پرداخت ماليات يك وظيفه اجتماعي است. در اين گزاره شكي نيست. خيليها انتقاد ميكنند كه چرا از دانه درشتها ماليات نميگيريد و آنها با هزار ترفند از زير بار ماليات فرار ميكنند و زور شما به ضعيفها ميرسد. اين انتقاد هم درست است اما دليل نميشود كه ازضعيفها ماليات نگرفت.
اما گاه اتفاقاتي ميافتد كه نميداني به عنوان كمدي به آن بخندي يا به عنوان تراژدي از آن خشمگين- غمگين شوي. آنچه در پي ميآيد يك ماجراي واقعي است:
با خانم ناشر تماس گرفتند كه محل كار شما كجاست؟ پاسخ داد به دليل مشكلات مالي اكنون در خانه كار ميكنم. مميز مالياتي گفت: اجاره نامه داري؟
خانم ناشر گفت: اجاره؟ در محل زندگيام يك ميز گذاشتهام و كارهايم را آنجا انجام ميدهم. كارمند هم كه ندارم. خودم تنها كار ميكنم.
مميز گفت: خانه به نام شماست؟ ناشر گفت: نه به نام همسرم است. مميز گفت: به ما ربطي ندارد بايد اجاره نامه بياوري؟
ناشر گفت: يعني بايد ميرفتم محضر و يك اتاق از دو اتاق خانه را از همسرم اجاره ميكردم؟ شما باور ميكنيد كه زني از شوهرش يك اتاق براي كار اجاره كند؟ و باور نميكنيد كه شوهري يك اتاق خانه را بدون اجاره به همسرش بدهد؟
مميز گفت به ما ربطي ندارد. چون سال گذشته هم اجاره نامه نداشتيد جريمه ميشويد. خودش ضرب و تقسيم كرد و گفت براي سال گذشته جريمه شما 500 هزارتومان است. بعد راهنمايي كرد براي بعد از اين هم برويد اجاره نامه بياوريد. يعني خانم و همسرش بايد بروند محضر و خانم از شوهرش يك اتاق از دو اتاق خانه را اجاره كند. چون اداره ماليات در اين مملكت نميپذريد كه شوهري بابت كار همسرش در منزل از او اجاره نگيرد.