ناصر فکوهی . استاد دانشگاه تهران در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر« کفزدن یهودستیزان»، نوشت:
بمبارانهای غزه هرروز ادامه دارد و شرایطی باورنکردنی و دردناک را برای تمام وجدانهای بیدار بشری به وجود آورده: اینکه یک رژیم آپارتایدی، نژادپرست، قومگرا، باستانگرا و متعصب مدعی مذهب بهنام یکی از ادیان ابراهیمی و مورد احترام ادیان دیگر و به «نمایندگی» یک فرهنگ ارزشمند تاریخی، یعنی فرهنگ یهود با دستاوردهای بیشمار و عظیمش برای انسانیت، با اتکا بر خاطره یک نسلکشی در نیمه قرن بیستم، به خود حق برخورداری از یک «استثنای تاریخی» را بدهد، هرروز کمتر مورد پذیرش افکار عمومی در جهان است.
اسراییل با استفاده ابزاری از «هولوکاست» در سرزمینهای مسیحی و به دست مسیحیان در شرایط جنگی 60سال پیش، امروز به خود اجازه میدهد تا از «مکانی امن» برای یهودیان سخن بگوید و دست به بیرحمانهترین جنایات که دستکمی از جنایتهای فاشیستی ندارند، علیه مردمی در سرزمینهای اسلامی بزند که هرگز کوچکترین نقشی در آن نسلکشیها نداشتهاند؛ مردمی بیدفاع و بیهیچ ابزار و یاوری برای دفاع از آنها. بهانههای جنگی رژیم صهیونیستی تلآویو در این رودررویی نابرابر، آنقدر بچگانه و بیپایه هستند که حتی خود مردم اسراییل و طرفدارانشان را نیز چندان قانع نمیکنند: از یکسو، چند موشک که ادعا میشود بر شهرهای اسراییل فرود میآیند، اما هرگز جز در موارد معدودی، چند قربانی، شاید کمتر از تعداد انگشتان یک دست نداشتهاند و از سوی دیگر چندصد قربانی از زن و کودک و پیر و جوان که تنها در چندروز به ضرب بمبهایی واقعی تکهتکه شدهاند و زیر آوار خانهها، مدارس، بیمارستانها و هر نقطه دیگری از سرزمینشان جان میدهند.
و در این میان یک سوال اساسی: اینکه هدف اصلی و واقعی از خشونتهای حیرتآور چیست؟ آیا اسراییل واقعا اهدافی نظامی را دنبال میکند؟ در این صورت چرا از روشهای سنتی و همیشگی این دولت از آغاز تاسیسش یعنی تروریسم دولتی علیه نشانههایی مشخص که آنها را «مسوول» میداند، یعنی مثلا رهبران حماس استفاده نمیکند و شهرها و مردم غیرنظامی را هدف گرفته است؟ آیا جناح راست افراطی اسراییل واقعا نمیداند با این تصاویر که به سراسر جهان مخابره میشوند چگونه همه یهودیان و نهفقط صهیونیستها زیر فشار قرار گرفته و چگونه اشباح قدیمی یهودستیزی مسیحی و اروپایی احیا خواهند شد؟ آیا نظامیها و سیاستمداران هدایتکننده آنها فکر نمیکنند این روشها بهترین کاری است که میتوانند برای واردکردن خون تازهای در رگهای فاشیسم روبهرشد اروپایغربی و نظامیگری آمریکایی انجام دهند، پهنههایی که همواره در تاریخ خود یهودستیز بودهاند و امروز بهترین بهانه را بار دیگر برای یهودستیزی پیدا خواهند کرد؟
