ذهن و روح كودك مانند تمام اعضاي ديگر او كمكم رشد ميكند و شكل ميگيرد. اگر معده كودك ما در چندماهگي توان هضم غذاي آدمبزرگها را ندارد و همواره و همهجا ظرف سوپ كودك در كيف ماست، ذهن او هم توانايي هضم و تحليل هر برنامهاي را ندارد. به همين دليل اهميت مديريت تماشاي تلويزيون، كمتر از همراهداشتن هميشگي آن ظرف سوپ نيست. شناخت ويژگيهاي سني كودكان به ما كمك ميكند تا به نيازهاي آنها توجه داشته باشيم و به خوبي بتوانيم غذاي روحشان را هم تأمين كنيم.
مديريت رسانه باخانواده
هر پيام و تصويري ميتواند بر ذهن كودك ما اثر بگذارد چون هنوز باورها و ساختار ذهني كودك شكل نگرفته و تشخيص خوب و بد براي او سخت است. اثراتي كه بيشتر اوقات براي ما مخفي است، در ذهن و جان و باور او ماندگار است. در سنين پايين (قبل از مدرسه) كودك قدرت تحليل ندارد و از هر چه ميبيند تأثير ميپذيرد. در واقع او بيشتر تقليدي عمل ميكند و كمكم به مرور زمان انتخابگر ميشود. مثلا اگر در جايي صحنههاي خشونت يك معلم با دانشآموز را ببيند، خودش را جايگزين آن كودك ميكند و به جاي او اندوهگين ميشود و به اين نتيجه ميرسد كه تمام معلمها عصبانياند. در اين سن توضيحدادن براي كودك و قانع كردن او كمي سخت است؛ بنابراين پيشنهاد ميشود قبل از مواجهه با آسيب، جلوي آن را تا جايي كه ممكن است بگيريم.
يادتان باشد:
1- ميتوانيد برنامههايي را كه فكر ميكنيد مناسب هستند، از قبل ضبط كنيد و در طول روز با فاصله زماني و نه بهطور ممتد براي كودك پخش كنيد؛ هر چند همين برنامهها هم ممكن است اثرات سوء حاشيهاي مثل تنبلي، بياشتهايي و بيخوابي، كم شدن فعاليتهاي اجتماعي و كمتحركي به همراه داشته باشد.
2- تلويزيون نبايد بيرويه و هميشه در خانه روشن باشد و كودك هر از گاهي ناخنكي به برنامهها بزند و از هر دري چيزي ببيند و سخني بشنود؛ در اين صورت حكايت غذايي كه قرار است به خورد كودك خود بدهيد، همان آش شله قلمكاري ميشود كه ديگران پختهاند؛ با چند وجب روغن اضافه!
3- سعي كنيد در زمان تماشاي تلويزيون كودكتان را همراهي كنيد. حواستان به پيامهايي كه كودك دريافت ميكند باشد. در اين شرايط اگر تلويزيون برنامهاي نامناسب پخش ميكرد، ميتوانيد با يك كار جالبتر و كمي خلاقيت، توجه كودك را براي چند دقيقه از تلويزيون پرت كنيد.
4- نگذاريد تصاوير تلويزيون بهمدت طولاني كودكتان را اسير كند و به او زماني براي تفكر و تحليل ندهد. در اين حالت كودك با حجم اطلاعات و تصاويري بمباران ميشود كه به او مجالي براي انجام هيچ كاري نميدهد. حتما زمانهاي تماشاي برنامههاي تلويزيوني را كوتاه كنيد.
5- نيازي نيست كودك تا انتهاي هر برنامهاي را ببيند. ميتوانيد وسط برنامه از او سؤال كنيد يا طرح يك بازي را بريزيد تا حواسش پرت يا ذهنش فعالتر شود: «بهنظرت اين آقا خرسه رفت جنگل چيكار كنه؟ بيا صداي اين خانم مرغه رو دربياريم...»
6- يكي از اثرات آگهيهاي بازرگاني و بعضي از برنامههاي كودك، زودباور شدن كودكان است. كمكم كه كودك شما بزرگتر ميشود و قدرت تحليل و تفكر او رشد ميكند، ميتوانيد با زبان مناسب و كلمات زيبا و تأثيرگذار با او گفتوگو كنيد؛ درباره اينكه لزوما هر چه تلويزيون نشان ميدهد، حقيقت نيست. با مثالهاي ملموس به او كمك كنيد تا به مرور قدرت تحليل پيدا كند و زودباورياش كمتر شود. بهطور مثال درباره همان معلم عصباني، چند معلم در فاميل و دوست و آشنا يا از مهد و مدرسه خود كودك نام ببريد و بگوييد؛ «مگه همه اينها عصبانياند؟ كلي معلم خوب و زحمتكش و مهربان داريم. هر آدمي ممكنه عصباني بشه؛ معلم باشه يا شاگرد. خود تو هم ممكنه يه زماني از دست دوستت عصباني بشي، پس چه بهتر كه بتونيم عصبانيتمون رو كنترل كنيم تا صورت قشنگمون اينجوري زشت ديده نشه.»
