اولش فکر میکنیم شوخیاش گرفته و شاکی میشویم که در داخل یک لیوان یکبار مصرف آب جوش ریخته است و بدون اینکه لیپتونی آورده باشد، میگوید چاییات رو بخور! در برابر تعجب ما لبخندی میزند و میگوید هر چقدر چایی که میخواهی زیر لیوان را فشار بده. فشار که میدهیم، اتفاق عجیبی رخ میدهد. از زیر لیوان تدریجا چایی بیرون میآید، انگار در آن از اول چایی ریختهایم... پرهام اصلانی یکی از آنهایی است که انواع گواهیهای ثبت اختراع را دارد. اول قرار بود خودمان برویم و یکی از این گواهیها را به اسم خودمان و برای یک اختراع من درآوردی بگیریم تا با جنبه قانونی ادعاهای علمی آشنا شویم. متاسفانه این کار 6 ماه زمان میبرد؛ برای همین رفتیم سراغ یک مخترع و اقعی تا او برایمان تعریف کند.
تعریف جهانی اختراع، فرآیند تولید محصولی است که ایدهای جدید داشته باشد و فکر جدیدی را برای حل مشکلی ارائه دهد. پرهام میگوید اختراع کردن اصلا چیز پیچیدهای نیست، درست اختراع کردن کار سختی است. اشاره میکند که دوره قبلی ثبت اختراع در ایران چندان قوی نبوده است و چون ماجرا صرفا ثبت اعلامی بوده، اینقدر فیلتر ضعیف بوده است که مثلا «قند پرتابکن اتوماتیک» را هم ثبت میکردند. البته اصلانی تاکید دارد که «اداره ثبت اختراع تقصیری هم در این موضوع نداشته است چون اساسا ثبت اختراع یک اداره ثبت است و اسمش هم روی خودش است. یعنی یک سازمان ثبتی است. مانند ثبت شرکت یا برند. همانطوری که چندسال پیش هم این سازمان جزئی از همین سازمان ثبت شرکت بوده». اصلانی میگوید هنوز اختراعاتی شبیه قندپرتابکن وجود دارد ولی در قالب اختراع جزئی و با نام «چین دوگو» ثبت میشود. چین دوگو اختراعاتی هستند که تنها جنبه نو بودن دارند و دارای ارزش علمی پایینی هستند و معمولا کارایی و قابلیت صنعتی ندارند (جدید، خلاقانه ولی غیر قابل استفاده هستند) و از نظر امکانپذیری بهرهبرداری در شرایط کنونی کشور فاقد ارزش هستند. البته اینگونه اختراعات در فرآیند ارزیابی و امتیازدهی قرار نمیگیرند. اصلانی توضیح میدهد در سیستم قبلی ثبت اختراع، ماجرا اینطور بوده که کسی اظهار میکرده میخواهد فلان اختراع را با فلان اسم ثبت کند. آنها هم بررسی میکردند که آیا کس دیگری این برند را در کشور ایران به صورت رسمی ثبت کرده است یا نه؟ همینطور چک میکردند که آیا این اختراع از لحاظ ارزشهای اجتماعی مشکل نداشته باشد. کل فرآیند ثبت اختراع دقیقا تا سال ۸۸ همین بوده است!
قبلا فقط اسمش را میپرسیدند
پرهام میگوید فرآیند ثبت اختراع در این سالها خیلی بهبود پیدا کرده است. میگوید اولین اتفاق خوب در این راستا تغییر اداره ثبت بوده و دومین گام هم این بوده است که قانون را حسابی اصلاح کردهاند. جدیدا برای ثبت هر اختراع نیاز به تاییدیه علمی وجود دارد و این باعث شده که خیلی از مخترعین غیرواقعی (!) بعد از سال ۸۸ دیگر عملا نتوانند اختراعی داشته باشند؛«خیلی از آن مخترعین آدمهای دانشگاهی نبودند، چرت و پرت ثبت میکردند ولی چون از لحاظ حقوقی حق با آنها بود و حرف درستی هم میزدند، اساسا کاری هم از دست اداره ثبت برنمیآمد. اساسا ثبت اعلامی ثبت ادعایی است و آن موقع هم مقصر اداره ثبت نبوده.»
