براساس گزارش گاردين، نامرئي شدن از عهد قديم قدرتي رويايي بوده كه معمولا در داستانها بازيچه قدرت، فساد،بيمسئوليتي و سواستفادههاي انسانها قرار گرفتهاست. اگر ابزاري براي نامرئي شدن ابداع شود، مانند شنل نامرئيكننده هريپاتر يا انگشتر جادويي داستان ارباب حلقهها، بايد به كاربر آن و نوع استفادهاي كه قرار است از آن شود نيز توجه داشت. زماني كه دكتر فاستوس كريستوفر مارلو درخواست كرد مرا جادو كن، تا نامرئي شوم، تا هركاري ميل دارم، پنهان از چشم همه انجام دهم، درخواستش خطاب به مفيستوفل بود، همان اهريمن.
اما اكنون به لطف مطالعات علمي، نامرئي شدن پا را از ميدان افسانه و خيال فراتر گذاشته و ديگر انسانهاي عادي نيز ميتوانند به آن دسترسي داشتهباشند و نامرئي بودن ديگر بخشي از قابليتهاي جادوگران افسانهاي نخواهد بود. در ادامه به سه راهكاري كه امروزه ميتوان از آن براي نامرئي شدن استفاده كرد،اشاره ميشود:
شنل بازتابدهنده
محققان ژاپني با اين تكنيك توانستهاند افراد را در پسزمينههاي شهري نامرئي كنند. به اين شكل ميتوان از يك سوي بدن افرادي كه اين شنل را به تن ميكنند، سوي ديگر را مشاهده كرد. تكنيك محققان براي نامرئي ساختن به اين شيوه به رويدادي شباهت دارد كه طي آن فردي كه در برابر يك نمايشگر بزرگ درحال پخش تصاوير ايستاده، نامرئي بهنظر ميآيد.
تفاوت در اينجا است كه اين شنل تصاويري را بازتاب ميدهد كه دوربيني كه در پشت شنل نصب شده، آنها را ضبط كرده و به پروژكتوري كه در برابر شنل قرار دارد ارسال ميكند. اين شنل از موادي ساخته شده كه مملو از ذرات بازتابدهنده نور هستند ، از اين رو تصاوير پخش شده روي شنل به چشم انسان بازتابانده شده و بدن را نامرئي ميكند. مشكل اينجاست كه به دليل ثابت بودن دوربين و پروژكتور، فردي كه شنل را به تن ميكند بايد ثابت درجاي خود بايستد و بدن فرد درصورتي نامرئي ديده مي شود كه از روبهرو به شنل نگاه كنيد.
شنل پرتوافكن
غير متحركبودن شنل بازتابدهنده باعث شد محققان شنلي ابداع كنند كه خود تصوير را پخش كند، نه اينكه تصوير روي آن بازتابانده شود. اين تكنيك باعث ميشود از هر زاويهاي بدن فردي كه شنل به تن دارد نامرئي ديدهشود. از اين رو شنل بايد از تكههاي نمايشگر LED ساخته شدهباشد كه با كمك لنز فيشآي نور را به همه سو ارسال كرده و تصوير را با همان زاويهاي پخش كند كه بيننده نسبت به شنل قرار گرفتهاست. اصليترين مشكل اين تكنيك بخش محاسبات اطلاعاتي است كه از ريزدوربينهاي نصب شده روي اين شنل روانه ميشوند، بهويژه كه هر حركت كوچكي موجي جديد از اطلاعات را در پي دارد زيرا همهچيز، نور، زاويه، ارتفاع و ديگر عناصر تصوير با هر حركت تغيير پيدا ميكنند. به گفته دو دانشمند ايتاليايي، ساخت چنين شنلي 500 هزار يورو هزينه در بر خواهدداشت. ديگر متخصصان نسبت به عملي بودن ساخت اين شنل ترديد دارند زيرا به اعتقاد آنها به دليل وجود اثر انطباق، حس فاصلهاي كه تحت تاثير دوبيني انسان ايجاد ميشود، هيچ دوربيني نميتواند آنچه دقيقا توسط بيننده ديده ميشود را مشاهده كند، مگر اينكه درست در نقطهاي قرار گرفته باشد كه بيننده قرار گرفتهاست.
با اينهمه اين تكنيك نامرئي كننده توسط شركت معماري GDS براي ساخت برجي در كره جنوبي بهكار گرفتهشدهاست. اين برج با كمك دوربينها و نمايشگرهايش ميتواند از زاويههايي خاص خود را نامرئي كند.
متامواد
گروهي از دانشمندان معتقدند دستيابي به نامرئي شدن حقيقي به استفاده از علمي جديد، فيزيك نوري متحولشده وابستهاست. علمي كه به واسطه آن مسير حركت نور خميده ميشود،اين پديده گاه بهواسطه اثر ميدان گرانشي قدرتمند ايجاد ميشود، درست همانطور كه در نظريه نسبيت انيشتين شرح داده شدهاست.
در فيزيك نوري متحولشده پرتوهاي نوري قدم به قدم از ميان فرستندهها و گيرندههايي بسيار كوچك كه به متااتمهاي متامواد مشهورند عبور داده ميشوند، به شكلي كه نميتوان ردپايي از مسير حركت پرتوهاي نوري را يافت. اين نظريه اولين بار در دهه 1990 مطرح شد و پس از آن محققان به تدريج دريافتند چگونه ميتوان از متامواد براي نامرئي ساختن اجسام استفاده كرد. ايده اصلي منحرف كردن مسير پرتوهاي نوري از اطراف جسمي است كه در مركز پوششي از جنس متامواد قرار گرفتهاست. اين پرتوها در آن سوي جسم دوباره بههم ميپيوندند،درست مانند تكه سنگي كه در مسير جريان آب قرار گرفتهباشد. به اين شكل از ديد يك بيننده كه از دور شاهد ماجرا است، هيچ اتفاقي در جريان حركت نور نيافتاده و هم پوشش و هم جسم، نامرئي باقي خواهند ماند.