تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۷

محمدصادق خسروی علیا: نام مهمان این صفحه را می‌گذاریم «شهروند خاص». در این گزارش قراراست شما را با مردی آشنا کنیم که طور دیگری به شهر، زندگی و اطرافش می‌نگرد.

«كمال جمالي» بي‌تفاوت بودن را كنار گذاشته و دوشادوش شهرداري براي داشتن شهري آبادتر تلاش مي‌كند. مشكل اساسي او با چاله‌هاست! چاله‌اي نيست كه از نگاه تيزبين او دربرود. براي همين كافي است چاله‌اي بر سر راهش سبز شود تا بلافاصله با دوربين موبايلش از آن عكس گرفته يا فيلمبرداري كند. بعد با شماره 137(سامانه پيگيري و ثبت درخواست‌هاي‌مردمي) تماس مي‌گيرد تا نيروهاي شهرداري بيايند و چاله را پر كنند. اين مرد با موتورسيكلتش تا به حال توانسته بيش از3500 چاله را شناسايي كند و به شهرداري گزارش دهد. كار او تنها گزارش كردن نيست بلكه مصرانه پيگيري مي‌كند و تا چاله پر نشود بي‌خيال نمي‌شود. خودش مي‌گويد: مسير زندگي من با افتادن در يك چاله تغيير كرد. اينكه چه اتفاقي و چه طرز فكري باعث شد مرد چاله‌شناس به جنگ چاله‌هاي شهري برود، بسيار جالب و شنيدني است. او بسيار پرانرژي و خوش‌صحبت است. مي‌گويد: «همين الان كه مي‌آمدم، سر كوچه تورج هم يك چاله شناسايي كردم. امان از اين چاله‌ها، همه جا هستند!» عكس گرفته بود و فيلم. نشان‌مان داد و از بقيه پرسيد آيا تا به حال به اين چاله توجه كرده‌ايد؟ بعد يك عالمه سند و مدرك از چاله‌ها رو ‌كرد. مدارك هم در گوشي موبايل‌اش است و هم در لپ‌تاپ‌اش؛ عكس‌ها، فيلم‌ها، تماس‌هاي 137، دفترچه آدرس‌ها و حتي تقديرنامه‌هايي كه از طرف شهرداري دريافت كرده. او همه اينها را روي ميز مي‌گذارد و مي‌گويد: «اينها ابزار كار من است!»

  • چه اتفاقي باعث شد كه اينقدر به چاله‌هاي شهري توجه نشان بدهيد؟

ماجراي من و چاله‌ها برمي‌گردد به 2سال پيش. شب بود وبا موتورم داشتم در يكي از خيابان‌هاي تهران عبور مي‌كردم. يكدفعه چرخ موتورسيكلتم افتاد داخل چاله. تا آمدم به‌خودم بجنبم، ديدم ميان زمين و آسمان معلقم و بعد نقش زمين شدم. در آن حادثه از 3جا پايم شكست. شانس آوردم آسيب جدي‌تري نديدم چون هميشه روي موتور، كلاه ايمني سرم مي‌كنم. به‌خاطر همين اتفاق ساده يك‌سال و نيم خانه‌نشين شدم. بعدا كه دوباره سوار موتورسيكلتم شدم از ترس اينكه مبادا دوباره چرخ موتورم داخل چاله بيفتد، سطح آسفالت خيابان‌ها را با چشمانم شخم مي‌زدم. با اين نگاه‌ها كم‌كم متوجه شدم كه چقدر چاله در سطح شهر وجود دارد؛چاله‌هايي كه مي‌توانند آسيب‌هاي زيادي به مردم بزنند اما هيچ‌كس آنها را نمي‌بيند و همه بي‌تفاوت از كنار اين موضوع مي‌گذرند. بالاخره به اين نتيجه رسيدم كه بايد خودم آستين بالا بزنم. دست به‌كار شدم و هر طور كه بود نگذاشتم يك چاله هم قسر در برود. از آن روز به بعد، هر روز با تماس‌هاي من ده‌ها چاله پرمي‌شود.

  • روزي ده‌ها چاله؟

دقيقا. من در مسيرم هر چاله‌اي كه قرار مي‌گيرد شناسايي مي‌كنم و به 137شهرداري گزارش مي‌كنم تا بيايند و ترتيب اثر بدهند.

  • كار شناسايي را چطور انجام مي‌دهيد؟

با گوشي موبايلم از چاله‌ها عكس و فيلم مي‌گيرم و آدرس دقيق چاله را در دفترچه‌اي كه به همراه دارم مي‌نويسم. شب كه مي‌روم منزل، مي‌نشينم پاي لپ‌تاپم. آدرس دقيق محل چاله‌ها را در كنار عكس و فيلم‌ها ليست مي‌كنم و آن را تحويل 137مي‌دهم.

  • و بعد؟

بعد 137ترتيب اثر مي‌دهد.