7- حتما پيامهاي خوب تلويزيون را هم در ذهن كودك پررنگ كنيد. رفتارهاي خوب خانوادگي و اجتماعي كه در تلويزيون ميبينيد را با كمك خود او تحليل كنيد؛ رفتار خوب يك كودك با پدربزرگ، برخورد مناسب يك دانشآموز با همكلاسياش و رفتار مناسب يك مادر با دخترش يا برعكس.
طبيعي يا مصنوعي، واقعي يا مجازي
ذائقه هر انسان سالمي هر چيز طبيعي را به مصنوعي همان چيز ترجيح ميدهد. مثل غذاي طبيعي و مصنوعي، آبميوههاي طبيعي و مصنوعي و... .
شما بهعنوان والدين يك كودك بايد سعي كنيد تجربههاي طبيعي را جايگزين تجربههاي مصنوعي كنيد. ميتوانيد بعد از تماشاي حيوانات در برنامههاي تلويزيون، او را به باغ وحش ببريد يا حتي مسئوليت نگهداري يك جوجه در خانه را به او بسپريد. مواجهه واقعي با حيوانات زمين تا آسمان با ارتباط مجازي با آنها تفاوت دارد. كودكي كه عاشق كتاب خواندن است و نه فقط با داستان تصاوير تلويزيوني كه ممكن است به قدرت تخيل و خلاقيت كودك آسيب بزند بلكه با داستانهاي شبانه و بازيهاي نمايشي والدين بزرگ شده، حاضر است شب تا صبح بيدار بماند و كتابش را تمام كند اما ساعتي از اين وقت را پاي تلويزيون نگذارد.
اين را ببين آن را بخر!
كودكان ۳ تا ۴ ساله تفاوت برنامههاي كودك و تبليغات را (البته اگر اين تبليغات در خلال برنامههاي آنها گنجانده نشده باشد) تشخيص ميدهند اما حدودا تا ۸ سالگي مفهوم تجاري بودن آنها را نميدانند؛ ميبينند و ميخواهند و روحيه مصرفگرايي پيدا ميكنند. بسياري از اين تبليغات بر سلامت تغذيه كودك تأثير منفي دارد و سرانجام براي خريدن و نخريدن، كشمكشهايي بين والدين و كودك بهوجود ميآيد. بنابراين اگر كودكتان به سني نرسيده كه قدرت تشخيص داشته باشد و نميتوانيد با او منطقي صحبت كنيد، تنها راهي كه داريد، عوض كردن كانال يا خاموشكردن تلويزيون است. درست نيست اگر بگوييم تبليغات بازرگاني چند دقيقه بيشتر نيست و كودكان را شاد ميكند، چون همين چند دقيقه باعث ميشود اسير خواستههاي غيرمنطقي شوند.
اكشن، بزن بزن، هيجان
كودكان رفتارهاي پرخاشگرانه قهرمان داستانها را دوست دارند و تقليد ميكنند. خصوصا اگر اين قهرمان مدام پيروز و محبوب باشد و پاداش هم بگيرد. درست است كه پيشگيري بهتر از درمان است اما اگر به فكر پيشگيري نبوديد و كودك شما به اين تصاوير و پيامها مبتلا شد، نبايد او را رها كنيد. اگر سر بزنگاه رسيديد، حواس كودك را با چيزهايي كه دوست دارد پرت كنيد. اگر بزرگتر بود، درباره شخصيت خشن داستان با او غيرمستقيم حرف بزنيد. اصلا مستقيم برخورد نكنيد و به قهرمان داستان توهين نكنيد؛ ممكن است در مقابل شما قرار بگيرد. يكباره هم او را منع نكنيد چون ممكن است حريصتر شود. مثلا درباره شخصيت كارتون «بنتن» از او بپرسيد؛ «نظرت درباره بنتن چيه؟... بهنظر من وقتي تغيير شكل ميده خيلي ترسناك ميشه، كاش قدرتش از خودش بود نه از ساعتش... اگه ساعتش رو ازش بگيرن ديگه هيچ نيرويي نداره، نه؟ بهتر نبود خودش باشه و تغيير حالت نده؟ قيافه خودش قشنگتر نيست؟ چقدر خشن و عصبانيه؟ و... .»
