پیش از این نیز نوری بیلگه جیلان در جشنواره فیلم کن آمد و شد فراوان داشت و جدای از جوایز ریز و درشتی که گرفته بود؛ سابقه عصویت در هیات داوران را نیز داشت. این فیلمساز ترک تبار از گزیده کار ترین فیلمسازان در نوع خود است. 20 سال کار حرفه ای و ساخت 7 فیلم!
- قبل از هرچیز از پیشینهی عکاسیتان برایمان بگوئید.در گفتگویی اشاره داشتید که بسیاری از لوکیشینهای عکاسیتان بعدها به لوکیشین اصلی فیلمهایتان تبدیل شدهبود.
من عکاسی را در حدود سالهای 1980 شروع کردم.منظورم عکاسی حرفهای است.کاری که تاکنون در کنار فیلمسازی نیز با علاقه ادامه میدهم. آن موقعها در کنار تنگهی بسفر در استانبول مدام در حال عکاسی بودم.و طبیعی بود که در شروع کارم معنی و منظور خاصی در عکاسهایم نبود اگرچه از همان ابتدا به رئالیسم اعتقاد جدی داشتم.
- شما در زمانی ظهور کردید که آنچنان از سینماگران ترکیه کسی درخشش نداشت. احتمالا دوران یلماز گونی برایتان، زمان خاصی بوده است؟
خب به هرحال برای ترک تبارها یلماز گونی هنرمند خاصی است. او به نوعی در دهه 80 صدای مخالفان دولت و حکومت ترکیه بود.در حال حاضر نیز بسیاری از سینماگران چپ برای او احترام قایلند.من روند و نگرش سیاسی یلماز گونی را شاید نپسندم ولی حقیقتا سینمای او برایم جذاب بود. در واقع وقتی فیلم "راه" محصول 1982 در جشنواره کن آن سال به نخل طلا رسید من در انتهای تحصیل در دانشکده مهندسی بودم وهنوز به دانشکدهی هنرهای زیبای معمار سنان نرفته بودم. اما عمیقا توجه ام به او و نوع سینمایش جلب شده بود.
- شما در 35 سالگی شروع به فیلمسازی کردید. فیلم پیله محصول 1995 شروع خوبی بود؟
پیله یک فیلم سیاه سفید و 20 دقیقه ای است که عمده عوامل تهیه اش خانوادهام بود. من انتظار اینکه این فیلم در جشنواره کن 95 نامزد دریافت نخل طلای بهترین فیلم کوتاه شود را نداشتم ولی خود فیلم را دوست داشتم و میتوانم بگویم دقیقا میدانستم چه چیزی میسازم.
- در واقع از همان ابتدا سراغ موضوعات رئالیستی رفتید و این نوع سینما را انتخاب کردید؟
شاید بله و شاید هم خیر. ولی در فاصلهای ده ساله بین ساخت پیله تا ساخت فیلم اقلیمها در 2006 دیگر فهمیده بودم می خواهم در این نوع سینما نفس بکشم. واقع گرایی در زندگی اجتماعی و سیاسی قابل ارائه در هنر است. آنچه در زندگی ما رخ می دهد آئینه تمام نمای فرهنگ دور و بر مااست. آنچه من ساختم در واقع تبلور همین انگارههاست. اگر فیلم "سه میمون" را دیده باشید با وجودیکه بحث فیلم انتخابات است بازهم واقع گرایی محض من نظرم بوده است.
- روزی روزگاری در آناتولی را بسیاری از منتقدان بهترین فیلم نوری بیلگه جیلان میدانند.حتی پس از موفقیت خواب زمستانی. شما در این باره چه نظری دارید؟
من نگاه منتقدان را ندارم.روزی روزگاری در آناتولی برایم همانقدر واقع گرایی دارد که خواب زمستانی. هر دو فیلم بازتاب شخصیتهایی است که در گوشه و کنار کشور من به کرات حضور دارند. از طرفی خودم را در بند یک فیلم قرار نمیدهم.
- چطور؟ به هرحال شما فیمسازی شدیدا گزیدهکار هستید.20 سال فعالیت فیلمسازی و ساخت تنها 7 فیلم! اینگونه به نظر میرسد شما در بند فیلمهای قبلیتان نیستید؟
درست است. من زیاد فیلم نمیسازم ولی کم هم فیلم نساختم( باخنده). این بدان معنا نیست که در بند کارهای قبلیام باشم.باید داستانی برای ارائه وجود داشته باشد.
من تمام فیلمهایم را خودم با کمک دیگران می نویسم. ولی به هرحال سناریست اصلی فیلم خودم هستم و این مسئولیت بسیار بزرگی است. برای من نویسندگی فیلم بسیار تعهد آور جلوهگری میکند. از این منظر روی هر پروژهای خیلی وقت می گذارم.از کار تکراری و شعاری بیزارم و برای همین سعی میکنم در خلق و پرداخت شخصیت های فیلمهایم از تکرار جلوگیری کنم. حالا نمیدانم در ان زمینه موفق شدم یا نه؟
- از خواب زمستانی برایمان بگوئید. تم کلاسیک این فیلم و شخصیتهای موجود در آن را واقعی میدانید؟
کنش ها و اکنش ها در خواب زمستانی میتواند بدون توجه به شغل و سابقه، برای بسیاری دیگر نیز روی داده باشد. در خواب زمستانی شخصیت آیدین محور همه داستانکهاست. او با وجودیکه صعفهای اخلاقی دارد اما در درونش خیرخواه است. با اینهمه او در کنشها و واکنش ها گاهی منفعل است و گاهی پیشرو. اطرافیانش یا او را می پرستند و یا اینکه از او بیزارند. چنین شخصیتهایی در اطراف همه ی ما هستند. این یک دنیای واقعی است. آدمهایی که میخواهند خوب باشند اما لغزش در زندگی حساب و کتاب ندارد و از هرکسی قابل انتظار است.
- شما را به نوعی کشف کن به حساب میآورند. همه رقم جایزه از این فستیوال کسب کرده اید و در هیات داوران نیز سابقه دارید. چقدر ذات وجودی فستیوال فیلم کن را در موفقیت خود سهیم میدانید؟
ببینید من نه تنها کن بلکه هر جشنوارهای را با اهمیت و با اعتبار تاثیر گذار می دانم. بله من در کن به اوج رسیدم و فستیوال کن باعث شد تا بیشتر دیده شوم .ولی قرار نیست این اتفاق همیشه بیفتد.
چنین جمع فرهنگی و هنری میتواند کمک شایانی بکند تا شما از پستو بیرون بیائید. بسیاری از فیلمسازان قدیمی بودهاند که از کن جایزه برده اند اما بعد از آن دیگر متاسفانه خبری از آنها نیست. چقدر خوب است که فیلمسازان همیشه در تعالی باشند و یا حداقل عقب گرد نداشته باشند. برای من همیشه این مهم آرزو بوده است که اگر پیشرفتی نداشته باشم حداقل به عقب برنگردم. بازهم می گویم نباید به هرقیمتی فیلم ساخت.
نوری بیلگه جیلان پس از دریافت نخل طلای کن 67