  • از كجا مي‌فهميد چاله‌اي كه شناسايي كرده‌ايد پر شده؟

من يك هفته بعد از گزارش به 137، مي‌روم سراغ چاله‌هايي كه شناسايي كرده‌ام. اگر پرشده بودند كه هيچ و گرنه... .

  • وگرنه چه اتفاقي مي‌افتد؟

و گرنه در كمتر از يك ساعت عكس چاله را مي‌گذارم روي ميز سازمان بازرسي شهرداري.

  • تا به حال كار به سازمان بازرسي شهرداري هم رسيده؟

بله. آخر من كم‌طاقتم. چندبار آنجا هم رفته‌ام.

  • برخورد آنها با شما در اين مدت چطور بوده است؟

راستش را بخواهيد آن اوايل خيلي تحويلم نمي‌گرفتند. آخر حق داشتند؛ تصور مي‌كردند كه قصد آزار و اذيت‌شان را دارم اما بعد از مدتي وقتي ديدند كه نيتم خير است و براي رضاي خدا اين كار را مي‌كنم با من همكاري مي‌كنند.

  • شهرداري چطور با شما همكاري مي‌كند؟

من مدام با 137در تماسم. آنها هم به من زنگ مي‌زنند، وقتي چاله‌اي پرمي‌شود از من مي‌خواهند به محل مورد نظر مراجعه كنم و بررسي كنم كه اين كار انجام شده يا نه. اين بها دادن شهرداري به شهروندان برايم بسيار خوشايند است و خستگي را از تنم بيرون مي‌كند.

  • به جز شناسايي چاله‌ها كار ديگري هم انجام مي‌دهيد؟

همه تصور مي‌كنند من بيكارم كه افتاده‌ام دنبال چاله‌ها. نه اينطور نيست. فعاليت‌هاي من زياد است. با ياري چند خير، صندوق قرض‌الحسنه‌اي راه انداخته‌ايم كه به نيازمند‌ها وام مي‌دهيم. كارهاي اداري و وكالتي مردم را هم انجام مي‌دهم اما اين روزها بيشتر وقتم را صرف نوشتن مي‌كنم. دارم كتاب مي‌نويسم؛ كتابي در مورد نحوه رانندگي در شهرتهران.

  • پس با اين مشغله‌ها كي وقت مي‌كنيد چاله‌ها را شناسايي كنيد؟

من تنها چاله‌هايي كه بر سر راهم قرار مي‌گيرند را شناسايي مي‌كنم.

  • تا به حال چند چاله شناسايي كرده‌ايد؟

در طول اين 9‌ماه توانسته‌ام 3500چاله را شناسايي كنم.

  • همه آنها پرشده؟

بله. قطعا.

  • وقتي 137با شما تماس مي‌گيرد كه چاله‌اي پر شده، شما چطور اين موضوع را پيگيري مي‌كنيد؟ سوار موتور مي‌شويد و به محل مورد نظر مي‌رويد؟

همانطور كه گفتم تنها چاله‌هايي كه در مسيرم قرار گرفته‌اند را شناسايي مي‌كنم؛ يعني در طول مسيرم هستند و من هفته‌اي يك‌بار هم كه شده سراغ‌شان مي‌روم اما بعضي وقتي‌ها مي‌شود كه چاله‌اي را در يك محل شناسايي كرده‌ام اما براي بازديد، مسيرم به آنجا نمي‌خورد.

  • يعني در اين صورت بي‌خيال بازديد مي‌شويد؟

نه به هيچ وجه. شده براي بازديد يك چاله از اين سر شهر تا آن سر شهر هم رفته‌ام.

  • در كدام منطقه تهران فعاليت مي‌كنيد؟ مسيرتان كدام طرفي است؟

با اين موتور همه مناطق 22گانه را زير پا مي‌گذارم. امروز شمال شهرم فردا جنوب و روز بعد غرب. فرقي نمي‌كند؛ كارهاي اداري‌اي كه انجام مي‌دهم مرا به همه نقاط شهر مي‌كشاند.

  • از نظر شما فقط چاله‌ها مشكل اساسي شهر هستند و به خطرات ديگري كه در مسير راه‌تان قرار گرفته‌اند توجه نمي‌كنيد؟

به جز چاله‌ها، به درپوش فاضلاب‌ها هم حساسيت نشان مي‌دهم. آخر بعضي از دهانه فاضلاب‌ها يا جوي‌هاي آب بدون درپوش‌اند كه بسيار خطرناك است. تصور كنيد عابر پياده‌اي شب هنگام از مسيري در حال عبور است كه دهانه فاضلابي بدون درپوش درست در چند قدمي‌اش قرار دارد. تاريكي و حواس پرتي دست به‌دست هم مي‌دهد و اگر فردي درون اين حفره‌ها سقوط كند خيلي شانس بياورد فقط با شكستگي اين خطر از سرش رفع مي‌شود و گرنه ضربه مغزي در كمين چنين اتفاق‌هايي نشسته است. آب گرفتگي معابر را هم مدنظر مي‌گيرم. موش؛ از همه مهم‌تر لانه موش‌هاست. موش‌ها موجوداتي‌اند كه دسته‌جمعي زيست مي‌كنند و با توجه به خطراتي كه جمعيت رو به ازدياد‌شان براي شهر دارد تا لانه‌اي را كشف كنم بلافاصله آن را به 137گزارش مي‌كنم.

