هومان خاکپور: مشکل کلی رویشـگاه‌های جنگلی زاگرس ریشه در توسعه‌نیافتگی زاگرس و چیدمان نادرست توسعه در کشور از ابتدا تا حال دارد. البته خشکسالی‌ها و نوسانات اقلیمی ‌سال‌های اخیر نیز این بحران دست‌ساز را تشدید کرده است.

 

بالا بودن سطح وابستگی معیشتی جوامع محلی نسبت به سطح تولید جنگل‌ها - که روزبه‌روز هم در حال کاهش بوده- باعث شده تا حد آستانه تخریب این جنگل‌ها، پایین آمده و این میزان مصرف و بهره‌برداری که بیش از قابلیت تولید و بازسازی طبیعی جنگل‌ها است سبب پایین آمدن «ظرفیت قابل تحمل» این بوم‌سازگان شده و در ‌‌‌نهایت ساختار سیستمیک آنها درهم فرو ریخته و رو به قهقرا می‌روند.

هرچند توانمندسازی جوامع محلی در داخل و یا حاشیه رویشگاه‌های جنگلی و همچنین ایجاد فرصت‌های شغلی جایگزین و کاهش وابستگی معیشتی خانوارهای جنگل‌نشین می‌تواند در شمار مهم‌ترین راهکارهای نجات جنگل‌های زاگرس قرار گیرد، ولی باید توجه کرد که اجرای این امر تنها توسط سازمان جنگل‌ها که یک سازمان تخصصی با ظرفیت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری محدود است، در مقابل حجم بسیار گسترده عملیات مورد نیاز این توانمندسازی و کاهش وابستگی، کاری بسیار مشکل و نشدنی است و باید در برنامه‌های توسعه‌ای و در قالب یک طرح ملی که تمام اجزای دولت مسئولیت آن را عهده‌دار باشند، بربنیاد ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بوم‌شناختی (اکولوژیکی) بازتعریفی در چیدمان توسعه‌ای این مناطق صورت گرفته و از سهم درخور اشتغال در بخش‌های صنعت سازگار با طبیعت مناطق، تجارت، بازرگانی، اکوتوریسم و... از طریق ایجاد کانون‌ها و مراکز اشتغال‌زا در حاشیه جنگل، به صورت ویژه و ضربتی برخوردار شوند تا عقب‌ماندگی چنددهه گذشته استان‌های زاگرسی در توسعه پایدار که منجر به باراندازی معیشتی بخش عمده‌ای از اهالی این مناطق بر شانه‌های کم‌توان عرصه‌های جنگلی شده جبران و یک نوع تعادل در سطح تولید جنگل‌ها و سطح نیازهای معیشتی اهالی جنگل ایجاد شود.

حدود ۵سال پیش بود که نخستین گزارش‌های ظهور علائم زوال و خشکیدگی در بلوط‌زارهای زاگرس منتشر شد و موجی از نگرانی‌ها را در میان کار‌شناسان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور به‌وجود آورد. بررسی‌های میدانی اغلب محققان و پژوهشگران مراکز تحقیقاتی و علمی‌کشور فرضیه‌هایی مانند، نفوذ ریزگرد‌ها به کشور و تحت‌تأثیر قرار گرفتن گونه‌های گیاهی و زوال آنها، تخریب شدید اکوسیستم (ناشی از دخالت‌های بی‌رویه و عدم امکان ادامه حیات گونه‌های جنگلی و مرتعی)، تنش‌های محیطی به‌ویژه خشکی و شوری و ناتوانی گونه‌های گیاهی برای مقابله با آنها، بیوتروریسم (ناشی از آلودگی عمدی گونه‌های گیاهی) و همین‌طور بیماری‌های ناشناخته و تأثیر آن بر گونه‌های جنگلی و مرتعی برای این زوال مطرح کرده که به اشکال متنوعی مانند زوال کامل (خشکیدگی کامل درخت یا درختچه و حمله آفات و امراض به آن)، خشکیدگی بخشی از تاج درخت (از بالا به پایین یا از پایین به بالا و مشاهده شواهد حمله آفات و امراض)، تحت فشار بودن درخت (خزان زودرس آن و خشکیدگی برخی از قسمت‌های تاج شامل شاخه‌های انتهایی) و بالاخره خشکیدگی تک‌پایه‌ای یا لکه‌ای قابل مشاهده است. فقدان زادآوری طبیعی و تجدید حیات جنسی در جنگل‌های تغییر کاربری داده شده زاگرس یکی از مهم‌ترین پیامدهای کشت دیم در زیراشکوب این جنگل‌هاست.

به‌طور کلی عملیات شخم و آماده کردن زمین برای کشت دیم، شرایط استقرار بذر و نهال در بستر جنگل را برهم زده و زادآوری طبیعی جنگل دچار رکود و اختلال شده و اصل تجدیدشوندگی با ابهام مواجه می‌شود و حتی اگر درختانی هم از خطر قطع رهایی یافته باشند، فاقد توان تجدید حیات جنسی بوده و با پدیده دیرزیستی مواجه شده و بدون شک در آینده‌ای نزدیک بقای آنها با تهدیدهای بسیار جدی مانند طغیان آفات، بیماری‌ها و زوال و خشکیدگی مواجه خواهد شد. چرای پرشمار دام در تمامی ‌عرصه‌های جنگلی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تخریب مورد تأیید و تأکید تمامی ‌کار‌شناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی کشور است. دام‌های روستاییان در تمام طول سال در عرصه‌های جنگلی حضور داشته و تنها در فصل زمستان در مدت کوتاهی، وجود برف ممکن است مانع از حضور آنها در جنگل‌ها شود و دام‌های عشایری نیز زود‌تر از آغاز فصل چرا که حدودا اوایل خرداد است، وارد رویشگاه‌های جنگلی شده و خیلی دیر‌تر و مدتی پس از پایان فصل چرا که اواخر شهریور است، از جنگل خارج می‌شوند.

از بین رفتن نهال‌ها در اثر چرای دام، قطع درختان به صورت سرشاخه‌بری و کمربری برای تهیه علوفه از جمله نشانه‌های آشکار تخریب و جنگل‌زدایی بوده که ناشی از حضور مفرط دام در این عرصه‌های طبیعی است. تعلیف لاشبرگ‌های کف جنگل و میوه درختان و یا جمع‌آوری میوه برای تغذیه زمستانی دام، اضافه بر تهدید حیات جانوری جنگل، کاهش بارخیزی خاک و کمبود شدید مواد غذایی، ایجاد کوبیدگی و فشردگی خاک، افزایش میزان هرزآب‌ها، اختلال در چرخه طبیعی زادآوری گیاهی و فقدان تجدید حیات طبیعی جنگل را به دنبال خواهد داشت.

  • منبع: همشهری ماه
منبع: همشهری آنلاین