اما چقدر این هدف صحیح است؟ آیا کودک پیشدبستانی نیاز به فراگیری حروف الفبا به این شکل دارد یانه؟ اگر دارد چرا و اگر ندارد چرا؟ پاسخ به همه این پرسشها را از زبان «دکتر مرتضی مجدفر»، پژوهشگر و مولف کتابهای آموزشی بخوانید.
سن رسمی شروع آموزش به کودکان برای دوره آمادگی در بعضی کشورها پایان 5سالگی و شروع 6سالگی و زمان ورود به مدرسه، پایان 6سالگی و آغاز 7سالگی است. در کشور ما نیز زمان ورود به دوره آمادگی یا همان پیشدبستانی شروع 6سالگی و سن شروع دوره دبستان، آغاز 7سالگی است. این زمانها به عنوان سن استاندارد برای آموزش مفاهیم دوره پیشدبستانی و دبستانی در نظر گرفته شده است. البته استثناهایی هم هست؛ به طور مثال در بعضی کشورها، سن شروع آمادگی پایان 4سالگی و شروع 5سالگی است. اما در بیشتر کشورهای جهان، سن استاندارد، سنینی است که به آن اشاره شد. بنابراین اولین مسئلهای که باید در انتخاب آغاز سن آموزش در نظر گرفت، سن قانونی شروع آموزش اولیه یا پیشدبستانی و سن مناسب شروع آموزش دوره ابتدایی است.
اصول یازدهگانه را بشناسیم
شکی در این نیست که هر آموزشی، هدفی را دنبال میکند. این اصل درهمه مباحث آموزشی وجود دارد. دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش برای آموزش کودکان پیشدبستانی، 11 هدف اصلی را تعریف کرده است. هر یک از این اهداف نیز زیرگروههایی دارند که در اینجا فقط به اهداف اصلی به صورت فهرستوار اشاره میکنیم. حوصله کنید و این مطلب را تا آخر بخوانید تا بعد برایتان توضیحات بیشتری بدهم.
1- پرورش مهارتهای جسمی و حرکتی: این اصل با هدف آموزش و تقویت مهارتهای جسمی و حرکتی به کودکان طراحی شده است. اغلب این مهارتها درقالب بازی به کودکان آموزش داده میشود. برای مثال در این روش کودکان با بازی لیلی میتوانند حفظ تعادل را یاد بگیرند.
2- پرورش روحیه و رفتار عاطفی: به کودکان آموزش داده میشود که چطور احساسات و هیجانهای خود راشناسایی، کنترل و ابراز کنند. در این هدف آموزشی، دانشآموزان یاد میگیرند چطور با دیگران همدلی و همکاری داشته باشند. از طرفی یاد میگیرند چطور در صورت غم و اندوه آن را بهدرستی بروز دهند.
3- پرورش مهارتهای ذهنی: افزایش دقت و تمرکز، آموزش شیوه تفکر منطقی و حل مسئله، پرورش خلاقیت، تقویت روحیه پرسشگری، شناسایی و تقویت حواس پنجگانه و... از مباحثی هستند که آموزش آنها در این بخش قرار دارد. یکی از مهمترین آموزشها در این دوره، تمرکز روی ارتقای سطح حافظه است.
4- پرورش صفات اخلاقی و رفتارهای اجتماعی مبتنی بر ارزشهای اجتماعی: این آموزش، حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی کودک را مد نظر قرار داده است. تمایل به گوشکردن حرف دیگران، احترام، انعطافپذیری و... از اهداف این بخش از آموزش است.
5- انس با قرآن و علاقه به یادگیری آن: این هدف با برنامهریزیهای متعدد و بهصورت کاملا مجزا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
6- پرورش ذوق هنری و زیباییشناسی: جلب توجه کودکان به محیط اطراف و آموزش ساخت کاردستی. آموزش رنگها، نقاشی، بیان و خلق داستان و... از اهداف این بخش از آموزش است.
7- تقویت حس دینی و اخلاق مذهبی: آشنایی با خدا، ائمه و نعمتهای خدادادی.
8- پرورش هویت ملی: آموزش و پرورش تعلقات دینی و ملی، شناخت و احترام به نمادهای ملی، آشنایی اجمالی با نمادهای ملی مانند پرچم، نقشه کشور و آشنایی با آداب و رسوم ملی و مذهبی.
9- پرورش مهارتهای زبان فارسی: در این بخش تاکید برخوب گوشدادن، درک پیامهای کلامی و غیرکلامی، حرفزدن و خوب حرفزدن بهویژه در جمع، خواندن در حد برقراری ارتباط بین نمادها و کلام، نوشتن به معنی توانایی به دست گرفتن قلم و نقاشیکردن، وصلکردن خطچین و... است.
نکته: در شهرهایی که کودکان دوزبانه هستند، مانند شهرهای مختلف مناطق شمالغربی کشور؛ یعنی آذربایجانشرقی، غربی، اردبیل و... سعی بر فراگیری و آشنایی کودکان با زبان رسمی کشور یعنی زبان فارسی نیز در این هدف قرار میگیرد.
10- ارتقای سطح بهداشت و ایمنی: در این هدف کودکان یاد میگیرند که چطور نظافت و ایمنی فردی را رعایت کرده و چطور خود را در مقابل خطرات حفظ کنند؛ برای مثال آموزش حفظ ایمنی خود و دیگران در حوادث غیرمترقبه و... از آموزشهای مرتبط با هدف دهم آموزشهای پیشدبستانی است.