  • شهرداري چگونه اين مشكلات را برطرف مي‌كند؟

تكليف در پوش فاضلاب و آب‌گرفتگي كه معلوم است به سرعت با يك درپوش و لايروبي جوب‌ها قابل حل است اما در مورد موش‌ها اول سمپاشي صورت مي‌گيرد و بعد دهانه لانه‌شان مسدود مي‌شود.

  • چرا اين كارها را انجام مي‌دهيد و برايش وقت مي‌گذاريد؟

اول اينكه اين كار خيلي هم وقت‌گير نيست. شايد 2ساعت در شبانه روز وقتم را بگيرد كه ارزشش را دارد. پيام را بايد رساند، مشكل را بايد بيان كرد تا به آن رسيدگي شود و گرنه آن مسئول از كجا بفهمد مثلا در كوچه شما، در منطقه و ناحيه شما چاله وجود دارد؟ كمي انصاف هم خوب است. به‌نظر من بد نيست ما به‌عنوان يك شهروند تكاني هم به‌خودمان بدهيم. مگر يك پيام رساندن چقدر خرج دارد و وقت‌گير است؟من در اين شهر بزرگ تنها نيستم. انسان‌هاي ديگري هم در كنارم هستند كه «ما» مي‌شويم. مشكلات شهري، مشكلات من و همه شهروندان است و نبايد نسبت به آن بي‌تفاوت بود.

  • وقتي مردم شما را در حال عكسبرداري و فيلمبرداري از چاه‌ها مي‌بينند چه عكس‌العملي نشان مي‌دهند؟

اول كنجكاوي مي‌كنند تا بفهمند دقيقا چرا اين كار را انجام مي‌دهم. بعد كه ماجرا را براي‌شان توضيح مي‌دهم عكس‌العملشان متفاوت است. عده‌اي مي‌خندند و مي‌گويند: «برو بابا حال و حوصله داري» خيلي‌ها هم به من مي‌گويند: تو بيكاري؟خيلي‌ها هم باورشان نمي‌شودكه اين چاله‌ها خيلي زود پر مي‌شود.

  • و عكس‌العمل شما بعد از شنيدن اين حرف‌ها؟

هيچ. از اين گوش مي‌شنوم و از آن گوش بيرون مي‌كنم. حرف‌هايشان را نشنيده مي‌گيرم.اميدوارم خودشان بعدا چاله‌هاي پرشده را ببينند.

  • از اينكه حس نوع دوستي شما را درك نمي‌كنند، نمي‌رنجيد؟

خوب بودن را بايد در خودمان پرورش بدهيم. من انسان نيكي نيستم. انسان‌هاي نيك آنهايي هستند كه گذشت و فداكاري مي‌كنند. كار من نه گذشت است و نه فداكاري. پس ناراحتي معنا ندارد.

  • از زندگي شخصي‌تان برايمان بگوييد. شما ازدواج كرده‌ايد؟

بله 28سال پيش و 2فرزند دارم.

  • خانواده‌تان از اينكه چاله‌ها را شناسايي مي‌كنيد با خبرند؟

بله.

  • عكس‌العمل آنها نسبت به اين كارتان چگونه است؟

مي‌گويند اگر اين همه انرژي‌اي كه تا به حال براي پر كردن چاله‌ها گذاشته‌ام، براي كسب درآمد مي‌گذاشتم تا الان ديگر مستأجر نبوديم (خنده).

  • شما مستأجريد؟

بله من و خانواده‌ام در منطقه شهيد كلاهدوز در آپارتماني 80متري زندگي مي‌كنم.

  • به‌نظرتان بهتر نبود به حرف خانواده گوش كنيد و به فكر خودتان باشيد؟

خيلي‌ها به‌دنبال گنج قارون هستند. حقيقت اين است كه اين گنج به‌دست آوردن‌اش بسيار سخت است و عده‌اي كمي به آن دست پيدا مي‌كنند. تازه اگر گنج‌قارون هم داشته باشيم مي‌خواهيم با آن چكار كنيم؟ به جز اينكه دنيا و آخرت‌مان تباه مي‌شود. درست است كه مستأجرم و بعد از اين همه سال حتي خانه هم ندارم اما افتخار مي‌كنم كه در طول زندگي‌ام هميشه مشغول به كارهاي عام المنفعه بوده‌ام. من به‌دنبال گنج قارون نيستم. بهتر است اگر قرار است گنجي به من بدهند گنج سليمان نبي باشد تا هم دنيا‌مان ختم به خير شود و هم آخرت‌مان.

  • آرزويتان چيست؟

اينكه در تهران ديگر چاله‌اي نباشد.