هنوز هیچ مطالعه و تحقیقی نتوانسته به این سوال پاسخ بدهد که تکنولوژی در نهایت چه بر سر تواناییهایِ انسان میآورد؟ به عبارت سادهتر، انسانهای آینده خلّاقترند، یا اینکه نسلهای قبلی بشریت از خلاقیت بهره بیشتری داشتهاند؟ شاید یک پاسخ این باشد. تکنولوژی سطح آگاهی شهروندان را به طور فزایندهای ارتقا خواهد داد و مثلاً در آینده پزشکانِ خوب تعدادشان بسیار خواهد شد. ولی سطح دانش آنها کم و بیش به هم نزدیک خواهد بود و نابغهای چون ابن سینا دیگر ظهور نمیکند.
فناوری به تدریج آدمها را لاجیک (صفر و یکی) میکند. این یعنی اینکه؛ بر عکسِ تصور عمومی که روباتها به انسان شبیهتر میشوند، ما انسانها هستیم که به روباتها شبیهتر خواهیم شد. آن وقت به جای «عشق و احساس و عاطفه»، «عددها» ما را بیان میکنند. در چنین وضعی «پزشک» خوب زیاد خواهد شد، اما نه «حکیم»ی چون ابن سینا که دانش طبابت را با حکمت و شعور انسانی میآمیخت. درمان جای شفا را خواهد گرفت. فناوری اگر همینطور پیش برود، پزشک زیاد میشود و حکیم اندک. دانشمند زیاد میشود و نابغه کمیاب. شاید این از بزرگترین تهدیدهایی باشد که فناوری بر سفرۀ انسانیت آورده است. فکری باید کرد ...
اما فناوری با روزنامهنگاری و روزنامهنگار چه میکند؟
حتماً در روزهای اخیر، خبرِ زلزلۀ وست وود در لس آنجلس را شنیدهاید. این خبر را برای اولین بار یک «روباتِ روزنامهنگار» بر روی سایت روزنامه بارگذاری کرده است. «کن شوانک» (Ken Schwencke) ژورنالیست و برنامهنویس روزنامۀ لس آنجلس تایمز، بر اساسِ یک الگوریتمِ دیجیتال، روباتی برای انتشار خبر طراحی کرده بود. به محض اینکه مرکز زمینشناسی ایالات متحده وقوع زلزله را ثبت و تائید کرد، روبات خبر آن را روی سایت منتشر کرد.
مکانیزم کار مشخص است. شوانک ماشینی ساخته که با دریافت چند داده (Data) آن را در یک ساختار خبریِ از پیش تعیینشده قرار داده و تبدیل به اطلاعات (Information) یا خبر (News) میکند. اما روبات فقط خبر از وقوع یک رویداد میدهد و هنر روزنامهنگاری و توصیف ابعاد حادثه به حاشیه میرود. به عبارتی در اطلاعرسانی، روبات بر روزنامهنگار تقدم پیدا میکند. و این یعنی خسارتی بزرگ. مخاطب از خبر به سرعت آگاه میشود اما از روایت انسانیِ صحنه عقب میماند. حسِ او لاجرم ماشینی میشود نه انسانی.
روزنامهنگاری دارد آسیب میبیند. خبرها به جای نوشته و منتشر شدن، به سرعت «توئیت» میشوند. مخاطب بدلیل اینکه در محاصره انبوهی از اینگونه توئیتهاست، چه بسا از اهمیت برخی رویدادها مطلع نمیشود. این روند، نوعی جدید از سانسور را به فضای اطلاعرسانی تحمیل میکند که نتیجه فناوری و سرعت است. اطلاعات بسیار مهم در میان انبوهی از اطلاعاتِ زرد، یا غیر ضروری و چه بسا غیر صحیح پنهان میشود. در چنین وضعی و بویژه در اطلاعرسانیِ بحران؛ پنهان ماندنِ اطلاعات مهم از شهروندان خسارتبار است. گو اینکه فضایی هم ایجاد میشود تا بلوکهای قدرت افکار عمومی را از واقعیت منحرف کنند؛ و در عین حال مدافع آزادی و دمکراسی هم شناخته شوند!
روزنامهنگار حادثه را فقط بر اساس سه عنصر «سرعت، دقت، صحت» منتشر نمیکند. بلکه او روایتی انسانی از صحنه است. سرعت دارد بلای جانِ روزنامهنگاری میشود. روزنامهنگاری ماشین میشود. در این حالت، رسانه حتی اگر بخواهد نمیتواند برای مردمسالاری فضای تنفس ایجاد کند. روزنامهنگار هم به جای مسئولیتهای اجتماعی، تابع الگوریتمها و عددها میشود. احساسش گم میشود. اگر اینگونه شود، روزنامهنگار روبات میشود! زودتر از سایر انسانها.