لوپن، سردمدار راست افراطی در فرانسه، فاشیست معروفی که از جمله افتخارات خود را پیشینه جنایتبارش در جنگ فرانسه علیه آزادیخواهان الجزایر میداند و هیچ وقت مواضع ضدمهاجر و بهخصوص ضد اسلام و ضدمسلمانان خود را پنهان نمیکند و از آنها برای افزایش رای حزب خود استفاده میکند، بهصورتی حیرتانگیز از نخستین کسانی بود که حملات به غزه را با زبانی ابهامآمیز که در آن یهودیت و صهیونیسم با یکدیگر آمیخته میشدند، محکوم کرد. در تظاهراتی که اینروزها در اغلب نقاط جهان علیه جنایات اسراییل برگزار میشود، شاهد آن هستیم که شعارهای ضدیهود بهوسیله عناصر افراطی وارد شعارهای ضدصهیونیست میشوند و اعتراض چندانی نیز به آنها نمیشود. آیا میتوان پنداشت و باور کرد که استراتژیستهای نظامیگرای اسراییلی از این مساله بیخبرند یا برایشان اهمیتی ندارد؟ افزون بر این آیا میتوان قبول کرد که همین استراتژیستها و نظریهپردازان که بارهاوبارها منطقه غزه را هدف کشتارهای جمعی قرار دادهاند به بیتاثیربودن نظامی این عملیات واقف نباشند؟
پس پرسش اساسی آن است چرا اینگونه عملیات دایما به وسیله اسراییل تکرار میشود؟
به باور ما، بیآنکه خواسته باشیم وارد نظریه«توطئه» شویم، «یهودستیزی»، در بیرون مرزهای اسراییل، از زمان تاسیس این «قلعه نظامی» که نمیتوان نام «کشور» بر آن گذاشت، همواره فرآیندی بوده است که نهفقط به این رژیم، نوعی «مشروعیت سیاسی» میداده است، بلکه استدلالهای نظامیگرا و احزاب راست افراطی را در آن علیه طرفداران صلح و آشتی، ولو درون خود اسراییل نیز تقویت میکرده است. دولتهای راست اسراییل همواره بر آن تاکید داشتهاند که نهفقط یک رفراندوم برای تشکیل کشور واحد فلسطین را بهصورت دموکراتیک نفی میکنند، بلکه حتی حاضر به پذیرش یک دولت موازی ضعیف فلسطینی نیز در کنار خود نیستند.
اما این استدلال نیاز به گونهای «مشروعیت»یافتن دایمی دارد و چه بهتر از آنکه با بیدارکردن هیولای «یهودستیزی» در جهان، این «مشروعیت» را به دست آورد؛ هیولایی که اینروزها بسیار شاد است و برای جنایات اسراییل کف میزند. موضعگیری گسترده روشنفکران برجسته یهود علیه جنایات اسراییل در غزه از جمله «نوام چامسکی»، «جودیت باتلر» و... در روزهای اخیر گواه این مساله است که یهودیان متفکر، کاملا نسبت به این بازی استراتژیک آگاهی دارند، اما متاسفانه بخشی از مردم عوام یهود، بهسادگی میتوانند به دامی بیفتند که برایشان گسترده شده است. با افزایش دوباره امواج «یهودستیزی» و تشویق «مهاجرت» به «تنها مکان امن» برای یهودیان؛ میتواند دوباره تشدید شود. حال آنکه، اسراییل را شاید بهدرستی امروز بتوان ناامنترین مکان برای یهودیان جهان دانست. «آپارتاید» اسراییلی، بر آن است که بتواند تز باستانگرایی «صهیون» (سرزمین موعود) را به اثبات برساند و برای این کار تنها یک روش دارد؛ آنکه افراطیهای سراسر جهان را به یکدیگر رسانده و امکان تعقل را از همگان بگیرد تا هر اندازه امکان داشته باشد، امکان برقراری آرامش و صلح و عدالت را در این پهنه که هزارانسال بر آن ادیان ابراهیمی با یکدیگر در همزیستی میزیستند، به تاخیر بیندازد. این شاید راز بیرحمیهای بیپایان رژیم «آپارتایدی» علیه مردمان مظلوم فلسطینی باشد.
