پرداخت یارانه نقدی به میزانی بیشتر از کل درآمدهای آزادسازی قیمتها که به چالش اصلی دولت یازدهم تبدیل شده، مخاطراتی را برای بودجه سالانه به همراه داشته است. دولت قبل اما اصرار ویژهای به توزیع قابل توجه یارانه نقدی داشت و برای تأمین مبالغ یارانه، راههای نامتعارفی را در پیش میگرفت. این چالش در شرایطی بروز پیدا کرده است که اهداف اولیه طرح، نظیر کمکرسانی به بودجه سالانه، افزایش کیفیت تولیدات داخلی و استفاده از تکنولوژی کممصرف و چندین هدف دیگر که تنها شعاری از آنها در یاد مانده، دیگر در اولویت قرار ندارد. برای بررسی آنچه در این 3سال حول هدفمندی یارانهها گذشته است با جمشید پژویان گفتوگو کردهایم. استاد اقتصاد دانشگاه علامه که مشاور وزیر اقتصاد دولت دهم بود، نتایج هدفمندی را همچنان مثبت ارزیابی میکند. پژویان که از طراحان این طرح بهحساب میآید، از توقف اصلاح قیمتها و اجرای نیمهکاره طرح انتقاد کرده است.
- با توجه به گذشت 3 سال از اجرای هدفمندی یارانهها، اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم، آیا مجموعا این طرح را موفق میدانید؟
برای پاسخ به این سؤال باید شرایطی که در این 3 سال بر هدفمندی یارانهها گذشته را بهطور کامل ارزیابی کرد. نباید فراموش کرد که این طرح تنها یک سال و چندماه اجرا شد و بعد از آن متوقف باقی ماند. چالشها و بحثهای زیادی پیرامون آن بهوجود آمده است. از آن مهمتر اینکه هنوز یک سال و چند ماهی بیشتر از آن نگذشته بود که بزرگترین شوک به اقتصاد پس از انقلاب اسلامی وارد شد و آن اعمال تحریمها با فشار مضاعف از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا بود. با این اوصاف نمیتوان بهراحتی راجعبه موفقیت یا عدمموفقیت آن حکم 100درصدی صادر کرد. آنچه میتوان گفت این است که در مجموع بهخصوص در زمینه توزیع درآمد، جلوگیری از قاچاق و بهبود سبد مصرفی خانوار، نتایج مثبتی حاصل شد. در سال اول و دوم با ارائه آمارهایی نشان دادم که فاصله طبقاتی کاهش یافت و این موضوع در شاخص ضریب جینی خود را نشان داد. حرکت دهکها یا بیستکهای پایین جامعه کاملا این موضوع را اثبات کرد، بهطوری که در روستاها تا 70درصد از طبقههای پایین درآمدی با بهبود اوضاع مواجه شدند و در شهرها هم تا 20درصد فقرا، وضع بهتری پیدا کردند؛ البته این بهبود با هزینهای اتفاق افتاد و آن یارانه نقدی بود که توزیع شده بود. در اقتصاد هیچ متغیری نداریم که در یک جهت هرچه پیش برود، مثبت عمل کند یا در یک جهت با پیشروی شرایط بد را تشدید کند. بهعنوان مثال رشد اقتصادی هم اگر خیلی بالا و سریع باشد خوب نیست چراکه متوقف میشود. صادرات غیرنفتی هم اگر با سرعت بالا رود و رشد قابل توجهی داشته باشد ممکن است اتکا به خارج را افزایش دهد و با تغییر سیاست و اعمال سلیقه میتواند، شرایط را دشوار سازد. در همین زمینه میتوان نرخ تورم را مثال زد که در حد اندک میتواند مفید و مشوق تولید و عامل رشد اقتصادی باشد. در نتیجه در هدفمندی یارانهها هم قطعا این سیاست درست بود و تنها راه هم انتقال نقدی بود اما چه مقدار پرداخت نقدی، مهم است. قطعا اینگونه نیست که هر چه بیشتر پرداخت شود، بهتر است. طبیعی است که برای کسانی که دریافت میکنند، رقم بیشتر بهتر است اما قطعا با دریافت بیشتر هزینه بیشتری میپردازند. رقم فعلی یارانه نقدی با این تعریف بیش از اندازه است.
