استراحت دارد یا می خواهد دمی در منزلش بیاساید! صدای اگزوز موتورسیکلت ها و بوق های غیرمجازی که انگار پلیس جریمه ای برایش در نظر گرفته، تمامی ندارد.
حالا هم که تابستان است و صدا و همهمه و جنجال کودکان، نوجوانان و در برخی موارد، جوانان و میانسالان که برای سرگرم شدن، بازی، تفریح یا وقت گذراندن به خیابان سرازیر شده اند با سوهان روح، مغز و اعصاب و روان که همان موتورسیکلت ها باشند یکی شود.
دیگر فقط لرزیدن شیشه های خانه آزاردهنده نیست که انگار پایه های ساکنان خانه هم شروع به لرزشی مدام کرده است. نه می توانند فریاد بزنند و اعتراض کنند و نه قادرند پس گردن بچه هایی که جست و خیز تو کوچه وخیابان را انتخاب کرده اند بگیرند! به موتورسیکلت سواران هم که نمی توان اعتراض کرد. واقعاً باید چه کنند؟ قرص اعصاب میل بفرمایند یا آنقدر تحمل تا از مرز جنون عبور کنند؟ این راکبان بی ملاحظه از جوی، پیاده رو و بیابان و خیابان و هر آنجایی که به ذهن خطور کند و نکند، برای رسیدن زودتر به مقصدشان عبور می کنند و سوهان ۱۲۵سی سی شان مدام در حال تراشیدن است و از حرکت نمی ایستد.
الهی عاقبت به خیر نشوند
اهالی محله های شلوغ تهران نسبت به آلودگی صوتی و سروصداهایی که هر روز مدام تا غروب ادامه دارد به طور جدی معترضند. کاسب های این مناطق هم از این وضعیت شاکی اند و این طور که می گویند خودشان هم نمی دانند راه حل کجاست و چه باید کرد.
عنایت الله رئوفی- فروشنده لوازم پلاستیکی- که حدود پنج سال است در خیابان مولوی مشغول به کار است، می گوید: در این محله که جمعیت زیادی هم دارد، جار و جنجال موتورسیکلت ها بیشترین معضل ممکن است. هر جوانی یک قارقارک انداخته زیر پایش و از این طرف شهر به آن طرف می رود. جالب است که اغلب در محله های پرجمعیت که کوچه ها و خیابان ها باریکند، این سروصداها وجود دارد؛ مثلاً در همین منطقه ما سر ظهر صدا به صدا نمی رسد و مدام وزوز اگزوز موتور است که تو گوش و مغز آدم می پیچد.
رسول شهبازی از کسبه قدیمی بازار تهران است. مردی پا به سن گذاشته که از قضا او هم از سروصدای زیاد در این منطقه و خصوصاً ناهنجاری های موتورسیکلت ها دل پری دارد. می گوید: ۱۰ سال پیش، این منطقه آرامش بیشتری داشت. آنقدر موتورسیکلت از اینجا رد می شود که اکثر شب ها وقتی به خانه می روم، بدون قرص سردرد، پلک روی هم گذاشتن، غیرممکن است. کاری هم از دستمان برنمی آید. تازه خیلی از این موتورسواران پیاده رو، خیابان و بیابان برایشان فرقی ندارد.
خانم مهران خلیلی هم که ساکن سه راه زندان است، می گوید: ما که به این شرایط عادت کرده ایم. سروصدای بچه ها در روزهای تابستان تا اوایل مهر ادامه دارد، ولی صدای وحشتناک موتورسیکلت ها در این منطقه زیاد است. صدای موتورسیکلت تو کوچه های باریک اعصاب خردکن است. شوهرم می گوید که بعضی ها اگزوز موتورشان را سوراخ می کنند تا اندازه یک کامیون صدا بدهد! این جوان ها مگر مریض هستند که از این کارها می کنند؟ اگر همین صدا از صبح تا شب توی گوش خودشان باشد خوششان می آید؟ من که همیشه این جور آدم ها را نفرین می کنم. الهی به زمین گرم بخورند و عاقبت به خیر نشوند که مزاحم مردم می شوند.
جرایم سنگین برای موتوری های متخلف
دکتر محمد رسولی آزاد- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد و کارشناس ارشد ترافیک- معتقد است که برخورد قاطع پلیس با متخلفان موتورسوار، تنها بخشی از مشکل ترافیک و آلودگی صوتی را برطرف خواهد کرد. وی می گوید: در بسیاری از میدان های بزرگ تهران مثل هفت تیر، فردوسی و امام حسین، طرح برخورد با موتورسیکلت سواران متخلف همچنان اجرا می شود، ولی با کوچه پس کوچه ها چه باید کرد؟
این استاد دانشگاه می افزاید: راننده متخلف موتورسیکلت که بنا به هر دلیلی(بوق بلند، صدای بیش از حد اگزوز و...) می تواند از مسیر کوچه ها فرار کند، با هیچ شیوه ای نمی پذیرد که مردم آرامش می خواهند که البته این هم خودش نوعی بیماری است.
رسولی آزاد با اشاره به آلودگی های صوتی می گوید: صدای اجرای عملیات های ساختمانی، فروشنده های دوره گرد، بوق ماشین، اگزوز موتورسیکلت و... همگی از عوامل ایجادکننده آلودگی صوتی اند که در این میان به سبب تعداد زیاد موتورسیکلت هایی که اغلب، کارخانه های تولیدکننده، قسطی به خریداران واگذار می کنند، بیش از بقیه عوامل، آزاردهنده است.
وی معتقد است: درنظرگرفتن جرایم سنگین و محدودکردن تردد موتورسیکلت ها به صورت پلاک زوج و فرد یا هر تدبیر دیگری که به کار آید، در این زمینه تأثیرگذار است و حداقل بخشی از حجم آلودگی صوتی را در تهران بزرگ کاهش می دهد.
علاقه به آزار
پیداکردن یک موتورسوار متخلف در تهران کار راحتی است. معمولاً کسانی که با موتورسیکلت تردد می کنند و پا به سن گذاشته هم هستند، اهل حفره ایجاد کردن در اگزوز موتور نیستند، اما دیدن یک موتورسوار که می گویند اگزوز موتورش پرسروصداست و بعد سر صحبت را با او باز کردن، آنقدرها هم کار ساده ای نیست. یکی از آنها را پیدا و درست روبه روی چهارراه لشگر در محله نظام آباد با او صحبت کردیم.
اسم شما چیه؟
- هر چی دوست داری بنویس.
* اگزوز موتور شما سوراخ است؟
- نه! این طور یام نیست که صداش اذیت کنه.
* پس چرا اینقدر صدا می ده؟
- همین طوری.
* یعنی کارخانه سازنده اش ایراد دارد؟
- نه! اگزوزش را دستکاری می کنیم.
* از اینکه مردم را عذاب می دهید خوشحالید؟
- نه ولی از این صدا خوشم می آید!
* چرا؟
- خودم هم نمی دانم.
* دلت می خواهد بغل گوشت شیپور بزنند؟
- (می خندد) آقا مارو گرفتی؟
* نه، من هم عین شما مریضم؛ عاشق شیپورم!
یک لحظه کُپ می کند. فکر می کند مأمور هستم. بعد دوباره لبخندش نمایان می شود و نیشش را تا بناگوش می گشاید و یک مشت حرف بی سروته دیگر هم تحویلمان می دهد و هندل می زند و می رود. سوهان ۱۲۵سی سی اش روشن می شود و می آید روی اعصاب و شروع می کند به حرکت؛ عجب سوهانی است این ۱۲۵سی سی!