تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۸۶ - ۰۵:۳۶

پریسا افتخاری: نگاهی به کنوانسیون جهانی حقوق معلولان مصوب سازمان ملل.

کنوانسیون حقوق افراد کم‌توان، مصوب سازمان ملل متحد و نخستین کنوانسیون هزاره سوم، تازه‌ترین دستاورد فعالان و طرفداران جنبش حقوق معلولین است که 13 دسامبر 2006 در صحن علنی مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت آراء به تصویب رسید و 30 مارس 2007 به عنوان تاریخ شروع امضاء برای پیوستن کشورها به آن اعلام شد.

این کنوانسیون دارای 50 ماده است که به علت حجم زیاد مطالب در ذیل به چکیده و راهنمای اصول پایه آن اشاره می‌شود. لازم به ذکر است که به پیروی از رویکردهای نوین در زمینه مطالعات کم‌توانی در ترجمه این مطلب همه جا در برابر واژه *disability واژه کم‌توانی به کار برده شده و واژه معلولیت تنها در برابر *handicap کاربرد دارد. این کنوانسیون تنها سندی است که در نخستین روز به امضاء نمایندگان بیش از 80 کشور جهان رسید.

امیدواریم با آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی در مورد مفاد این کنوانسیون و لزوم پذیرش آن توسط کشورهای جهان، مقدمات امضاء کنوانسیون نامبرده توسط دولت فراهم آید.

 اصول پایه کنوانسیون حقوق افراد کم‌توان

در زمینه مواد کنوانسیون مذکور، هشت اصل کلی وجود دارد:

 الف) احترام به کرامت انسانی و شایستگی فردی، از جمله آزادی انتخاب و استقلال فرد.

هر فردی حق انتخاب داشته و می‌بایست در مواقع لزوم یاری شود.

ب)عدم تبعیض

عدم تبعیض مفهوم بنیادین تمام قوانین حقوق بشر بوده و در تمامی کنوانسیون‌های آن وجود دارد. تبعیض به هر دو صورت مستقیم و غیرمستقیم ممنوع می‌باشد. برای مثال در صورتی که فرد کم‌توان قابلیت انجام کاری را با متناسب‌سازی معقول داشته باشد و کارفرما از استخدام وی امتناع کند، مستقیماً‌ تبعیض قائل شده است. همچنین در اختیار قرار ندادن ورقه مناسب و مورد کاربرد به فرد دارای اختلالات بینایی، ‌هنگام رأی به کاندیدای منتخب وی، تبعیض غیرمستقیم می‌باشد.

 جامعه می‌بایست متناسب‌سازی معقول را در اختیار افراد کم‌توان قرار دهد. عدم در اختیار قرار دادن متناسب‌سازی معقول خود نوعی تبعیض است. «متناسب‌سازی معقول» به معنای تعدیلات و سازگاری‌هایی است که باید در محیط اعمال شوند تا افراد کم‌توان همانند دیگر افراد، از حقوق و آزادی‌های برابر برخوردار شوند.

پ) مشارکت کامل و موثر و تلفیق در جامعه

 سطوح متفاوتی برای مشارکت افراد دارای ناتوانی وجود دارد که در کنوانسیون به آن اشاره شده:

1 - مشارکت، اصل زیربنای کنوانسیون حاضر و ماده ویژه آن است.

 2 - تأمین منتها درجه مشارکت، در تمامی فعالیت‌های افراد دارای ناتوانی، وظیفه دولت و جامعه است.

 3 - مشارکت حقی است که افراد دارای ناتوانی می‌توانند به صورت قانونی آن را مطالبه کنند.

 چرا مشارکت مهم است؟ به منظور توانمندسازی افراد، جهت تحقق توانمندی‌های بالقوه آنان به عنوان یک شهروند و عضوی از جامعه، مشارکت امر مهمی تلقی می‌شود.

 ت) احترام به تفاوت‌ها و پذیرش فرد کم‌توان به عنوان نوع بشر

ث)برابرسازی فرصت‌ها

ج)دسترسی

 با وجود اینکه به مفهوم دسترسی به صورت خاص در ماده 9 کنوانسیون اشاره شده است، این اصل یکی از اصول پایه کنوانسیون نیز می‌باشد. این کنوانسیون که برای نخستین بار در یک سند حقوق بشر بین‌المللی به واژه دسترسی اشاره داشته، آن را به صورت جامع نیز تعریف کرده است:

تخصیص صرف حق به افراد کافی نیست، بلکه ضمانت دسترسی و بهره‌مندی افراد از آنچه برایشان در این حقوق در نظر گرفته شده، لازم و ضروری می‌باشد. بدون دسترسی، حق، تئوری‌ای بیش نیست.

 وقتی صحبت از دسترسی به میان می‌آید معمولاً‌ مفهوم لزوم وجود سطح‌ شیب‌دار در ساختمان‌ها برای افراد با صندلی چرخ‌دار در ذهن تداعی می‌شود، در صورتی که دسترسی، مفهومی فراتر از سطح شیب‌دار دارد. جامعه بایستی تأمین‌کننده دسترسی به مواردی از قبیل جاده‌ها، سیستم حمل و نقل عمومی، علائم پیاده‌روها، امکانات عمومی (مدارس، بیمارستان‌ها، کلینیک‌ها، منازل، محیط کار) و ارتباطات و اطلاعات (سایت‌های اینترنتی و تلفن) برای افراد کم‌توان باشد.

 با تأملی بر مفهوم دسترسی متوجه می‌شویم که چه میزان از جامعه، برای سهم قابل توجهی از اعضایش قابل دسترسی نیست. مفهوم دسترسی، قسمتی از تغییر الگویی است که کنوانسیون در راستای گسترش افکار جامعه نسبت به توسعه در کنار مفهوم کم‌توانی، به آن می‌پردازد.

 چ)برابری زن و مرد

 ح) احترام به ظرفیت‌های در حال رشد کودکان کم‌توان و حرمت قائل شدن به حق این کودکان در حفظ هویت ایشان

 پی‌نوشت‌ها:

* با توجه به تاریخچه جدید معلولیت، لغت کم‌توانی (Disability) به معنای گروهی ازمحدودیت‌های عملکردی مختلف است که در هر جمعیت و کشوری در جهان روی می‌دهد. افراد ممکن است با نقایص عملکرد فیزیکی و روانی، حسی یا وضعیت‌های طبی یا بیماری‌ ذهنی، دچار ناتوانی شوند. این اختلالات وضعیت‌ها یا بیماری‌ها ممکن است ماهیت دائمی یا موقت داشته باشند.

*لغت معلولیت (Handicap) به معنای از دست دادن یا محدودیت فرصت‌های شرکت در زندگی اجتماعی در سطحی مساوی با دیگران است. این لغت توصیف‌‌کننده تعامل فرد دارای ناتوانی و محیط اوست. هدف کاربردی از این لغت تأکید بر این مطلب و تمرکز بر کمبود در محیط و بسیاری از فعالیت‌های سازمان یافته در جامعه است. برای مثال نبود اطلاعات و ارتباطات و تحصیل مناسب، فرد دارای ناتوانی را از دستیابی به فرصت‌های مساوی محروم می‌کند.