روز بزرگ قدس
الياس حضرتي در روزنامه اعتماد به موضوع غزه پرداخت و آورد:
روز قدس نماد همبستگي تمام انسانهايي است كه از ظلم متنفرند و وظيفه انساني خود را در دفاع از مظلوم تعريف كردهاند. روز قدس روز فرياد انسان با فطرت پاك عليه وحشيگريها و ددمنشيهايي است كه در نقطهيي به نام فلسطين به دست جرياني وحشيتر از تمام جنايتكاران تاريخ به نام صهيونيسم و صهيونيستها به وقوع ميپيوندد. روز قدس روز نمايش قدرت انسانهاي حقطلب است كه با فريادهايشان به مظلومان غزه اعلام كمك و همبستگي ميكنند. روز قدس يادگار رهبر مقتدر انقلاب اسلامي امام خميني(ره) است كه با درك صحيح خود نقطه چركيني را در اندام بشريت تشخيص دادند و فرياد برآوردند كه تا زماني كه اين درد علاج نشود همچنان جان نحيف بشر از عفونتها و تعفن ناشي از آن رنجآلود خواهد بود و تنها راه درمان آن مقاومت ملت فلسطين و همبستگي تمام ابناي بشر، تمام محرومان و مستضعفين، تمام حقطلبان و آزاديخواهان و تمام مسلمانان خواهد بود. خطاب امام(ره) هم به ملتها مخصوصا امت اسلامي در سرتاسر جهان بود و هم به دولتها كه با هر تواني به رفع و دفع اين غده چركين اهتمام ورزند.
استراتژي امام راحل(ره) توجه دادن تمامي مسلمانان و محور قرار دادن موضوع فلسطين به جهت ايجاد يك هدف مشترك براي مسلمانان بود. وجود يك درد مشترك و ايجاد يك پايه محكم براي وحدت تمامي فرق، سلايق و گرايشاتي كه در جهان اسلام وجود دارد سبب شده است كه همه مسلمانان در مقابل يك دشمن مشترك كنار هم قرار گيرند و وحدتي آهنين براي دفع آن داشته باشند. لذا با اين استراتژي امام موفق شدند تلاش و سرمايهگذاري سنگين دشمنان را در جهت ايجاد انشقاق و تفرقه در جهان اسلام نه تنها خنثي سازند بلكه به وحدت تبديل كنند و اين موضوع براي يكايك مسلمانان در اقصي نقاط دنيا و تمامي آحاد بشريت ملموس و روشن است. در ايران اين روز هميشه باشكوهتر از كشورهاي ديگر و هر سال با عظمتتر نسبت به سال قبل برگزار شده و ميشود. نكتهيي كه براي نگارنده اين سطور كه توفيق شركت در تمامي راهپيماييهاي روز قدس طي سي و چند سال گذشته را داشته است تركيب جمعيتي اين راهپيمايي است. آنچه خيل عظيم جوشان ميليوني اين راهپيمايي را مثل سالگرد 22 بهمن باشكوهتر و زيباتر ميسازد حضور ميليوني اقشار محروم و مستضعف جامعه است. يعني آناني كه جبههها را پر كردند و فرزندانشان را نه يكي بلكه حتي چهار نفر تقديم انقلاب و امام(ره) و اسلام كردند. خانوادههايي كه مجروح و جنانباز دارند و شهيد دادند.
خانوادهيي كه ايثارگر بودهاند. آناني كه امامشان حاضر نبود كه حتي يك تار موي آنان را با كاخنشينان عوض كند، مسير خروشان اين مراسم عظيم را تشكيل ميدهند. نكته قابل تامل اين است كه اين قشر از خانوادهها در طول سالهاي بعد از انقلاب نهتنها هيچ نفع مادي نديدهاند بلكه اغلب دچار خسرانها و زيانهاي شديد مالي هم شدهاند يا حداقل زندگيشان هيچ فرقي نكرده و همچنان با مشكلاتي همچون تورم و كاستيها و ضعفها و گاهي بيلياقتيهاي مديران در ادوار مختلف مواجه بودهاند و هر روز با هزاران مشكل دست به گريبان هستند. اما آنچنان درسهاي امامشان در جانشان جذب شده است كه در دفاع از انقلاب هميشه پيشتاز و غمخوار در صحنه بودهاند. امروز هم زنان و مردان سادهزيست و سادهپوش با زبان روزه در گرماي طاقتفرساي تابستان به جهت اعلام همبستگي با مظلومين غزه و اعلام پشتيباني از آرمانهاي فلسطين و اعلام تنفر از صهيونيزم بينالمللي، بانگ فريادشان صحنه بيبديلي را به دنيا هديه كرد. درود خداوند بر تمامي مومنين روزهدار و مجاهداني كه در همه صحنهها حضور كامل و تامي دارند.
