یکی از سایتهای خبری اخیرا در مقالهای به نقل از یک مرکز مطالعات سیاستگذاری نهاد دانشجویی مدعی شده است که متخصصان پزشکی ایرانی با کسب درآمد سالانه 418هزار دلار بالاترین درآمد پزشکی در جهان را داشته، حتی درآمد آنها از پزشکان متخصص کشورهای آمریکا، استرالیا، هلند، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، دانمارک، اسپانیا وآلمان نیز بیشتر است.
در این تحقیق که تیتر «ایران؛ بهشت پزشکان متخصص» بر آن گذاشته شده است، درآمد پزشکان متخصص در ایران را عددی بالاتر از 400هزاردلار در سال، یعنی تقریبا ماهی 100میلیون تومان برآورد کرده است.عددسازی اینچنین، آن هم با وجود نهادهایی مانند سازمان نظام پزشکی در کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی واقعا جای تأسف و تامل دارد. درخواست نگارنده از مسئولین ذیربط آن است که بیایند و بهراستی متوسط درآمد پزشکان متخصص (و نه حتی پزشکان عمومی) را اعلام کنند تا واقعا ببینیم چنین اعداد و ارقام نجومیای صحت دارد؟
با وجود هزاران پزشک زحمتکش متخصص و عمومی در اقصی نقاط کشور که در محرومترین نقاط ایران با درآمدی بسیار اندک و شاید بسیار کمتر از سایر متخصصین رشتههای دیگر در حال فعالیت بوده و جهت اجازه کار بهعنوان متخصص، سالهای زیادی نیز تعهدات متعدد کاری را متقبل شدهاند، آیا این رواست که از چنین اعداد و ارقامی بهعنوان درآمد پزشکان متخصص ایرانی صحبت به عملآید؟! بهراستی با کدامین هدف و منطقی درآمد متوسط درصد قلیلی از پزشکان بهعنوان درآمد پزشکان متخصص ایرانی درنظر گرفته میشود؟
آیا مردم عزیزمان میدانند که بسیاری از پزشکانی که در نقاط دورافتاده کشور بهعنوان متخصص در حال خدمت در سازمانهایی چون تأمین اجتماعی یا دانشگاههای علوم پزشکی کشور مشغول خدمت هستند، حقوق ماهانهای در حدود 2 یا 3میلیون تومان یا کمتر از آن دارند؟
آیا مردم میدانند که یک جراح برای انجام عمل آپاندیسیت یا سزارین که میتواند موجب مرگ بیمار شود، در یک بیمارستان تأمین اجتماعی یا دولتی با تعرفههای کنونی دستمزدی کمتر از 50هزارتومان عایدش خواهد شد درصورتی که اگر خدای ناکرده اتفاقی برای این بیمار افتاده و همراهان بیمار از وی شکایت کنند، دیه ای تا رقم 150میلیون تومانی یا بیشتر باید پرداخت کنند؟
آیا میدانند برای همین اعمال جراحی دستمزد متخصص بیهوشی نیز که میتواند قصور وی منجر به همین مقدار دیه شود، دستمزدی کمتر از 50هزارتومان است و پزشکان و سایر اقشار جامعه پزشکی برای دریافت همین میزان مطالبات باید ماهها یا سالها منتظر باشند تا مراکز بیمهگر دولتی یا دانشگاههای علوم پزشکی کشور و سازمان تأمین اجتماعی این میزان دستمزد آنها را پرداخت کنند؟ آیا تمامی پزشکان کشور درآمدی مانند تعداد انگشتشمار یا به ادعای بعضی از افراد، چند صدنفری در چند رشته تخصصی در شهرهای بزرگ مانند تهران دارند؟ و اگر تعدادی انگشتشمار از پزشکان تهرانی یا شهرهای بزرگ دیگر از درآمدهای اینچنین بالا برخوردار هستند، آیا چنین درآمدی در درصدی از سایر رشتههای تحصیلی، بازاریان و کسبه، مهندسان، ورزشکاران یا سایر اقشار موفق جامعه وجود ندارد؟
آقایان به کدامین راه میروند که با اصرار فراوان، افرادی را که در میان آنها برای سالهای طولانی در تمام جامعه بهعنوان افتخارات پزشکی کشور شناخته شدهاند و سالهای فراوان جان هزاران انسان دردمند را نجات دادهاند، اکنون با حروف اختصاری دست بهدست کرده، تهدید میکنند که پروانه طبابت آنها را لغو میکنند؟
رفتار اینگونه با جامعهای که مسئولیت حفظ سلامت تن و روان جامعه را برعهده دارد نهتنها مشکلی را حل نمیکند بلکه تنها باعث دلسردی آنان و درنهایت عدمامنیت جسمی و روحی بیشتر جامعه میشود.
دکتر بابک قرائی مقدم