وجود بیش از ۸۰۰۰ سالن سینما و تولید سالیانه بیش از ۳۵۰۰ فیلم اعم از فیلمهای بزرگ و دارای اکران گسترده و فیلمهای مستقل و کوچک اکران محدود؛ همگی نشان از شور صنعت سینما در این کشور دارد.
با این همه سینمای آمریکا وامدار همیشگی صاحب منصبان سینمای دیگر کشورها بوده است. از سال ۱۹۰۱ که صنعت فیلمسازی به صورت بسیار محدود در بندر نیویورک شکل گرفت تا یک دهه پس از آن که کالیفرنیا مهد سینما شد، این بزرگان سینمای کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و انگلستان بودند که عوامل تولید را در آمریکا فراهم می کردند. در واقع کمپانیهایی مثل یونایتد آرتیستز؛ والت دیسنی و بعدها برادران وارنر؛ کلمبیا؛ پارامونت و غیره همگی بر اساس این طرز تفکر بنیاد نهاده و گسترش یافتند.
در واقع در همان ابتدای دهه ۱۹۱۰ تقسیم کاری نانوشته صورت گرفت. استودیوها را آمریکایی راه میانداختند اما عوامل ساخت و ساز غیر آمریکایی و یا تازه واردان بودند. چارلی چاپلین که از انگلستان آمده بود از مهم ترین و تاثیر گذارترین هنرمندانی است که در ۱۹۱۲ در سینمای آمریکا جا افتاد و باعث شد سهم سینمای این کشور به رشدی اعلا در آن بازه زمانی برسد.
به هر روی اولین فیلمهای کوتاه داستانی به وسیله ادوین اس. پورتر ساخته شد. او با ساخت فیلم سرقت بزرگ قطار به نوعی اولین وسترن تاریخ سینما را نیز ساخت. کارگردانان بزرگ مثل دیوید وارک گریفیث و مک سنت در همین سال ها چهره شدند و درخشش سینمای صامت با چهره هایی مثل داگلاس فربنکس و آلفردو والنتینو؛ باستر کیتون و فون اشتروهایم و بزرگان دیگر ادامه پیدا کرد.
اما دوره نشاط سینمای صامت طولانی نبود. سینما به مثابه یک صنعت پول ساز مدام به دنبال نوآوری بود و در این راستا در میانه دهه ۱۹۲۰ صحبت از صدا دار شدن سینما به میان آمد.
دوره ناطق سینمای آمریکا با فیلم خواننده جاز در سال ۱۹۲۷ آغاز می شود. و این دوره نیز در هر دهه چهره های خاص خود را دارد. در دهه ۳۰ گری کوپر، کلارک گیبل؛ جیمز کاگنی و پل مونی شاخص ترین هنرپیشه ها بودند. در دهه ۴۰ همفری بوگارت، پیتر فاندا، برادران مارکس و کارگردانانی مثل جان فورد، فرانک کاپرا، روبن مامولیان؛ اورسون ولز و جان هیوستون نام خود را مطرح کردند و در دهه ۵۰ امثال آلفرد هیچکاک، وینسنت مینه لی؛ فرد آستر و دیگران بروز و ظهور کردند.
دهه ۵۰ را باید اوج فیلمسازی موزیکال در سینمای آمریکا نام گذاری کرد و کمتر استودیویی بود که در این دهه بیش از ۲۰ فیلم موزیکال نساخته باشد.
اما دهه ۶۰ با تغییر ذائقه تماشاگران؛ نوستالژی فیلم های قدیمی غوغایی به پا کرد و باعث شد دهه ۶۰ به دوره بازسازی فیلمهای قدیمی تبدیل شود. در واقع هالیوود هر چه در آرشیو داشت به ویژه ساختههای دهه ۳۰ و ۴۰ را دوباره سازی کرد که همین روند باعث شد یک شبه ژانر به نام فیلم بازسازی شده شکل بگیرد. در این سالها هنوز جان وین اقتدارش را از دست نداده است. اما غولهای تازه واردی مثل مارلون براندو ؛ پل نیومن و کلینت ایست وود به سینما معرفی شدند و در دهههای بعدی با قدرت جایگاه خود را تثبیت کردند.
اما در دهه ۷۰ دیگر سینمای آمریکا از تب و تاب افتاده است. غولهای دوست داشتنی و پر اعتبار سینما یا مردهاند و یا دیگر پا به سن گذاشتهاند. و در این سالها خلایی شدید برای پر کردن جای این غو لها حس میشد. برای همین دوباره بساط فیلمهای خانوادگی و کمدی به راه میافتد و دوباره سینمای آمریکا مجبور است وامدار نه تنها سینمای اروپا که وامدار تمام استعداد موجود سینمایی دنیا شود.
در همین دهه است که امثال رومن پولانسکی به سینمای دنیا معرفی میشوند. با اینهمه تک چهرههایی مثل فرانسیس فورد کاپولا با ساخت دو سری پدر خوانده بازار سینمای خاص آمریکایی جماعت را در این دهه گرم نگه می دارد و یا وودی آلن سعی میکند با آنی هال باب تازهای در کمدی بگشاید که دست برقضا موفق هم میشود.
از اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ اما دیگر صنعت سینما با مقوله کامپیوتر آشنا شده است و از همین رو جوانان مستعد جولان میدهند. دور دیگر مختص فیلمهای علمی تخیلی است. جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ در آسمان سینما میتازند و با ساختههایی مثل جنگهای ستارهای و ئی تی بازار سینما را داغ میکنند. با این همه اگرچه دهه ۷۰ سالهای ظهور غولهایی مانند جک نیکلسون؛ رابرت رد فورد؛ آل پاچینو و رابرت دونیرو است اما سینما چنان وسیع شده بود که بازهم زمینه برای درخشش استعدادهای نو وجود داشت.
در این میان کم کم امثال مارتین اسکورسیزی که پیشتر قد علم کرده بودند به ثبات میرسند و هرجه میسازند با اقبال روبرو میشود. از دهه ۹۰ تا کنون سیر سینمای آمریکا تقریبا همین است که میبینید. یعنی وامدار همان سینمای دیجیتالی است که حدود ۳۰ سال است همزاد سینما شده است.
در این سالها همه نوع ساخت ساز در سینمای آمریکا انجام میشود و اگرچه روح سینما کم کم دچار لطمه و خدشه شده اما باز هم ظهور جوانانی مثل کوئینتین تارانتینو؛ کریستوفر نولان، برادران کوئن و در سالهای اخیر چهرهایی مثل الکساندر پین و دیوید او راسل و چهره های دیگر باعث شده سینمای آمریکا خالی از استعداد جلوه ری ننماید.
بازیگران نیز در این ۳ دهه نقش بسیار زیادی در سینمای آمریکا داشتند. دقیقا اوضاع مثل سالهای دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شده است. این بازیگران هستند که فروش فیلم را تا درصد زیادی تضمین میکنند. در حال حاضر بازیگران متولد دهه ۶۰ مانند جورج کلونی؛ براد پیت؛ تام کروز؛ شان پن؛ جانی دپ و بازیگران متولد دهه ۷۰ مانند لئوناردو دی کاپریو با حضور در هر فیلمی فروش و یا اعتبار هنری آن را تضمین میکنند. که البته همیشه هم این روند جوابگو نبوده است.
به هر روی چرخش دهها میلیارد دلاری سینمای آمریکا در حال حاظر این کشورها به مانند سابق به مهمترین سازنده ی فیلم وغول صنعت سینما تبدیل کرده است.