از راهپيمائي تا راهكارهاي عملي
روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:
راهپيمائيها، تجمعات و تظاهرات ضد صهيونيستي كه اين روزها در سرتاسر جهان برگزار ميشوند به ويژه راهپيمائيهاي روز قدس كه ديروز در ايران و بسياري از كشورهاي جهان با شور خاصي برگزار شد، در عين حال كه خود آثار فراواني در حمايت از مردم مظلوم فلسطين دارند بايد زمينهساز رسيدن به راهكارهاي عملي براي ريشه كن ساختن غده سرطاني اسرائيل از منطقه خاورميانه باشند.
اين راهكارها در بيانات رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار دانشجويان كه روز چهارشنبه گذشته برگزار شد به روشني مورد توجه و تأكيد قرار گرفتند.
اول آنكه جنايت و آدم كشي و حتي كودك كشي، ويژگي ذاتي رژيم صهيونيستي است كه اين رژيم در طول 66 سال موجوديت غاصبانه و نامشروع خود آن را دهها بار به اثبات رسانده و جنايات اين روزهاي صهيونيستها در غزه تازهترين آنست. بنابر اين، همه بايد به همان نتيجهاي برسند كه امام خميني دهها سال قبل بر آن تأكيد كردند و گفتند: اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود.
اين نتيجهگيري، براي ملتها تازگي ندارد و حضور آنها در صحنههاي اعتراضي به جنايات رژيم صهيونيستي و شعارهاي "مرگ بر اسرائيل" و "مرگ بر آمريكا" به عنوان حامي اصلي اين رژيم، نشان دهنده همين واقعيت است. اكنون نوبت دولتهاست كه اين واقعيت را بپذيرند و براي تحقق آن تلاش نمايند.
جنايت رژيم صهيونيستي در غزه كار را به جائي رسانده كه حتي كميسيون شوراي حقوق بشر سازمان ملل نيز عليرغم كنديهائي كه معمولاً در اين قبيل موضعگيريها دارد با صراحت اعلام كرده اسرائيل در غزه مرتكب جنايت جنگي شده است. از نظر اين نهاد بين المللي، مسئولان رژيم صهيونيستي به عنوان جنايتكاران جنگي صلاحيت ماندن در اين مسئوليت را ندارند و بايد محاكمه و مجازات شوند. وقتي اين نهاد بين المللي، كه همچون ساير مجامع بينالمللي زير نفوذ قدرتهاي غربي حامي صهيونيست هاست، با اين صراحت عليه رژيم صهيونيستي موضع ميگيرد، به راحتي ميتوان فهميد دامنه جنايت چقدر گسترده است و از همين اعتراف ميتوان به اين نتيجه رسيد كه نهادهاي بينالمللي و حتي سران كشورهاي سلطه گر غربي كه حاميان رژيم صهيونيستي هستند نيز نامشروع بودن اين رژيم را قبول دارند لكن اعتراف به آن را به زيان خود ميدانند.
دوم آنكه آمريكا در رأس حاميان رژيم صهيونيستي قرار دارد و با توجه به اظهارات بسيار وقيحانه اوباما در تأييد جنايات اخير اين رژيم در غزه و تصميم به اعزام 2000 نظامي براي كمك به اسرائيل، ترديدي نيست كه دولت آمريكا شريك اين جنايات است. بنابر اين، در سطح جهاني بايد عليه آمريكا و شخص رئيسجمهور اين كشور، كه اكنون منفورترين رئيسجمهور نزد ملت هاست، حركتي سازمان يافته در جهت محكوميت و محاكمه و مجازات سران آمريكا صورت بگيرد.
