تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۴

همشهری آنلاین-مهدی تهرانی: تقابل خیر و شر یکی از اساطیری‌ترین و احتمالا کهن‌ترین داستان‌های زندگی نوع بشر است. در فرهنگ و ادبیات و هنر نیز این مقوله فراوان الهام بخش بوده است.

کالواری نیز شرح تقابل خیر و شر در دنیای کنونی است. زندگی یک کشیش فعال و خستگی ناپذیر که قصد دارد در شهر کوچک خود دل‌های اهالی را نسبت به خداوندگار  مطمئن نگه دارد. این درحالی است که بدبینی نسبت به دین و لابالی‌گری نزد ساکنان شهر دیگر چیز غریبی نیست...

اگر "جان مایکل مک دونا" در مقام کارگردان فیلم تحسین شده‌ی "گارد" محصول 2011 توانست در داستان خود ؛جمع اضداد را به گونه‌ای منطقی روایت کند در کالواری نیز با تقابل خیر و شر این روند را ادامه داده است. تقابلی که البته در تعداد افراد شر و خیر مساوات ندارد.در اینجا یک لشگر از آدم بدها در مقابل یک فرد خوب و درستکار قرار گرفته‌اند.

کالواری داستان یک کشیش مقتدر ایرلندی ( با بازی درخشان برندن گلیسون) به نام پدر جیمز را روایت می‌کند که در شهر کوچکش تلاش دارد تا صلح و سازش را در میان مردم افسار کسیخته رواج دارد.

در سکانس افتتاحیه، او توسط یک گناهکار ناشناس به مرگ محکوم می‌شود. کشیش بخت برگشته یک هفته  وقت دارد تا در ساحل دریای شهر کوچکشان نزد قاتل فعلا ناشناس حاضر شود. دلیل قاتل نیز قابل توجه است. به زعم او عمده کشیش‌های کاتولیک بدسابقه هستند و پدر جیمز از فرط بیگناهی مستحق مرگ است!

با اینهمه جیمز اگرچه افکارش مشغول این دیدار غیرعادی می‌شود اما بازهم همان مسیر همیشگی زندگی را ادامه می‌دهد. عشق ورزیدن به گناهکاران و اصرار معقولانه به کسانیکه اهل توبه نیستند برای اینکه به دامن لطف و کرم خداوندگار بازگردند و در سایه آن به آرامش برسند...

کالواری حقیقتا فیلمی برای مخاطب خاص است.بعید است قشر عام سینمارو تمایلی به دیدن فیلم نشان دهد.روایت جان مایکل مک دونا اگرچه ظاهرا سرشار از شعارهم هست اما روایت منطقی فیلم باعث شده فیلم از ورطه شعار‌زدگی در امان بماند.

در تمامی داستانک‌های فیلم ما آدمهای متفاوت با شخصیت‌های عجیب و غریبی را شاهد هستیم. از مالک مستبد خدا ستیز، پزشک بی خدای لاابالی، جوانک مستاصل بی پناه، قاتل زنجیره ای، کاسب جز روان پریش تا کشیش های متکبر و حتی  مردمان ساده‌دلی که خود را خداپرست حقیقی می‌دانند اما ذره‌ای احترام برای آدم‌های دوروبرشان قائل نمی باشند همگی جز این چرخه محسوب می‌شوند.

به همه ی اینها فیونا دختر پدر جیمز را نیز اضافه کنید که سابقه‌ی اعتیاد و خوکشی را دارد و اکنون به شهر کوچک خودشان آمده و نزد پدر زندگی می‌کند.

مک دونا در مقام فیلمنامه نویس و کارگردان دیالوگ‌های فاخری برای عمده شخصیت‌هایش به کار گرفته است.این دیالوگ‌ها که عمدتا برگرفته از کتاب مقدس هستند گاهی به صورت روایتی محکم و شاهد مثال بیان می‌شوند و مواقعی برای طعنه و حتی هتاکی! مهم اینجااست که مک دونا ظرافت به خرج داده و در دهان هر شخصیتی گفتگویی بر وزن و معیارش قرار نهاده است.

ضمن اینکه گفتگوها در کالواری همگی و شاید بدون استثنا برمبنای میزان ایمان آن شخصیت پرداخت شده است. برخی از شخصیت‌ها ایمان داشتن را هدیه‌ای از طرف خداوند می‌دانند؛که به بعضی‌ها  اعطا می‌گردد و به برخی نه. از اینرو داشتن ایمان را چیز مهمی نمی‌دانند.

از طرفی تمام تلاش پدر جیمز این است که مرز میان ایمان و کفر و ناامیدی از خداوند را به خلق الله نشان دهد. طرفه اینکه در عمده این تلاش‌ها جیمز بازنده‌ی مطلق به نظر می‌رسد.

کالواری برای مخاطب خاص داستان شیوایی دارد. سکانس افتتاحیه تکلیف ما را تا حدودی روشن می‌کند. ما در‌می‌یابیم پدر جیمز به مرگ تهدید شده برای اینکه در این‌جامعه بی‌گناه ترین فرد است!

از منظر تهدید‌کننده ناشناس؛ کشتن کشیشی که پاک است و سرشار از ایمان؛ می تواند پیام‌های خاصی داشته‌باشد اما کشتن یک کشیش فاسد که کارش سواستفاده از کودکان است چه پیامی در بر خواهد داشت؟هیچ...

سکانس‌های بعدی به ظرافت و البته به اختصار اعضای شهر کوچک و به طرز غریبی میزان ایمان و اعتقادشان را واکاوی می‌کند. جیمز اهل نشست و برخاست با اهالی است. او حتی با این معاشرت می‌خواهد ببیند فرد تهدید کننده چه کسی بوده است اما در این میان باز در بین وظایف خود غرق می‌شود. کلیسایش را می سوزانند،سگش را سر می‌برند و طعنه‌ها به وی پایان ناپذیر است..

سکانس پایانی قربانی شدن پدر جیمز را نشان می‌دهد.جایی که همان تهدید کننده ناشناس از راه می‌رسد و او کسی نیست جز "جک" یکی از دست وپا چلفتی ترین افراد شهر.

قصاب جوانی که در کودکی مورد اذیت و آزار یک کشیش پست فطرت قرار گرفته و اکنون روان پریش است. دیالوگ‌های این سکانس عالی و فاخر است.بدون اینکه ذره ای شعار زدگی در آن ببینیم. جیمز با دو گلوله کشته می‌شود چرا که به زعم قاتل بیش از حد بی گناه است...

به نظرم شاید کالواری بدون حضور برندن گلیسون در نقش پدر جیمز مانند یک نقاشی جعلی از کار درمی‌آمد. بازی بی نقص او کالواری را به اثری فاخر تبدیل کرده که احتمالا باید منتظر دریافت جوایز بی شماری نیز باشد. فیلمبرداری نیز مجذوب کننده است.لوکیشن بی‌نظیر حومه‌ی دوبلین با فیلمبرداری بی نقص "لری اسمیت" چشم نواز شاعرانه و سیال از کار درآمده است.

Calvary

فیلمنامه و کارگردان:جان مایکل مک دونا؛فیلمبرداری: لری اسمیت،موسیقی :پاتریک کسیدی؛ ،بودجه فیلم 8 میلیون دلار؛ محصول 2014 ایرلند جنوبی و انگلستان

بازیگران: برندن گلیسون(پدر جیمز لاول)؛کلی ریلی(فیونا لاول)؛آیدان گیلن(دکتر فرانک هارتی)؛دیوید مک ساویج؛کیلیان اسکات؛ماری خوزه کروز؛دیلان موران.

برچسب‌ها