جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل نزدیک است و بر خلاف آنچه از اخراج ایویچ به یاد داریم عزمی ملی برای موفقیت کارلوس کیروش به چشم میخورد. عزمی ملی که حتی در رفتار بازیکنان تیم ملی نیز بیش از پیش تجلی یافته است. اخراج ایویچ را به خاطر بیاورید. پیرمردی که با چمدانی از امید و کوله باری از تجربه پا به عرصه فوتبالی ما گذاشت اما با رفتار غیرحرفهای، حقوق حرفهای خود را پایمال شده دید و دل شکسته نیمکت تیمی را ترک کرد که بزرگانش چون مهدی مهدوی کیا بر تاثیر شگرفش در فوتبال ایران بارها و بارها تاکید کردهاند.
در حالی که در دورههای گذشته حرف و حدیثهای فراوانی درباره رفتار بازیکنان و تاثیر آنها در سرنوشت و حتی تغییر سرمربی تیم ملی به گوش میرسید این دوره رفتار درون تیمی تیم ملی حکایت از حفظ حرمتها، جایگاهها و عبور از بازیکن سالاری به سمت رفتارهای منطقی دارد. خوشبختانه فدراسیون فوتبال و رئیس همیشه خندان آن نیز با تمامی ضعفهای کوچک و بزرگ تا این لحظه در حمایت از سرمربی پرتغالی تیم ملی و بازیکنان آن دچار لغزش و کوتاهی بزرگی نشدهاند؛ هر چند که مباحث تیرهای چون پیراهن تیم ملی و عدم تمدید قرارداد با سرمربی تیم ملی و ... را در روزگار حساس ورزشی کشور مطرح کردهاند.
و اما خط قرمز کارلوس کیروش
کارلوس کیروش روز گذشته بر نام چهار بازیکن تیم ملی خط قرمز کشید. خط قرمزی که با حاشیههایی در شبکههای اجتماعی همراه و فرضیههایی را مبنی بر فرمایشی بودن اقدام سرمربی تیم ملی مطرح کرده است. خط قرمزی که تیتر یک برخی رسانههای ورزشی را نیز به نقد تند کارلوس کیروش تبدیل کرد. "ظلم آشکار در حق خلعت!" ؛ اما آنچه در میان تمامی این پیامها، کامنتها، فرضیهها و ... قابل تامل است برخورد بازیکنان خط خورده تیم ملی به ویژه محمدرضا خلعتبری و سردار آزمون تا این لحظه است.
احساس که پیش از این در جدال با منطق فوتبالیستهای ایرانی همیشه پیروز میدان بود این بار گویا دست خود را به علامت شکست بالا برده است. لحظه حذف از تیم ملی آن هم در آستانه پرواز به سمت برزیل نمیتواند لحظهای معمولی و بدون طعم تلخ فرصت حضور در بزرگترین فستیوال ورزشی دنیا باشد. خط قرمزی که نمیتواند خط قرمزی کمرنگ یا بیرمق باشد.
واقعاً ناراحت شدم اما فوتبالم تمام نشده است؛ به تصمیم آقای کیروش احترام میگذارم؛ او بزرگ من است؛ پشت سرش حرف نمیزنم؛ برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم؛ امروز بدترین روز من است اما برای عشق به ایران دعا میکنم و ... این عباراتی است که سردار آزمون در گفتگو با رسانهها درباره حذف خود از تیم ملی فوتبال در آستانه جام جهانی مطرح کرده است. رفتاری منطقی و حرفهای که حاکی از فرهنگ نقدپذیری و آینده نگری این بازیکن جوان دارد؛ نمونهای از اخلاق صحیح و مثبت ورزشی.
محمدرضا خلعتبری دیگر بازیکن خط خورده تیم ملی است که خط قرمز بر روی نام او برای خیلی از کارشناسان فوتبالی از جمله امیر حاج رضایی و مجید جلالی غیرقابل هضم است. این مهاجم مطرح تیم ملی کشورمان که در آستانه جام جهانی بلیت سفر به آمریکای لاتین را کنسل شده میبیند همانند سردار آزمون نتوانسته ناراحتی خود را پنهان کند. او که بیشترین شوک را در میان خط خوردهها تحمل کرده است تاکنون علیه تیم ملی یا سرمربی آن اظهارنظری نکرده است.
خیلی ناراحتم و هیچ حرفی برای گفتن ندارم؛ واقعا نمیتوانم در این شرایط صحبت کنم؛ باورم نمیشود خط خوردهام؛ ۴ سال برای تیم ملی زحمت کشیدم و هیچکس به اندازه خودم ناراحت نیست و ... اینها نیز عناوین مهم اظهارات خلعتبری در رسانههاست. اظهاراتی که هر چند بیانگر شدت ناراحتی و تاسف این بازیکن تیم ملی است که واکنشی قابل درک و پذیرش است اما هیچ اهانت و بیاحترامی به جایگاه سرمربی تیم ملی و تیم ملی کشورمان را نشان نمیدهد. منطقی که اگر در روزهای آینده نیز همراه خلعتبری باقی بماند شاید این فرصت را به او بدهد که با فوتبالی به مراتب بهتر از قبل خود را برای سایر رقابتها مهیا کند.
اما در پایان یک سئوال جدی مطرح میشود ... آیا رفتاری که از این بازیکنان در اولین ساعات پس از حذف از تیم ملی بروز کرد مصداق اخلاق حرفهای و بلوغ فکری آنها است یا نتیجه برخوردهای صریح کارلوس کیروش؛ برخوردهای بیبرگشتی که مهدی رحمتی و علی کریمی را از جام جهانی دور کرد ...
امید آنکه بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان به بلوغ فکری رسیده باشند و آنچه تا کنون از خط خوردهها شاهد هستیم یک اتفاق یا ترس نباشد؛ بلکه نمونهای از اخلاق صحیح شهروندی و اخلاق ورزشی مثبت باشد.