با اين رفتار شما كودك وادار ميشود فكركرده و داستان را تحليل كند. فكر كردن درباره شخصيتهاي داستانها و برنامههاي تلويزيوني، باعث ميشود صد در صد تحتتأثير قرار نگيرد و از آنها تقليد نكند. اگر شما از قبل داستان قهرمانان واقعي مانند بزرگان و شخصيتهاي ايراني و اسلامي را براي كودك خود خوانده باشيد، ميتوانيد شخصيتهاي كارتوني را با آنها مقايسه كنيد. بهتر است از خودش كمك بگيريد تا او را به نتيجه برسانيد، نه اينكه كودكتان را به سمت نتيجه هل بدهيد. يك راه پيشگيرانه هم اين است كه زندگي كودك خود را با كيف و كفش و دفتر و لحاف و بالشتهايي پر از عكسهاي اين قهرمانان قلابي پر نكنيد.
همه با هم، براي هم، بدون تلويزيون
صبح قبل از هر چيز تلويزيون روشن است، صبحانه و ناهار و شام در آغوش تلويزيون خورده ميشود، سفرههاي ناهار و شام در نزديكترين مكان به تلويزيون پهن ميشود، پدر تماموقت در خانه پاي تلويزيون درازكش است و تخمه ميشكند يا روزنامه ورق ميزند، مادر در آشپزخانه مشغول پختوپز و شستوشو است و بچهها يا در آغوش گرم پدر همراه با او غرق در تلويزيون شدهاند و يا بدتر از آن در اتاق خودشان با تبلت و كامپيوتر و يا تلويزيون اختصاصي مشغول هستند...
وقتي تلويزيون روشن است، صحبتها و گفتوگوها كم شده و كمكم روابط سرد ميشود. در يك محيط جذاب و بانشاط و سالم خانوادگي كه پر از برنامههايي غيراز تماشاي تلويزيون و بازي با گوشي و پاي كامپيوتر محو شدن است، كودكان حرفشنوي بهتري از والدين دارند و از آنها بيشتر از ساير گروههاي اجتماعي و رسانههاي جمعي تأثير ميپذيرند.
پس با خانواده باشيم، شاد باشيم و هميشه باشيم.
آرام، آرام، آرامتر
آرامش هميشه خوب است؛ چيزي كه همه آدمها دنبال آن هستند. همه ما به سكوت و پناه بردن به دل طبيعت و خالي كردن ذهنمان از صداي بوق و ساختمانسازي و جيغ و داد نياز داريم؛ نيازي كه براي كودك ما خيلي حياتيتر از خود ماست. داشتن خانه آرام و پدر و مادري آرامتر، نياز اساسي اين فرشتههاي كوچك يا حتي فرزندان نوجوان و جوان ماست. در انتخاب برنامههاي تلويزيوني هم اين فاكتور حياتي است. برنامههاي آرام اين امكان را به كودك ميدهند تا درباره آنچه ميبيند فكر و اطلاعات دريافت شده را پردازش كند. برعكس، برنامههاي سريع و ناآرام با موسيقيهاي تند، كودك را گيج و سردرگم ميكنند و تمركز را از او ميگيرند؛ برنامههايي كه پر از تصوير و رنگ و آدم و جيغ و سوت و هوراست.
تحقيقات نشان ميدهد كه برنامههاي ناآرام و تند و خشن باعث بروز رفتارهاي خشونتآميز در كودكان ميشود. بهترين برنامهها آنهايي هستند كه به كودك فرصت ميدهند همراهشان باشد، با آنها همكلام شود، شعر بخواند يا حتي با آنها ورزش و جستوخيز كند.
صفر يا صد
افراط و تفريط در هر چيزي مضر است حتي در تماشاي تلويزيون. تلويزيون بهخاطر سرعت بالاي تصاوير و حجم زياد اطلاعاتي كه ارائه ميكند، براي كودكان زير۲سال ممنوع است. براي كودكان بزرگتر از اين سن هم مديريت والدين بايد با جديت دنبال شود؛ چه درباره مدتزمان تماشاي تلويزيون و چه درباره مديريت محتوايي برنامهها.
بسياري از مطالب آموزشي يا پيامهاي مناسبي كه در قالب يك تصوير يا فيلم چند دقيقهاي به كودك آموزش داده ميشود، گاه بهمدتها زمان نياز دارد تا والدين و مربيها بتوانند آن پيام را به كودكان منتقل كنند. بنابراين حذف كامل تلويزيون و خوشحالي از اينكه كودك ما در سنين بالاتر هم هيچ علاقهاي به تلويزيون نشان نميدهد هم الزاما خوب نيست.