در سالهای اخیر بسیار آمارهای نویدبخشی مبنی بر این داده شده است که کشور ما از نظر تولید مقالات و پژوهشهای علمی در رتبه دوم خاورمیانه و از نظر جایگاه در بین 20کشور اول جهان قرار دارد، به این معنا که سالانه در کشور ما میزان قابلتوجهی مقالات علمی تولید میشود و میزان قابلتوجهی نیز پژوهش در زمینههای علمی انجام میگیرد. بر مبنای آمارها از نظر شتاب علمی نیز به جایگاه بالایی دست یافتهایم، البته شتاب علمی در اینجا بهمعنای این است که ما از نظر تولید مقالات علمی نسبت به سالهای قبل پیشرفت قابلتوجهی داشتهایم.
این آمارها را اگر بخواهیم در کنار آمار میزان تولیدات مقالات ISI قرار دهیم به یک آمار شگفت آور تولید مقالات در عرصه داخلی و بینالمللی میرسیم. اما در اینجا چند پرسش مطرح میشود؛ اول اینکه چند درصد از این تولیدات علمی نوشتاری مبنای علمی دارند، دوم اینکه چند درصد از این مقالات تولید خود فرد هستند و چند درصد از آنها اقتباس و چند درصد از آنها خدای نکرده در زمره آثار سرقتی علمی قرار میگیرند؟
سوم و مهمترین پرسشی که در ذهن ایجاد میشود این است که به چند درصد از این تولیدات نوشتاری علمی جنبه عملی داده شده است و درواقع چند درصد از آنها از نظر علمی بهصورت کاربردی درآمده و چند درصد از آن به سود کشور بوده است. در یک کلام میتوان پرسید که چند درصد از این علم روی کاغذ، تبدیل به ثروت شده است؟ چرا که اگر قرار باشد هر نوع مقاله علمی در هر زمینهای بدون توجه به نیازهای کشور نوشته شود، آنگاه قابلیت تبدیل علم به کاربردی کاهش مییابد یا اینکه اساسا این قابلیت از بین میرود.
بنا بر آمارها امروزه مقالات زیادی در زمینه علم شیمی نوشته میشود و شاید بتوان بدون اغراق گفت که حجم وسیعی از مقالات نوشته شده در کشور درباره موضوعات مرتبط با این علم است و درباره سایر علوم بسیار کم نوشته میشود و تحقیقات اندکی صورت میگیرد اما آیا تمام نیاز کشور ما با علم شیمی تأمین میشود و آیا اصلا ما نیاز به علوم دیگر و پژوهش در علوم دیگر نداریم؟
بر همین اساس میتوان به این نتیجه رسید که یا مرکز خاصی بهعنوان متولی ساماندهی مقالات علمی در کشور و تعیین اولویتهای کشور در مقالهنویسی و تحقیقات علمی وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد وظیفه خود را در سالهای اخیر تنها در حد تشکیل جلسات و برگزاری چندین همایش و صدور دستورالعملهایی که در بایگانیها خاک میخورند محدود کرده است. اما امروزه این نیاز وجود دارد که مرکزی زیرمجموعه وزارت علوم و در حوزه آموزش عالی متشکل از استادان و نخبگان تشکیل شود تا در ابتدا اولویتها و نیازهای علمی کشور تشخیص داده شده و سپس مصادیقی جهت نوشتن مقالات علمی تعیین شود. در واقع باید به این سمت حرکت کنیم که تنها به مقالاتی که در حوزههای مختلف مورد نیاز قابلیت کاربردی شدن دارند، اعتبار علمی بدهیم.