بر همین اساس در سال 1377 کمیته جستوجوی مفقودین کار خود را در ستاد کل نیروهای مسلح آغاز کرد.
سختیهای تفحص شهدا
خبر آغاز تفحص شهدا، برای خانوادههای شهدا و حتی مردم ایران مسرتبخش بود ولی این عملیات جستوجو با دشواریهای خاص خود همراه است. وجود مین و مواد منفجره بهجا مانده از جنگ تحمیلی، گرمای شدید منطقه جنوب و عدم کارایی ماشینآلات سنگین در تمام روز، سرمای شدید و برفگیرشدن مناطق کوهستانی غرب و کمبود امکانات پیشرفته بخشی از مشکلات تفحص را به خود اختصاص داده است. باید گفت که فعالیت تفحص بسته به نوع، شرایط و جنس زمین متفاوت است. به طور مثال در منطقه فکه زمین رمل و ماسهای است، در چیلات، سومار و میمک تفحص در سنگلاخ و تپهها و شیارهای کوچک و بزرگ انجام میشود، در طلائیه زمین باتلاق است و در شط علی نیزار و آب وجود دارد و در کردستان و حاجعمران در کوههای صعبالعبور تفحص انجام میگیرد.
آداب و فرهنگ تفحص
«دائم الوضو» بودن هنگام کار و تعیین رمز توسل به یکی از معصومین و اهلبیت علیهمالسلام برای عملیات روزانه، از مسائلی است که همیشه مورد توجه تیم تفحص است. رضامحمدیان، یکی از اعضای تیم تفحص در این زمینه میگوید: «بارها شده که بچهها برای پیدا کردن پیکرهای مطهر شهدا، صلوات نذر میکنند. محال است کسی عضو تیم باشد و بدون وضو راهی منطقه عملیاتی شود. هر شهیدی هم که تازه پیدا مـیشـود حتما برایش دعـــای تــوسـل، زیارت عاشورا و دعــای عهــد روزانه در معراج برگزار میکنیم».
تشخیص شهدای ایرانی
یکی از مهمترین موضوعات در میدان کار تفحص، چگونگی تشخیص پیکر شهدا از اجساد کشتهشدگان عراقی است که راهکارهای خود را دارد. به عنوان مثال کلاههای نظامی عراقی ها کاملا با کلاه ایرانیها تفاوت دارد. کلاهآهنی عراقیها «طشت شکل» و کلاه ایرانیها «جمعتر» و «گرد» بوده است. پیراهن ایرانیها، لباس فرم سپاه سبزرنگ و نازک است و ممکن است که آرم سپاه نیز روی آن حک شده باشد. لباس بسیجیها هم یا از نوع تکاوری و یا خاکی است که بدون سردوشی و درجه است. یکی دیگر از راههای مهم برای تشخیص شهدای ایرانی جنس پارچه لباسهاست که روش دقیقی محسوب میشود. پیراهن عراقیها کاملا ضخیم و سبزرنگ و دارای سردوشی و نیز بغل بلوز دارای دکمه و جنس آنها معلوم است. پوتین ایرانی و عراقی از نظر شکل ظاهری تفاوت دارد ضمن اینکه در زیر پوتینهای عراقی نوشته هایی مانند (صنع فیالعراق)- (رقم) و علامتی بهصورت مثلث که با حرف (ج) که به معنی جیشالشعبی است (نیروهایی که صدام با اجبار به اسم نیروی مردمی عراق یا همان جیشالشعبی به جنگ میفرستاد). این نکته در جورابها هم صدق می کند چرا که ایرانی ها از نوع جورابهای ساقبلند یا ساق کوتاه به رنگ دلخواه و یا جوراب سیاهرنگ ساق بلند نازک استفاده ميکردهاند. ولی نیروهای عراقی از جورابهای بسیار ضخیم سیاه رنگ و یا سبزرنگ. تفاوت در جای خشاب و سینه بندهای جای خشاب فشنگها، تفاوت در کولهپشتیها و کولههای آرپیجی، تفاوت در سرنیزه اسلحهها، وجود اسلحه ژ3 و مهمات همراه، همگی از راههای شناسایی شهــدای ایـرانی است.
