شاعر با وجود کاستیهایی که گاها در برخی اشعارش به چشم میخورد، نظیر تقطیع نامناسب و پایان بندیهای ناچسب که خوشبختانه انگشت شمارند (مانند: دیگر عین خیالم نیست/ ببین دیگر از تو نمینویسم/ ببین هیچ مرگم نیست. شعر6 و یا: و بهاررخصت کوتاهی/ که جا میشود در ساکی رنگ و رو رفته/ و به خانه بر میگردد/ در مرخصی کوتاه آمدنت از...شعر28) و نزدیک شدن به ساده نویسی مفرط (...سعادت چیزی نیست/ مگر همین دقیقههایی که/ میشود از تو نوشت. شعر55) باز به راحتی توانسته است که مخاطب خود را راضی نگه داشته و او را با فضای آفریده شده در شعرهای خود همراه ساخته و او را در اندوهی یک دست که در سرتاسر مجموعه مانند نسیمی گرم میگذرد سهیم سازد.
اگرچه نمیتوان از این ایراد چشم پوشید که با قدری دقت و پرداخت مناسب شاعر میتوانست مجموعهی خود را از ضعفهایی که ناشی از بیحوصلگی و شتاب زدگی است نجات دهد، (معجزه یعنی همین الان/ همین من/ همین تو/ همین باران. شعر65) اما با این همه به خوبی میشود دید که شاعر به آن پایه از آزادی ذهنی رسیده است که بتواند به دور از پیچیدگیهای زائد و بازیهای معمول و کاذب زبانی، اندیشههای خود را در بستری نرم و سیال و با پرهیز از شعار زدگی و هرگونه آلایش و نقاب ریاکارانه ارائه نماید.(...غروبی که به خانه بر گشته بود / هیچ شباهتی نداشت/ به مسافری که/ با پرواز آن سالها رفته بود.../دیدی آخر / جدایی کار خودش را کرد؟ شعر 66)
هم نشینی به جا و صیقل یافته کلمات، دوری از توصیفات، اضافات و استعارههای منسوخ و دستمالی شده، خلق و آفرینش تصاویر بکر و بدیع و رسا با اتکا بر عینی نگری که سبب تعالی همشان و توامان کلام و محتوا گردیده و گریز از سقوط در پرتگاه زبان مسلط بر شعر دهه هشتاد مجموعه ی نوابی نژاد را دفتری متفاوت و در خور ستایش قرار داده است.
شاعر در این دفتر گاه بیتابیهای مادری را از دوری فرزند دلبند خود چنان ملموس و باور پذیر و محسوس به تصویر میکشد که مخاطب را به همزاد پنداری با خود وا می دارد (امشب با چمدان کوچکت / از راه می رسی/ سه هفته وقت دارم/ برایت مادری کنم/ فقط سه هفته...شعر 4) و گاه از زبان عاشقی به سخن در میآید تا اندوه تنهایی عمیق دوری از معشوق را با نجوایی صمیمی به گوش خواننده محرم خود برساند، رنجی استخوان سوزکه تاثیر آن تا مدتها بر روح خواننده ی با احساس باقی خواهد ماند (فراموش کردن تو/ توهم سرباز خستهای است/که خیال میکند/ چون جای زخمی روی تنش نیست/ سالم به خانه برگشته است. شعر6)
در کنار عاشقانههایی که که اشاره شد شعرهای دیگری را از نوابی نژاد در این مجموعه میخوانیم که با دیدی وسیعتر جهان را مینگرند. شعرهایی که دغدغههای ژرف و دلواپسیهای انسان گرایانه شاعر را نسبت به ناملایماتی که بر دنیا سایه افکنده و او او را میآزارد باز گو میکنند (جنگ میشود/ میدانم/ همه چیز جیره بندی میشود/ حتی همین سهم کوچک ما/ از دلخوشی یک رویا...شعر 85)
از مهمترین ویژگیهایی که میتوان برای "یک جنگل مداد حرف داشتم اگر..." بر شمرد تنهایی وحشت آوری است که از هر سو روح شاعر را میخراشد اما برای انتقال این فضا به مخاطب با خلق فضایی هماهنگ و یک دست، نجیب، آرام، نرم، غمگین و محجوبی است که به گونهای با او به همصحبتی مینشیند که با کمال شگفتی برای او نه تنها تلخ و گزنده نبوده بلکه شیرین جذاب و خواندنی میشود.