رئيس جمهور آمريكا با استدلالي بسيار مضحك گفته است بمباران غزه و حتي لشكركشي نيروي زميني ارتش اسرائيل به غزه حق اسرائيل است زيرا آنها بايد امنيت مردم اسرائيل را تأمين كنند. وي علاوه بر اين، در سخنان خود هنگامي كه از حماس و رزمندگان مقاومت نام برد آنها را "تروريست" ناميد. اين سخنان بسيار سخيف از رئيسجمهور كشوري بزرگ همچون آمريكا قبل از هر چيز موجب شرمساري ملت آمريكاست و نزد خود مردم آمريكا نيز خريدار ندارد. زيرا همه ميدانند كه آغازگر حمله ارتش رژيم صهيونيستي بوده و مردم غزه فقط اقدام به دفاع از خود كردند آنهم فقط با استفاده از موشك و درحالي كه دستشان از ساير سلاحها خالي است.
اين روزها مردم شهرهاي مختلف آمريكا اعم از مسيحي و يهودي و مسلمان و حتي بيدين، در تظاهرات و راهپيمائيهاي ضد صهيونيستي شركت ميكنند و از دولت آمريكا ميخواهند به حمايت خود از اسرائيل كه در رأس تروريسم دولتي قرار دارد پايان دهد. مردم آمريكا و كشورهاي غربي درحالي به اين آگاهي رسيدهاند كه توسط رسانههاي وابسته به دولتهايشان با دروغهاي بزرگي كه به نفع اسرائيل ميگويند بمباران تبليغاتي ميشوند. بدين ترتيب، اگر دولتمردان آمريكائي توسط مراجع بينالمللي به جرم شركت در جنايات صهيونيستها محاكمه نشوند، توسط ملتها و به ويژه خود ملت آمريكا محاكمه و محكوم خواهند شد.
سوم آنكه مردم غزه بايد از نظر تسليحاتي تقويت شوند. آنها اكنون از ابتدائيترين امكانات دفاعي برخوردارند و در برابر سلاحهاي پيشرفته رژيم صهيونيستي فاقد امكانات هستند. مردم فلسطين بايد از يك ارتش قوي و مجهز به پيشرفتهترين سلاحها برخوردار باشند تا رژيم صهيونيستي جرأت تعرض به آنها را نداشته باشد.
چهارم آنكه مسلح شدن نبايد محدود به مردم غزه باشد. مردم كرانه باختري نيز بايد مسلح شوند تا بتوانند در برابر تهاجم ارتش رژيم صهيونيستي از خود دفاع كنند. آنها نيز همواره تحت فشار و تحميل غاصبان فلسطين قرار دارند و هر روز افراد زيادي از آنها كشته و مجروح ميشوند و به زندان ميافتند درحالي كه امكان دفاع از خود را ندارند. اگر قرار است رژيم صهيونيستي به دليل نامشروع بودن و جنايتكار بودن ريشهكن شود، اين مردم فلسطين هستند كه بايد به كمك سلاح در صف مقدم مبارزه با اين رژيم قرار گيرند و اين هدف انقلابي را محقق سازند. بنابر اين، مردم كرانه غربي و تمام مردم فلسطين بايد مسلح شوند و مردم غزه نيز بايد از سلاحهاي بيشتر و پيشرفتهتري برخوردار شوند.
روشن است كه رژيم صهيونيستي هرگز به راهكارهاي قانوني تن نخواهد داد و به همين دليل تنها راه مقابله با آن و ريشه كن ساختن آن، برخورد مسلحانه است. نابود كردن و ريشه كن ساختن رژيم صهيونيستي، حتي به مردمي كه اين رژيم آنها را با تبليغات و فريب به فلسطين آورده و در شهركهائي كه به جاي خانهها و مزارع و باغهاي غصب شده مردم فلسطين ساخته شده اسكان داده است نيز خدمت بزرگي خواهد بود. آنها نيز با نابود شدن رژيم صهيونيستي، از زندگي نكبت باري كه اكنون دارند نجات خواهند يافت.
