30درصد از این افراد را زنان و 70درصد را مردان تشکیل میدهند. این آمار به آن معنا نیست که زنان کمتر مورد خشونت قرار میگیرند بلکه زنان بهعلتهای گوناگون کمتر از مردان به سراغ پزشکی قانونی میروند. پس باید افرادی را که از رفتن به پزشکی قانونی یا شکایت خودداری کردهاند، به این آمار افزود. براساس آمار غیررسمی از هر 100خشونت خانگی یک نفر به پزشکیقانونی مراجعه میکند. آمار مشخصی از خشونت خانگی در جامعه وجود ندارد و بهنظر میرسد آمار خشونتهایی که به پزشکی قانونی کشیده میشود، تناسبی با میزان واقعی خشونت در جامعه نداشته باشد. اما دستکم نهادهای رسمی تأیید میکنند که هماکنون خشونت و پرخاشگری بعد از اعتیاد و طلاق سومین آسیب جدی کشور است. همچنین آمار زندانیانی که در کشور بهخاطر خشونت و پرخاشگری در زندان بهسرمیبرند بعد از اعتیاد بالاترین آمار است.
راه کوتاه خشم تا خشونت
سالانه 1100فقره قتل با سلاح سرد در ایران رخ میدهد. از سوی دیگر براساس آمار پلیس، روزانه 6قتل در کشور رخ میدهد. بنابراین اگر آمار پزشکی قانونی را ملاک قرار دهیم بیش از یک سوم و اگر آمار کمیسیون قضایی مجلس را معتبر بدانیم، بیش از نیمی از قتلها در ایران با چاقو و سلاحهای سرد مشابه اتفاق میافتد. بررسی پروندههای قتلهایی که با سلاح سرد صورت گرفته نشان میدهد که اغلب قاتلان بین 16 تا 25 سال سن داشتهاند و پس از دستگیری گفتهاند که قصد نداشتهاند طرف مقابل را بکشند.
تحلیل آمارهای رسمی پلیس نشان میدهد که حدود 70درصد از قتلهای دهه گذشته خورشیدی بدون برنامهریزی قبلی و بر اثر یک حادثه ناخواسته رخ داده است. اغلب ضاربان در این حوادث کنترل خشم خود را از دست دادهاند و با وسیلهای که در اطراف خود داشتهاند یا سلاح همراه خود، چند ضربه به طرف مقابل وارد کردهاند. بررسی پروندههای قضایی ایران نشان میدهد که جمعیت ایران با توجه به فراوانی خشونتی که دارد، جامعه چندان آرامی نیست ؛ این نتیجه از بررسی ردیفهای قابل ملاحظه و آماری که در قتل عمد، درگیریها و خشونتهای فیزیکی وجود دارد، بهدست میآید؛ خشونتهایی که منجر به تشکیل پروندههای قضایی شده و آن پروندهها به پزشکی قانونی ارجاع داده میشود و پزشکی قانونی رأی صادر میکند.
بیداد خشونتهای ناملموس
در کنار این پروندههای قضایی، آمار خشونتهای ناملموس هم کم نیست؛ وقتی که در شهرها رانندگی میکنید از طرف هموطنانتان که در کنار شما رانندگی میکنند، امنیت ندارید. سبقت بیمورد، بوق زدن و... نیز به نوعی خشونت به خرج دادن است؛ بهعبارت دقیق هر وقت انسانها از منطق گفتوگو دور شوند و از ابزارهایی غیراز یک گفتوگوی منطقی استفاده کنند - چه در کلام و چه در رفتار - دست به خشونت زدهاند. به این ترتیب علاوه بر بخش زیادی از خشونتهای جسمانی که هرگز به پزشکی قانونی راه نمییابند، دسته دیگری از خشونتها وجود دارد که اساسا جایگاهی برای سنجش و بررسی و اطلاع آن وجود ندارد. خشونت جسمی هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت منجر به آسیب و صدمات جسمانی شود که شامل کبودی، شکستگی، پارگی و زخم است. ضرب و جرحهای ساده شایعترین نوع خشونت فیزیکی محسوب میشود.
درسوی دیگر خشونت روانی قرار دارد که چندین برابر خشونت جسمی و فیزیکی جامعه را بهخود مبتلا میکند و شامل اهانت به دیگران، تحقیر و بیتوجهی و مانند اینها میشود. آمار خشونت اجتماعی چه در خانه و چه در بیرون خانه، چه بهصورت فیزیکی و چه بهصورت روانی، در حالی به مرتبه نگرانکنندهای رسیده که ایران طراح قطعنامه «جهان بدون خشونت و افراطیگری» در جهان بوده است. «جهان بدون خشونت و افراطیگری» عنوان قطعنامهای است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد 27آذر92 به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران تصویب کرد. این پیشنهاد را حسن روحانی در سخنرانی مهرماه خود در مجمع عمومی سازمان ملل طرح کرده بود. اکنون باید دید که چه تدبیری برای کاهش خشونت اجتماعی در ایران، یعنی کشوری که طرح جهان بدون خشونت را به جهان عرضه کرده است، در ذهن و مرام دولت و ملت ایران اندیشیده خواهد شد.