تقابل خیر و شر نیز در هردو فیلم قابل مستفاد میباشد. مک دونا در این گفتگو از انگیزهاش برای ساخت این فیلم و همچنین علاقمندی خود به کمدی درامهای اجتماعی گفته است:
- "کالواری" به طرز مشخصی سیاه تر از "گارد" اولین ساختهی شما که در سال 2011 اکران شد؛ از کار درآمده است.در گارد فساد نیروی پلیس و در کالواری اتهامات کلیسای کاتولیک در باره کودک آزاری مورد نظر شما قرار گرفتهاند. آیا قصد ساخت یک تریلوژی اینگونه؛ در زمینه طنز و یا کمدی سیاه را دارید؟
بگذارید اعترافی بکنم. میدانید که مادر من یک تماشاگر حرفهای سینمااست. او وقتی مارتین( برادر بزرگتر جان مایکل و کارگردان اثر تحسین شدهی " در بروژ" محصول 2008) فیلمش را ساخت دقیقا طنز سیاه فیلم را برنتابید. وقتی در سالن سینما مشغول دیدن کالواری بود دقیقا همین ایراد را به من گرفت.(می خندد).به نظرم او فیلم قبلیام یعنی "گارد" را بیشتر میپسندد.من همیشه یکی از طرفداران پرو پاقرص برادران کوئن بودهام. و همیشه طنز سیاه مستتر در کارهایشان را ستودهام. در جواب سئوال شما باید بگویم طنز سیاه در سینما برای من دارای پیام خاص است و در فیلم بعدیم نیز همینگونه عمل خواهم کرد.
- داستان و یا ایده کالواری از کجا نشات گرفت؟
ایده کالواری در نیمه راه ساخت "گارد" پیش آمد. یک روز با برندن گلیسون صحبت میکردم و به او گفتم نظرت در باره کسی که هیچ حامی ندارد و دست برقضا برحق هم هست؛ چیست؟ به او گفتم کسی که در خیابان به یکباره میافتد ابتدا به ساکن چه قضاوتی در باره او میتوان کرد؟ مریض است؟ سوقصد به او شده؟تظاهر می کند؟... کشیش ها نیز اینگونهاند. عمدهی کسانیکه وارد مدرسه کشیشی و کلیسای کاتولیک میشوند میآیند که هم آدمهای بهتری شوند و هم اینکه اوضاع و احوال مردم را بهینه سازند.اما این مهم در حقیقت اغلب اتفاق نمیافتد.
- پس قصد داشتید در باره یک کشیش بد فیلم بسازید؟
اتفاقا در بین صحبتهایم به برندن(گلیسون) گفتم چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ما داستانمان برعکس باشد؟ یعنی برخلاف دیگر داستانها و فیلمها که کشیش بد را جلوهگری می دهند؛ داستان ما در باره یک کشیش خوب باشد. کشیشی که هرچه تلاش میکند دیگران را به عشق و راستی هدایت کند به دلیل همان بدبینی این روزها؛ سخنانش شنوندهای نمییابد.
- لحن کالواری حقیقتا سیاه است. دورو بر پدر جیمز هیچ چیز خوبی وجود ندارد. عمده مردم با او اگرچه حتی المقدور خوب رفتار میکنند اما در خلوت کسی برای او و کلیسایش ارزش قائل نیست.کار تا جایی پیش می رود که حتی او را می کشند.این فضا زیادی سیاه نیست؟
من تصمیم خودم را گرفته بودم. قصدم این بود که فضای اطراف کشیش اصلی فیلم یعنی پدر جیمز اینگونه پر از سیاهی و تباهی باشد. ما در فیلم دو کشیش دیگر و حتی یک بیشاپ هم داریم که میبینید در طی فیلم عمدتا و فقط به امورات روزمره کلیسای خود میپردازند و اصلا با مردم شهر کوچکشان معاشرت ندارند.این پدر جیمز است که حقیقتا به رسالت کشیشی خود اعتنا دارد.آنهم در این فضای هولناک.فضایی سرشار از لاابالیگری و بی توجهی نسبت به بشر و خالق او. عمده شخصیتهای کالواری انسانهایی لاابالی هستند.این سیاهی باید جلوهگری میکرد تا ارزش کار پدر جیمز بیشتر رونمایی میگردید.
- در حقیقت تصورتان این است که چنین جامعه ای چه در مقیاس بزرگ و یا کوچک همه جا وجود دارد؟
خب همه ما آروزیمان این است که چنین شخصیتهای ولنگاری در اطراف شهرمان چه کوچک و چه بزرگ نباشد. اما از این گریزی نیست که طرز زندگی ما در معنویات ممکن است چالش برانگیز باشند. راستی و درستی دست یافتنی است اما باید حمایت در کنارتان باشد. حمایتهای معنوی از طرف خانواده و همین کلیسا باید بدست بیاید.در حالیکه در شهر پدر جیمز کلیسای کاتولیک متهم و حتی مجکوم است که فقط بلد است از کودکان سواستفاده کند و یا پول های خیریه را جمع آوری نماید.
- کستینگ کالواری عالی از کار درآمده است.در واقع بدنه سینمای ایرلند و مفاخر آن در فیلم کنار هم جمع شده اند.در این باره نظرتان چیست؟
کالواری شناسنامه سینمای ایرلند از این جهتی است که گفتید. دیلن موران؛ کریس اوداد؛آیدان گیلن؛دیوید ویلموت؛پت شورت؛ دیوید مک ساویج اینها همگی از مهمترین بازیگران بدنهی سینمای ایرلند هستند. هنرپیشههایی که هرکدام برای خود دارای کارنامهی بازیگری فاخری هستند و برخی از آنها بازیگر بین المللی نیز میباشند.
- و البته برندن گلیسون...
افتخار من بودن در کنار برندن است. این افتخاری برای همه گروه بود. پیش از من مارتین برادرم در فیلم " در بروژ" با برندن کار کرده بود. چه در "گارد" و همچنین در "کالواری" او تضمینی بر خوب از کاردرآمدن فیلمها بود. گلیسون افتخار سینمای ایرلند و بریتانیا است.
- به نظر می آید "گارد" و "کالواری" قسمت اول و دوم یک تریلوژی درام اجتماعی باشند.میتوانید در باره قسمت سوم آن هم برایمان بگوئید.
این دو فیلم در باره مردی بودند که سرشت خوبی داشت و با سرنوشت خود بسته به امید و ایمانشان روبرو گردیدند. قسمت سوم بازهم در باره مردی است که کاری باید انجام دهد که فراتر از طاقت اوست.