الان تأیید علمی لازم است
از کم و کیف ماجرای این تاییدیه علمی که میپرسیم، پرهام میگوید تاییدیه علمی گرفتن واقعا کار خیلی سختی است. «چون اصولا تأیید کردن برای هر ارگانی بار مسئولیتی دارد. دیگر آن شیوه قدیم نیست که کسی بتواند هشتتا پرونده ببرد و در یک وعده همه را ثبت کند!» میگوید حالا وضع اینطور شده که مخترع را واقعا به چالش میکشند و برایش کمیسیون میگذارند. مراکز مجاز برای دادن تاییدیه علمی، شامل مراکز رشد، پارکهای علمی و فناوری، مراکز دانشگاهی و مراجعی که خود سازمان ثبت اعلام میکند است. «مثلا در حوزه خودرو اگر بخواهید به شما تاییدیه بدهند، باید پیش فلانشخص در ایرانخودرو بروید تا در آنجا طرح شما را کارشناسی کنند». اینجای حرفها که میرسیم، پرهام میخندد و میگوید از آنجایی که هر سیستمی خطا دارد، این سیستم هم عاری از اشکال نیست و ممکن است بشود قانون را هم دور زد! با این حال پرهام به عنوان یکی از مراجعین این سیستم، از ماجرا خوشحال است و میگوید: «الان در هر حوزهای یک فیلتری گذاشتهاند که دارای کارشناسان متخصص امر است و در این سالها اصلاحات خوبی صورت گرفته که البته میتواند بهتر هم بشود».
۳ میلیون جایزه برای ۹۰ میلیون خرج
از مشکلات اصلی یک مخترع که میپرسیم به وجد میآید و اظهار میکند که «الان معضل اصلی ما این نیست که سازمان ثبت اختراعمان مشکل دارد یا مردم بنیاد نخبگان را نمیشناسند. مشکل اصلی ما این است که مردم اینطور فکر میکنند که بنیاد نخبگان مثل بانک است و اختراع میکنند که پول بگیرند! در صورتی که اصلا اینطور نیست.» اشاره میکند که خودش تا حالا ریالی از بنیاد ملی نخبگان دریافت نکرده، جز 3میلیون تومان که آن هم برای طرحی بوده که خودش ۹۰ میلیون خرجش کرده بوده است! «این مبلغ را هم صرفا به عنوان پاداش به او دادهاند و اصلا انتظار آن را هم نداشتم.» البته پرهام تاکید دارد که اگر طرحی موفق باشد، خودش سرمایهگذار جذب میکند و اصلا نیازی به حمایتهای اینچنینی بخش دولتی ندارد.
اشکال کار در مرحله آموزش است
درباره این میپرسیم که چرا هر کسی فکر میکند میتواند مخترع بشود؟ پرهام با این سوال موافق نیست. میگوید مشکل در اینجا نیست، بلکه در آموزش ندادن مراحل تحقیقاتی قبل از اختراع در نظام آموزشی است. برای توضیح حرفش برایمان معما طرح میکند. «فرض کنید شما الان میخواهید مخترع شوید. یک فکری میکنید و ایده خوبی را هم میدهید. شرح و توصیفش را برای سازمان میفرستید و ادعانامه را پر میکنید، نقشه را میکشید، نمونه عملکردی و مدارک هویتی را هم ارائه میدهید. اینجاست که با یک مشکل مهم مواجه میشوید. نقشه را میخواهید با چه چیزی بکشید؟ گیریم که با اتوکد کشیدید، حالا چهطوری میخواهید بسازیدش و به کارشناس مربوطه نشان دهید؟ رپیدپروتوتایپ اینجاست. انکوباتورهای ایده اینجا به کار میآیند و ایده را میپزند!» پرهام تاکید دارد که اول باید مخترع شد، بعد ثبت اختراع کرد. میگوید مشکل اصلی ماست که ما مخترع پرورش نمیدهیم. «آکادمی ملی مخترعین ایران که اصلا وجود خارجی ندارد. چنین جایی باید تاسیس شود که یاد بدهد چگونه میتوانید مخترع بشوید.»
با ثبت اختراع نخبه محسوب نمیشوید
ما باز هم به سوال قبلی خودمان برمیگردیم. اینکه چرا هر کسی میتواند به راحتی مخترع بشود؟ پرهام اصلانی اینطور جواب میدهد: «چون که نمیدانیم مخترع نخبه نیست!» در تکمیل حرفش اینطور توضیح میدهد که طبق تعریف بنیاد ملی نخبگان، فقط مخترعی نخبه به حساب میآید که طرحی ارائه کرده باشد که از نظر بنیاد پتانسیل علمی هم داشته باشد. پرهام اصلانی حرفهایش را ابنطور جمع بندی میکند که «گیر کار مخترعین الان پروسه قبل از اختراع است و اگر این روند درست شود، بالطبع چون قانون ثبت اختراع درست شده است، همه چیز قابل حل است!»