قدمهایی به سوی پرتگاه
وقتی کیومرث پوراحمد پس از سالها سر صحنه فیلمی رفت و در مقام کارگردان فریاد زد حرکت، خیلیها منتظر خلق یک اثر با مضمونی اجتماعی و جنگی بودند. او با «اتوبوس شب» توقعها را بسیار بالا برده بود و گواه این ادعا هم سالن لبریز از جمعیتی بود که عصر پنجشنبه در کاخ جشنواره برای تماشای «50قدم آخر» در انتظار بودند. فیلم تقدیم شده بود به احمد کاظمی، نجفآباد و سربازان شناسایی روزهای جنگ و کاش به همینخاطر هم که شده پوراحمد فیلمی نمیساخت که باید برای بد بودنش به تأسف سر تکان داد. ضعفهای 50قدم آخر آنقدر جدی و عجیب است که اگر نام کارگردانش معلوم نبود، میشد بهعنوان یک فیلم درجه2 فرستادش روی آنتن تلویزیون. فیلمنامه چندپاره و بازی بیشتر خندهدار بابک حمیدیان را بگذارید کنار پلانی که یک سگ ولگرد و گرسنه با بو کردن شیشه گلاب به خط مقدم میرود و رزمندهای را - که قبل از شروع عملیات شناسایی رویش گلاب ریخته بودند - پیدا میکند تا جان رفیق مهندسش را نجات دهد.
نشریه شبانه
ساعت 10صبح پنجشنبه است و فیلم محمدمهدی عسگرپور در کاخ جشنواره به نمایش درآمده است. ساعت 16فیلم کیومرث پوراحمد تا لحظاتی دیگر به نمایش درمیآید. ساعت حدود 18است و فیلم به پایان رسیده و البته زحمت اهالی بولتن جشنواره به ثمر نشسته است. نشریه روزانه گفتوگویی مفصل انجام داده است با کارگردان فیلمی که 10صبح به نمایش درآمد و کمتر از 3ساعت بعد نشست آن به پایان رسید؛ یک پرونده ویژه برای فیلمی که پروندهاش در گذر پرسرعت جشنواره ساعتها پیش بسته شده و در خوانش مطالب مشخص میشود مصاحبهکننده احتمالا بدون دیدن فیلم زحمت مصاحبه را کشیده است. این روال تعجبانگیز و هر روز نشریه جشنواره فیلم فجر است. نکته مهم اینکه اگر بولتن قرار است پوششدهنده وقایع روزانه باشد، گردانندگانش نباید مصاحبههایی قدیمی را به خورد جماعت بدهند و اگر قرار است بهاصطلاح در سنگر پیشخبر و استقبال از نمایش فیلمها باشد، نشریه را اول وقت بهدست تماشاچیان برسانند.