به هر حال با همان میزان و شرایط هم آثار مثبتی در زمینه کاهش قاچاق، بهبود توزیع درآمد و اصلاح سبد خانوار داشت اما در جایی که اصل هدف بود و آن اصلاح ساختار و کارایی تولید بود نتوانستیم موفق باشیم. سیاستهای مکملی که باید بهکار گرفته میشد تا تولیدکنندگان سرمایهگذاری مجدد انجام دهند و به سمت تکنولوژی جدید و ماشینآلات با مصرف پایین انرژی بروند، اعمال نشد.
- طبق گفته شما یکی از مواردی که درصد توفیق طرح را پایین آورد، انتخاب مبلغ بیش از حد برای یارانه نقدی بود. آن زمان که شما مشاور طرح هم بودید، چه اتفاقی رخ داد که به این توصیهها عمل نشد تا سرانجام امروز یارانه نقدی به چالشی بزرگ تبدیل شود؟
پرداخت نقدی به مشکلی برای دولت بعدی تبدیل شد و متأسفانه بهدلیل فشارهایی که برای متوقف کردن این سیاست هم اتفاق افتاد این فاصله بیشتر و این مشکل حادتر شد. در خلال اجرای این طرح به نوعی با آن بازی شد. عدهای از روی سلیقه و بدون دانش و اطلاع کافی برای تجزیه و تحلیل، باعث شدندتا ادامه طرح با چالش مواجه شود. ادامه اجرا، توقف آن، تغییر مبلغ و نوع آن مورد بحث قرار گرفته است که در این میان تغییر اعطای یارانه از نقدی به غیرنقدی اشتباه بسیار فاحشی است. الفبای اقتصاد این اشتباه را اثبات میکند. بهدلیل اینکه تصمیمگیرندگان سیاسیون هستند این مباحث مطرح میشود. در دولت قبل هم، هیأت دولت در مجموع اقتصاددان نبودند و اقتصاد نمیدانستند به همین دلیل زمانی که صحبت از سیاستهای تولید و تغییر تکنولوژی میشد نه راهکار آن را متوجه میشدند و نه اهمیت آثار آن را.
- در ابتدای هدفمندی یارانهها گفته میشد که 100هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در بودجه وجود دارد و قرار بود آزادسازی قیمتها رفته رفته به بودجه دولت کمک کند. چگونه شد که این هدف هم محقق نشد؟
قرار بود در هر سال با اصلاح بیشتر قیمتها و افزایش نرخ حاملهای انرژی، اجرای هدفمندی یارانهها پیش برود اما اینگونه نشد. این موضوع پیشبینی درآمدهای دولت را کاهش داد. در کنار آن هدف اصلی از اصلاح قیمتها این بود که تکنولوژی تولید تغییر کند تا تولیداتی داشته باشیم که کمتر انرژی مصرف کنند و در نهایت محصول ارزانتری را تحویل مصرفکننده بدهند. تکنولوژی برتر میتوانست به کیفیت بهتر بینجامد. این مسائل میتوانست به کمک ادامه اصلاح قیمتها بیاید. اگر از طرفی قیمتهای انرژی اصلاح میشد با تغییر تکنولوژی و کاهش مصرف، جلوی افزایش هزینههای تولید گرفته میشد اما آن مجموعه تصمیمگیرنده نتوانستند این طرح را بهطور یک بسته اجرا کنند و هنوز هم این روند تنظیم و ترکیب بهینه حاصل نشده است.
- با توجه به ناکامی هدفمندی در اهداف اصلی، تنها توفیقی که شما به آن اشاره داشتید به اصلاح ضریب جینی در سال نخست یا سال دوم بازمیگردد. عملا با تورمی که در این مدت ایجاد شد، این فاصله نیز پر شده است، پس همان موفقیت در برخی بخشها نیز در حال حاضر وجود ندارد، درست است؟
بله. با کمال تأسف حتی با تورمی که بهوجود آمده آن شکاف طبقاتی بیشتر از قبل هم شده است. این طرح اگر 10سال قبل در اقتصاد ایران اجرا میشد بسیار سادهتر، ملایمتر و آرامتر امکان اصلاحات اقتصادی وجود داشت. حتی همین زمانی که طرح آغاز شد اگر با تحریم برخورد نمیکرد، درجه موفقیت آن بهمراتب افزایش مییافت؛ تورمی که ناشی از این سیاست در سال اول بین 12تا 14درصد بیشتر نبود اما آنچه شاهد آن بودیم بدون شک ناشی از تحریم بود. کاهش ارزش ریال به یک سوم در شرایطی که 90میلیارددلار واردات داشتیم شرایط را سخت کرده بود. تداوم واردات را که طی سالهای طولانی در اقتصاد بهعنوان راهکار مقابله با تورم از آن استفاده کردیم ما را تحت فشار قرار داد.