ورود علم ژنتیک
دکتر محمود تولایی، رئیس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور و مجری و طراح تعیین هویت ژنتیکی شهدای گمنام درباره سازمانهای متولی تفحص میگوید:«در سال1381 ما وارد کار شدیم و پس از اعلام طرحها، کار پژوهشی را آغاز کردیم. بدینترتیب بود که از سال 1381 استفاده از علم ژنتیک نیز وارد کار شد و درست زمانی که هنوز علوم تخصصی وارد پزشکی قانونی نشده بود و توانایی در سطوح خیلی ابتدایی قرار داشت برای شناسایی شهدای گمنام، این علم و تخصص وارد ایران و کار پزشکی قانونی شد؛ یعنی میتوان گفت که تشخیص هویت با علم ژنتیک به برکت شهدا در ایران تقویت شد».
40هزار خانواده چشمانتظار
رئیس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور، در توضیح روند کار تفحص میگوید: «تنها کافی است که اطلاعات جامعه هدف ما یعنی پدرانی که فرزندان مفقود دارند را جمعآوری کنیم؛ یعنی خانوادههایی که هنوز شهید خود را تحویل نگرفتهاند. گفته میشود حدود 04هزار نفر شهید گمنام هستند اما دقیق نیست و آمار دقیق را باید از بنیاد شهید و کمیته جستوجوی مفقودین پرسید. همین طور پس از جنگ و بعد از تفحص میادین مین و نبرد بسیاری از اجساد یافته شده به صورت گمنام در جای جای کشور دفن شدند و این كار قبل از آغاز پروژه تشخیص هویت بود و تعداد زیادی از اجساد هم در مناطق برونمرزی وجود دارند و پیدا نشدهاند و عملا نمیتوان گفت که این تفحص چندسال دیگر به طول میانجامد تا همه شهدا پیدا شوند.»
نگهداری استخوان شهدا
دکتر تولایی در مورد وضعیت نگهداری از استخوانهای شهدا نیز میگوید: «ما قسمت كوچكي از آنها را برداشت كرده و پيكر را به معراج منتقل ميکنیم. در صورت مشخص بودن منطقه عملياتي و يگان، به خانوادهها اطلاع ميدهيم تا جهت دادن نمونه خون مراجعه كنند. در غير اين صورت ممكن است زودتر دفن شوند.» وی میافزاید:« البته گاهي جسدي كاملا سالم به دست ميآيد كه به نوع مكان دفن بستگي دارد».
امکان اشتباه وجود ندارد
این کارشناس و محقق در مورد اینکه آيا تا به حال در تشخيص نمونهاي اشتباه داشتهاند میگوید: «وقتی تفحص در مناطق جنگي مشترك انجام ميشود، تيم مشتركي از ايران و عراق حضور دارند و سپس در معراج شهداي اهواز مورد بررسي مجدد قرار ميگيرند. بر اساس لباس، كفش، متعلقات و ملزومات باقيمانده تشخيص انجام ميشود بنا براین امکان اشتباه وجود ندارد».
شناسایی 150 شهید
دکتر تولایی درباره کار خود میگوید: «در ابتدای کار، حتی هیچ کدام از پروتکلهای کشورهای پیشگام در این امر را در اختیار نداشتیم تا بتوانیم از طریق اینترنت و مقالات، اطلاعاتی استخراج کنیم. تقریبا از سال1386 قادر به پاسخگویی بودیم به علاوه مشکل دیگری که در سال1391 مرتفع شد این بود که نرمافزار اصلی مورد نیاز را نداشتیم که خودمان طراحی کردیم. در حوزه ژنتیکی جنایی زماني که یک لکه خون وجود دارد و 5 مظنون، کار سختی نیست ولی زمانی که میبینیم یک پیکر شهید در اختیار است و 10هزار خانواده شهید، کار سخت میشود. با این حال توانستهایم 150 شهید را از طریق علم ژنتیک شناسایی کنیم».
