نوروز که میآید تهران کمی خلوت میشود و جا برای دوچرخهها در سطح شهر باز میشود. «دوچرخه سواری در شهر تهران دشوار و از منزل تا سازمان حول و حوش 15 کیلومتر است.
طی این مسیر آن هم هر روز با دوچرخه سخت است ولی خب خودم را موظف کردهام که حداقل یک روز در میان این کار را انجام دهم. بالاخره باید تغییر را از یک جایی شروع کرد.» اینها را «سهیل کوثری» معاون آمار، برنامه و بودجه سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران میگوید. کسی که با وجود مشغله کاری بسیار، فاصله طولانی منزل تا محل کار و مشکلات و موانع دوچرخهسواری در تهران بر این کار اصراری بر پایه اعتقادی عمیق و درونی شده دارد.
- آیا همیشه میتوانید از دوچرخه برای رفت و آمد به سازمان استفاده کنید؟
همیشه که نه. یک وقتهایی صبحها باید در جلساتی خارج از سازمان و به موقع حضور داشته باشم و بنابراین مجبورم از اتومبیل استفاده کنم.
- از کی دوچرخهسواری میکنید؟
سابقه دوچرخهسواری من البته به سالهای قبل باز میگردد. منزل ما کرج بود و زیاد به جاده چالوس میرفتم. بچههای تیم ملی یا دیگر حرفهایها هم آنجا تمرین میکردند و ما هم شور جوانی داشتیم و دنبالشان میرفتیم. مثلا سر بالایی سد کرج را که آنها به خاطر رعایت مسایل فنی و حرفهای در آن قسمت خاص سوار دوچرخه نمیشدند من رکاب میزدم. جوانی بود! به هر حال آن موقع من هم کوهنوردی میکردم و هم دوچرخه سواری. اما به دلیل اتفاقات ناگوار و از دست دادن دوستان عزیزی در ارتفاعات توچال، برای چند سال کوهنوردی را کنار گذاشتم.
یکی از انجمنهای دوچرخهسواری موفق در توسعه فرهنگ دوچرخه سواری، انجمنی بود که ما در منطقه 22 با آنها پروژه مشترکی داشتیم. پروژهای که تعریف شد این بود که چطور میتوان آدمها را در یک محله، در سطح عمومی یا در حد سازمانی (مثلا در شهرداری منطقه 22) علاقهمند به دوچرخهسواری دایم کرد؟ با این گروه به صورتی تنگاتنگ ارتباط داشتیم و هر هفته از آنها گزارش میگرفتیم. یکی از بحثهای مهم آنها در شهرک صدرا درباره آموزش دوچرخهسواری برای همه اقشار بود. ولی جالب این است که با کاری که انجام شد، افرادی که اهل دوچرخه و دوچرخهسواری نبودند، به راحتی دوچرخهسواری میکنند. میروند تا ترهبار محلهشان و با سبد پر از خرید برمیگردند. غیر از این مسایل، فرهنگ «دوچرخه سواری همه با هم» را داشتیم.
مثلا فقط نوجوانها به دوچرخهسواری تشویق نمیشدند. بلکه همه خانواده در کنار هم بودند. وقتی تورهای یک روزه گردشگری میگذاشتند. همه خانواده با هم در این تور شرکت میکردند. اگر مادر خانواده دوست نداشت دوچرخهسواری کند میتوانست از جنبههای تفریحی، گردشگری محیط زیست و نظایر آن استفاده کند و سایر اعضای خانواده در صورت تمایل میتوانستند با هم دوچرخهسواری کنند. به هر حال هدف این بود که اعضای خانواده در کنار هم تفریح کنند. نمونه موفق دیگر این طرح در اکباتان اجرا شده است.
- چطور شد بعد از آغاز کارتان در سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات با دوچرخه رفت و آمد کردید؟
همه اینها پسزمینه ذهن من بود. یک روز داشتم از سازمان میرفتم منزل و هوا هم بسیار آلوده بود. نگاه کردم به ماشینهای دور و برم و همه بلا استثنا تک سرنشین بودند. در دلم گفتم عجب آدمهایی! همینجور که داشتم به ماشینهای تک سرنشین و علت آلودگی هوا فکر میکردم متوجه خودم شدم. ماشین من هم جزو همان تک سرنشینها بود. با خودم گفتم که اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید اول از خودمان شروع کنیم. به قول معروف «یک سوزن به خودت بزن و یه جوال دوز به مردم.» راستش همان جا تصمیم گرفتم کاری بکنم و فکر کردم حتی اگر به ضرر من نوعی تمام شود شاید به نفع فرزندم باشد. خب کار دیگری هم که از دستم بر نمیآمد. حساب کردم که یا باید با دوچرخه بیایم یا موتور، اتوبوس، مترو و.... موتور که حدود هشت برابر یک اتومبیل معمولی آلودگی ایجاد میکند. اتوبوس و مترو هم تجربه کردم و متاسفانه به شدت مرا به لحاظ زمانی عقب میاندازد. مضاف بر اینکه هیچ کدام از اینها جنبه ورزشی ندارد. بدن بعد از طی مسافت با مترو و اتوبوس تحرک خاصی ندارد و بیشتر خسته کننده است.
- چند دقیقه طول میکشد از منزل به سازمان برسید و آیا طول این زمان با اتومبیل و دوچرخه تغییر میکند؟
مسافت منزل تا سازمان را با اتومبیل و درنظر گرفتن ترافیک در زمانی حدود 40 تا 45 دقیقه و حتی بعضا یک ساعت طی میکنم. بنابراین من حدودا به اندازه دو ساعت، زمان رفت و برگشت دارم که میتوانم به دوچرخهسواری اختصاص دهم. واقعا هم من زمان کافی برای ورزش ندارم. یعنی مشغله کاری به من این اجازه را نمیدهد. مضاف بر اینکه اگر میخواستم برای این کار به باشگاه یا مکان مناسبی بروم باید زمان جداگانهای میگذاشتم و با وسیله نقلیه دیگری هم تا آنجا میرفتم. بنابراین دوچرخهسواری را شروع کردم. اولین نتیجه آن در کمال تعجب، زودتر رسیدن من به سازمان بود. در واقع پنج تا 10 دقیقه زودتر از همیشه میرسم.
- آیا از همان مسیرهای اتومبیل، برای دوچرخهسواری استفاده میکنید؟
اولین بار از اتوبان آمدم. وحشتناک بود. غیر از آلودگی و شلوغی، مساله این است که رانندگان ماشینها اصلا رعایت دوچرخهسوار را نمیکنند. بعد از مدتی مسیرهایی را پیدا کردم که مناسب بود. خیلی وقتها از داخل پارکها میآیم. مردم را حین ورزش میبینم. خیلی لذتبخش است. یک جاهایی هم مثل بلوار کشاورز مسیر مخصوص دوچرخهسواری دارد. با دوچرخه مسیرهایی را میشود رفت که با مترو و اتوبوس هم نمیشود. مخصوصا اگر دوچرخه کوهستان باشد و کمک فنر هم داشته باشد.
دوچرخهسواری تنوع خوبی در زندگی روزمره است. یکی از جذابیتهای دوچرخهسواری در تهران همین مسیرهای متفاوت و بعضا پر مانع آن است. اگر همکاران اعلام آمادگی کنند خیلی خوب است که این کار را شروع کنیم و قطعا در ابتدا هم مسیرهای سادهتر را امتحان میکنیم.
همشهری شش و هفت