این، فرازی مهم از مسئولیت اجتماعی روزنامه نگاران است. فسادهای اقتصادی، درد جامعه است و لذا باید به نحو صحیح به آن پرداخت. اما اشکال در عملکردها و مدیریت ها نیز خسارتهای بزرگی به کشور و مردم تحمیل می کند که کم از خسارت های هنگفت مالی نیست. از جمله خسارت های معنوی و انسانی.
اتمسفر رسانه ای ما سیاست زده است. این درست. باید به دلایل و آثار این عارضه در جای خود پرداخت. اما به خودمان هم نگاه کنیم. سهم روزنامه نگاران در این سیاست زدگی چیست؟ برای خبرنگارانِ ما، خبرهای سیاسی دارای ارزش خبری بیشتری است یا هنجارها و آسیب هایِ حوزه های اجتماعی و فرهنگی؟ بر ملا کردنِ فساد فلان چهره سیاسی جذاب تر است یا کنکاش و پرده برداری از خطا و ضعفی که جان هموطنی را طعمۀ حادثه کرده است؟ سر کشیدن در حریم خصوصی فلان سیاستمدار و بازیگر جذاب تر است یا طاعونی به نام اعتیاد که به جوانیِ جامعه مان زده است؟ و آیا وقوع چند فساد در حوزه قدرت دلیلی است که خبرنگار بر انواع فسادهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی که جامعه را محاصره کرده، چشم ببندد؟
روزنامه نگار حسگر جامعه است و باید مخاطب را به همه این فسادها حساس کند. بپذیریم که اگر نگاه ما به رویدادها و پرداختن و نپرداختن به آنها معطوف به «ارزشِ سیاسی سوژه» شود، روزنامه نگاران هم در سیاست زدگی حوزه رسانه و همه بلاهای ناشی از آن سهیم هستند.
دو مثال در حوزه اخبار حوادث می زنم. چندی پیش دو بانوی کارگر در آتش سوزی خیابان جمهوری از ساختمان سقوط کرده و کشته شدند. قلب همه ما به درد آمد و بدرستی، موجی از توجه به این حادثه در رسانه ها براه افتاد. حتی جزئیاتِ فرو افتادنِ آن عزیزان را نیز فریم به فریم نشان دادند (که از نظر اطلاع رسانیِ بحران قابل بحث است). اما کمی که گذشت، گویی متهم کردنِ یک نهاد اجتماعی از یکطرف و یا رفع این اتهام از طرف دیگر، از جان آن دو بانوی زحمتکش مهمتر بود. اکثر رسانه ها به جای راوی، قاضی شدند. یا درگیر اثبات اتهام بودند یا رد اتهام. گویی سایر عواملی که می تواند جان این عزیزان را ستانده باشد، ارزش کاوش نداشت.
در مقابل؛ همین هفته گذشته در حادثه سقوط یک هواپیما 4 نفر از بهترین خلبانان مملکت از دست رفتند. این خلبانان نیز بسان آن بانوانِ زحمتکش، ایرانی و عزیز بودند. اما چقدر به این حادثه، جزئیاتِ و دلایل احتمالیِ سقوط پرداخته شد؟ تک خبری بود و فراموش شد. حال آنکه حادثه ها در روزنامه نگاری، فرایند مدارند. دلیل اینکه رسانه ها در حادثه اول متوقف شدند و از کنار حادثه دوم گذشتند؛ همان سیاست زدگیِ ما اهالی رسانه است که به خودسانسوری انجامیده است. وقتی ارزش سیاسی سوژه ها از ارزش های خبری مهمتر می شود، آن سقوط دارای جذابیت خبری می شود و این سقوط جذاب نیست!
خبر را مرور می کنیم تا ببینیم این رویداد جای توقف است یا عبور. ساعت ۱۸:۴۶ دوشنبۀ گذشته یک فروند هواپیمای «فالکن ۲۰» مخصوص بررسی تجهیزات ناوبری فرودگاهی و تست این تجهیزات، متعلق به سازمان هواپیمایی کشوری در سواحل شرقی جزیره کیش و کنار برجهای دوقلو، دچار سانحه شد و هر ۴ سرنشین آن جان باختند و خانواده هایشان عزادار شدند.
این عزیزان از بهترین خلبانان مسافربری کشورمان بودند. از جمله خلبان مسعود جلیلی مدیرکل دفتر گواهینامهها و امتحانات سازمان هواپیمایی کشوری و همچنین سید مهدی احمدی موسوی خلبان و مدیرکل عملیات پرواز. این دفعه خلبان عامل سقوط نبود. چون کمیسیون عمران مجلس سه دلیل اصلی سقوط را چنین اعلام کرد: عمر بالا، عدم توانایی پرواز در شب و مشکلات فنی هواپیما.
کدام رسانه از مسئولانِ مرتبط با حادثه پرسید که آیا گزارش کمیسیون عمران را تائید می کنند یا خیر؟ کدام خبرنگار یادآور شد که مرجع اصلیِ پاسخگو در حوادث هوایی، کمیسیون عمران مجلس نیست؟ نظر دستگاه تخصصی و کارشناسان چیست؟ واقعا اگر هواپیما چنین ایراداتی داشته، چرا پریده؟ آن هم در شب؟ اصلا مگر در هواپیمای کوچکی که مخصوص تست تجهیزات و ادوات ناوبری است، چند خلبان باید راهی شوند؟ استانداردها چه می گوید؟
پیگیری مسئولانۀ خبرنگاران در این قسم از رویدادهای اجتماعی که مختص به ایران هم نیست، بدلیل روشن نمودن اشکالات و ضعف های احتمالی باعث خواهد شد تا حادثه ها به آسانی تکرار نشوند. و سرمایه های انسانیِ کشور نیز به راحتی از دست نروند و فراموش نشوند.
کار اهل قدرت، رقابت در «رینگ سیاست» است و کار روزنامه نگار دیده بانیِ احوال جامعه. وقتی حاشیه های سیاست برای خود روزنامه نگاران مهمتر از میدانِ جامعه شود، قطعا توجه به سرمایه های معنوی و انسانی در رسانه ها کمرنگ تر و منافع رقبای قدرت به آن ترجیح داده می شود. اینجا طریقتِ روزنامه نگاری ما مقصرتر است تا احکام و مناسبات سیاسی.
سرنوشتِ تومان ها مهم است اما جان های مردمان مهمتر. بد است که برای روزنامه نگاران و رسانه ها عددها از جان آدمها دارای ارزش خبری بیشتری شوند. کافی است بگویی 3 هزار یا 9 میلیارد تومان تا شاهنامه بنویسیم! اما اگر از حکایت آن 4 خلبان و چراییِ از دست دادنشان بپرسی، چه بسا بسیارمان از اصل حادثه هم بی خبر باشیم.
کوتاه سخن اینکه؛ لااقل در حوزه اطلاع رسانی حوادث و موضوعات اجتماعی، خبرنگاران نباید ارزش سیاسی سوژه را بر ارزش های خبری ترجیح دهند. بخش مهمی از خودسانسوری، نتیجه سیاست زدگیِ خود ماست و این رویکرد با مسئولیت اجتماعی روزنامه نگار سازگار نیست. این سقوط هم جذاب نیست!