11- آشنایی با محیط زیست و علاقه و انس با طبیعت و حفظ آن: در این بخش کودکان یاد میگیرند چطور از منابع طبیعی به درستی استفاده کرده و آنها را هدر نداده و اسراف نکنند؛ بهطور مثال آموزش صرفهجویی در منابع طبیعی مانند برق، آب، گاز و... از آموزشهایی است که در این بخش قرار میگیرد.
مدت زمان انجام هریک از این فعالیتها نیز در اهداف یازدهگانه مد نظر قرار گرفته و براساس آن باید زمان آموزش تنظیم شود. بنابراین در دوره پیشدبستانی مربیان آموزشی باید براساس همین برنامه، به کودکان آموزش دهند و خارج از این چهارچوب نهتنها آموزش قانونی نیست، بلکه اصلا به نفع دانشآموز نیست.
آموزش الفبا هدف دوازدهم نیست!
یک بار دیگر یازده هدف آموزشی را که دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی آموزش و پرورش برای آموزش کودکان دوره پیشدبستانی در نظر گرفته است، مرور کنید. چه نکتهای در آن دیده میشود؟ آموزش حروف الفبای فارسی در این برنامه درسی وجود ندارد. بنابراین، این برنامهریزی نشان میدهد با وجود آنکه در اهداف آموزشی کودکان پیشدبستانی، «پرورش مهارتهای زبان فارسی» وجود دارد، اما در این هدف به هیچوجه به آموزش الفبای فارسی اشاره نشده است. در واقع آموزش به معنی یادگیری دقیق حروف الفبای فارسی، نوشتن آنها و کلمه یا جملهسازی با آن نیست.
والدین نگران هستند مبادا فرزندشان عقب بیفتد! اینکه چه عاملی باعث ایجاد این اضطراب و استرس در والدین شده، موضوع بحث ما نیست اما مهم این است که والدین هراس دارند که فرزندشان در زمینه آموزش از دیگر همسالانش عقب بماند و این اضطراب را اغلب به کودکانشان نیز منتقل میکنند. اما ببینیم چرا آموزش الفبا در برنامه یازدهگانه وجود ندارد.
نخستین پرسشی که والدین باید از خودشان بپرسند این است که چه عجلهای برای آموزش الفبا وجود دارد؟ چرا باید کودک، زودتر از زمان مقرر الفبا را یاد بگیرد؟ از طرفی اگر در آموزش تسریع شود، چه نتیجهای حاصل خواهد شد؟ چه لزومی دارد که کودک زودتر از زمان مقرر و استانداردی که تعیین شده حروف الفبا را بیاموزد؟
از خودتان بپرسید وقتی کودک وارد مدرسه شد، به فرض آنکه به حروف الفبا مسلط باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا برای او آموزش جداگانهای درنظر خواهند گرفت؟ آیا این مسئله برای او برتری به حساب میآید؟ کودکی که حروف الفبا را بلد است، میتواند زودتر از همسالانش کتاب درسی را تمام کند؟
تسهیلکننده نیست: برخلاف تصور والدین، تسلط بر حروف الفبا در روند آموزش او تاثیر شاخصی نخواهد داشت. در واقع روند آموزش او را تسهیل نمیکند؛ به این دلیل که شیوه آموزش در مدرسه متفاوت است و کودک باید با آن شیوه آموزشی پیشرفت کرده و به تدریج مباحث درسی را یاد بگیرد.
مزاحمت ایجاد میکند: وقتی آموزگار درحال آموزش کلمههای کلیدی است، کودکی که حروف الفبا را بلد است، برای معلم ایجاد مزاحمت میکند. این کودکان در روند آموزش اختلال ایجاد کرده و نمیگذارند آموزگار آموزش را به نتیجه برساند.
دلزدگی: این کودکان اغلب سر کلاس علاقهای به یادگیری ندارند. اغلب پس از گذشت دقایقی از شروع تدریس، احساس خستگی کرده و شروع به شیطنت میکنند. از طرفی ممکن است برای رفتن به مدرسه دچار دلزدگی شوند و از رفتن به مدرسه اکراه داشته باشند.
یادگیری شرطی
برای آنکه از شیوه نادرست آموزش با این کارتها مطمئن شوید کافی است با حروف الفبا، تعدادی کلمه را روی کارتهای تازه طراحی کنید و به کودکانی که با همان کارتها آموزش دیدهاند، کارتهای جدید را نشان دهید. کودک نمیتواند کلمهها را تشخیص دهد. به این دلیل که کودکانی که با آن کارتها آموزش دیدهاند، «شرطی» شدهاند و فقط میتوانند همان کارتها را شناسایی کنند. در واقع تکرار و تمرین باعث شرطیشدن این کودکان شده است و آنها بهطور واقعی و اصولی حروف الفبا را آموزش ندیدهاند، به همین دلیل نمیتوانند کارتهای جدید را شناسایی کنند. بنابراین، این هم تاییدی بر آن است که شیوه آموزش با این کارتها مفید نیست.
این راهش نیست
با توجه به همه مواردی که درباره آموزش زبان و الفبای فارسی با استفاده از کارتهای آموزشی بیان شد، میتوان به این نتیجه رسید که این کارتها نهتنها وسیلهای برای آموزش درست زبان و الفبای فارسی نیستند، بلکه با شرطیکردن کودکان، باعث میشوند آنها فقط برخی کلمهها و حروف معدود را یاد بگیرند. در واقع برخلاف تصور پدرها و مادرها این کارتها، عملا آموزش کودکان را جلوتر نمیاندازند و باعث رشد جهشی آنها نمیشوند.