قايق
وقتي كه به حوض آمدي ، بادي سرد
چرخي زد و از كنار من دورت كرد
حيف است در آب ناگهان غرق شوي
اي قايق كاغذي ! به ساحل برگرد...
دريا
غوغاي غريب مرغها را بپذير
درساكت صخرهها صدا را بپذير
قايق، ماهي، ماسه، صدف، ساحل، موج
دريا! دريا! سلام ما را بپذير...
تنگ بلور
نزديك تو هستم و چه دورم ، اما
بي تاب در آبم و صبورم ، اما
من ماهي آزادم و جايم درياست
زنداني اين تنگ بلورم، اما...