- در مجموع اگر هزینهها و فایدههای این طرح را مورد محاسبه قرار دهیم، کدامیک به دیگری برتری داشته است؟
به اعتقاد من در مجموع مثبت بوده است.
- اما شما تنها توفیق را کاهش فاصله طبقاتی در سال اول و دوم دانستید که آن هم با تورم فعلی از بین رفته است، پس چگونه هنوز هم مجموع این طرح را مثبت ارزیابی میکنید؟
به غیر از بهبود ضریب جینی، بهبود توزیع درآمد حاصل شد. سبد مصرف خانوار بیشتر به سمت صرفهجویی حاملهای انرژی رفته است و از قاچاق بنزین، گازوئیل، گندم و... تا حد بالایی جلوگیری شده است، بهطوری که بعد از مدتی تقریبا از واردات بنزین بینیاز شدهایم وگرنه در شرایط تحریم اگر قرار بود به میزان گذشته واردات بنزین داشته باشیم، شوک و آسیب آن در اقتصاد بهمراتب بیشتر نمایان میشد.
- با توجه به افزایش بهای دلار و اختلاف قیمتی که باردیگر حاملهای انرژی با آن سوی مرزها پیدا کرده، قاچاق هم بار دیگر افزایش یافته است.
بله. فرمانده نیروی انتظامی از حدود یک سال پیش اعلام کرده که مجددا قاچاق این کالاها رونق پیدا کرده است.
- پس عملا این موفقیت هدفمندی هم از بین رفته است.
بله. همینطور است.
- در این شرایط چه راهکاری را میتوان در پیش گرفت که حداقل همین توفیقات حاصل شود تا بعد بتوان به سمت اهداف اصلی حرکت کرد؟
تنها راه آن تداوم اجراست. اصلاح قیمتها باید در دستور کار قرار گیرد اما از طریق عملی،نه اینکه وزارت نیرو در مورد قیمت آب و برق تصمیم بگیرد، نه اینکه بنزین را در وزارت نفت تعیین قیمت کنند. قانون مشخص کرده که محل تعیین قیمت این نوع کالاها در شورای رقابت است که جایگاه تخصصی و علمی دارد.
- اگر داخل وزارتخانههای مربوطه تعیین قیمت انجام شود، چه مخاطرهای میتواند داشته باشد؟
اول آنکه تخصص این کار در دستگاهها وجود ندارد. دوم اینکه ممکن است دستگاهها تنها نگاه خود را اعمال کنند. بهعنوان مثال اگر نفع وزارتخانه در افزایش قیمت یک حامل بیش از دیگری باشد قطعا تمایل به آن سمت وجود دارد، یا دستگاهی که حتی منافعی نمیبرد ممکن است از نظر وجهه برای اینکه بخواهد نشان دهد که قیمت را کنترل کرده است، اجازه افزایش قیمت را ندهد. این موضوع در این شرایط به روشنی وارد بحث سیاسی میشود.
- در شرایط فعلی با توجه به کسری بودجه در پرداخت یارانههای نقدی و دیگر مشکلات این طرح، چه راهکاری برای جبران کسری موجود پیشنهاد میکنید و فکر میکنید بعد از آن چگونه میتوان به سمت اهدافی که از روز نخست ترسیم شد، حرکت کرد؟
در درجه نخست باید اصلاح قیمتهای نسبی آغاز شود و ادامه پیدا کند. این افزایش قیمتها که درآمد دولت را افزایش میدهد میتواند منابع یارانه نقدی باشد. بدون آنکه دولت اعلام کند که میتواند 3 دهک بالا و پایین و امثال آن را تعیین کند که امکان آن هم وجود ندارد، تنها باید اعلام کند که این یارانه حق همه نیست. یک شاخص را اعلام کند و بگوید کسانی که درآمدشان از همه جریانهای ثروتشان، یعنی مجموع درآمدهایشان، از عددی بالاتر است، دریافت یارانه حقشان نیست و اگر مشخص شود کسانی که حقشان نیست یارانه دریافت کردهاند، مشمول جریمه میشوند.اگر مبلغ این جریمه آنقدر زیاد باشد، کسانی که درآمد بالایی دارند وقتی احساس کنند که دریافت یارانه ممکن است دردسرهایی داشته باشد و موجب کنکاش در درآمدشان شود، بهراحتی از این مبلغ جزئی چشم میپوشند.