وقتي بچههاي تفحص شهيد ميشوند
صبح روز دوم ديماه سال 74 بود. بچهها زيارت عاشورا خوانده و آماده شدند و رفتيم پاي كار. محلي كه ميخواستيم كار كنيم، اطراف ارتفاع 112 بود؛ كانالي بود كه سالهاي قبل هم آنجا كار شده بود. كسي نتوانسته بود داخل آن برود. تجهيزات زيادي اطراف كانال ريخته و نشان ميداد كه بايد شهيدان زيادي آنجا باشند. فقط اطراف كانال 16-15شهيد پيدا كرده بوديم. اطراف كانال پر بود از ميدان مين و علفهاي بلند كه روي آنها را پوشاندهاند. همراه سعيد شاهدي و محمود غلامي ميرفتيم تا انتهاي راه منتهي به كانال. كار بايد از آنجا به بعد ادامه پيدا ميكرد. سعيد و محمود را نسبت به ميدان مين توجيه كردم و به آنها گفتم كه اينجا مين والمري و ضدخودرو دارد. برگشتم طرف بقيه نيروها براي نظارت بر كار آنها. دقايقي نگذشته بود و ساعت حدود 9:30 صبح بود كه با صداي انفجار، همه به آن طرف كشيده شديم.
به آنجا كه رسيديم، ديديم سعيد و محمود هر كدام به يك طرف پرت شدهاند. سعيد اصلا حرف نميزد. بدن محمود طوري داغان شده بود كه پاهايش متلاشي شده بود. با علي يزداني كه بالاي سرش رفتيم، نميدانستيم كجاي بدنش را ببنديم، از بس بدنش مورد اصابت تركش مين والمري قرار گرفته بود. چفيه را دور يكي از پاهايش بستيم. محمود چشمانش را بازور باز كرد، نگاهي انداخت به ما و با سعي زياد گفت: «من ديگه كارم تمومه... بريد سراغ سعيد. رفتيم بالاي سر سعيد». تركش به سينه و بالاتنهاش خورده بود.
گلويش سوراخ شده بود. دستش هم داغان شده بود. محمود كه حرف ميزد، يك «يازهرا» گفت و تمام كرد ولي سعيد هيچ حرفي نزد. آن روز صبح را به يادم آورديم كه سعيد گفت: «ماه رجب آمد و رفت و ما روزه نبوديم». خيلي تأسف ميخورد. سرانجام آن روز را روزه گرفت. همان روز با زبان روزه شهيد شد.
شناسایی شهدا
در آزمایشگاه ژنتیک
آزمایش آناتومی پیکر شهید
نمونههایی که از مناطق عملیاتی آورده میشوند، همه دارای کارت سبزی هستند که راجع به محل و زمان یافتهشدن پیکر شهید است، بعد پیکرها مورد آزمایشهای آناتومی و پیکرشناسی قرار میگیرد.
تعیین کد و اندازهگیری استخوانها
در مرحله بعد، پروندهای با یک کد برای او تشکیل میشود و تمام استخوانهای طولی و اندامی که موجود هستند، اندازهگیری و اجزاي همراه آن را جداسازی میکنند. حتی ممکن است قسمتهایی از پیکر، به وسیله عناصر طبیعی، مثل آبرفت جابهجا شده باشد که تا جایی که امکان دارد جمعآوری و تمام اطلاعات در پرونده درج میشود. تنها مورد استناد همان کد تعیین شده است و از آن پس فقط با آن کد کار ميشود. وقتی هم آزمایش تمام شد در پرونده درج میشود و تمامی اطلاعات تنها دست رئیس گروه است و دیگر کسی نمیداند که این استخوان برای چه کسی است.
به دست آوردن نمونه DNA
در مرحله سوم، آزمایشها آغاز میشود. به دست آوردن DNA باکیفیت بهتر، با آسیب کمتر و رشتههای کاملتر مطابق با پروتكلهای استاندارد که قابل استفاده در تستهای آزمایشگاهی باشد و پس از تلخیص به بخش کنترل کیفیت منتقل شده و پس از تایید، وارد مراحل بعدی میشود و در غیر این صورت، مجددا به مراحل قبل باز میگردد.