و آخرين و مهمترين راهكار، اتحاد ملتها و دولتهاي مسلمان براي حمايت همهجانبه از ملت مظلوم فلسطين است. دولتهاي غربي عليرغم ادعاي پرطمطراق دفاع از حقوق بشر، نه تنها حاضر نيستند جنايات رژيم صهيونيستي را كه طبق تمام مقررات بينالمللي محكوم است حتي تقبيح كنند بلكه از اين رژيم جنايتكار حمايت ميكنند و سازمان ملل و ساير مجامع بينالمللي را نيز تحت نفوذ خود دارند و مانع اقدامات آنها ميشوند. ارتجاع عرب و مجامع بينالملل اسلامي و عربي نيز در دو هفته گذشته بيخاصيتي خود را با بيعملي خوار كنندهشان به اثبات رساندهاند. بنابر اين، بدون چشمداشت به سران ارتجاع عرب، ساير دولتهاي اسلامي بايد به همراه ملتهاي مسلمان براي شكل دادن به اتحاد امت اسلامي جهت حمايت از مردم مظلوم فلسطين همت كنند و حضور حماسي ملتها در راهپيمائيهاي روز جهاني قدس را به راهكارهاي عملي پيوند بزنند.
روز سياه صهيونيستها
حنيف غفاري در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
ديروز فرياد نفرت و انزجار بشريت عليه رژيم صهيونيستي در پنج قاره جهان بلند بود. ديروز، سياه ترين روز براي رژيم اشغالگر قدس بود. غريو ملتهاي مسلمان و ديگر انسانهاي آزاديخواه دنيا در حمايت از مقاومت و آزادي قدس شريف، لرزه بر اندام نتانياهو و حاميان غربي و مهره هاي عربي وابسته به تل آويو انداخت. نهالي که خميني کبير، آن پير و مراد سفر کرده مسلمانان دنيا کاشته بود ديروز ثمر داد . ثمره فريادهاي پيوسته ديروز ملتهاي دنيا در حمايت از ملت مظلوم و ستمديده فلسطين و زنان و کودکان بي دفاع و بي پناه غزه تقويت مقاومت و تضعيف بنيان بي ريشه صهيونيستها بود. آري! ديروز هر يک از مسلمانان روزه دار به يک موشک قسام تبديل شده و بر قلب تل آويو و حيفا فرود آمدند تا ديگر جايي براي عرض اندام وارثان متوحش موشه دايان و مناخم بگين باقي نماند. حماسه آفريني ملتهاي آگاه دنيا و مسلمانان روزه دار و غيور در آخرين روز جمعه ماه مبارک رمضان امسال نشان داد که توهم " از نيل تا فرات" را در آينده بايد فقط در مغز متلاشي شده سربازان اسرائيلي و دست نوشته هاي دوران افسردگي سران رژيم صهيونيستي مورد کند و کاو قرار داد. حماسه روز قدس امسال پيامهاي گويا و معيني براي تل آويو دارد:
1- رژيم اشغالگر قدس زير چکش افکار عمومي دنيا راهي جز پذيرش شکست در جنگ اخير ندارد. در شرايطي که حتي سياستمداران غربي حامي جنايات اسرائيل نيز به دليل ترس از افکار عمومي اروپا کمتر به صورت صريح دم از حمايت از صهيونيستها مي زنند،
تل آويو بايد خود را براي بلند کردن پرچم تسليم آماده کند. در اينجا اهميتي ندارد که نتانياهو و ليبرمن، دو سياستمدار کودک کش رژيم صهيونيستي مسئوليت اهتزار پرچم شکست در برابر مقاومت اسلامي فلسطين را به چه کسي واگذار کنند! خشم و نفرت شديد افکار عمومي دنيا از شهادت 820 زن و کودک بيگناه و زخمي شدن 5300 تن ديگر و آوارگي صدها هزار ساکن نوار غزه خود اصلي ترين مانع در برابر خونريزي و توحش صهيونيستهاست.
2- امروز رژيم اشغالگر قدس به نماد اصلي نقض حقوق بشر در نظام بين الملل تبديل شده است. در جريان جنگ 33 روزه لبنان، مقاومت 22 روزه و مقاومت 8 روزه غزه صهيونيستها مرتکب انواع جنايتهاي جنگي شدند. با اين حال سه کشور ايالات متحده آمريکا، انگليس و فرانسه مانع از مواجهه حقوقي با جنايات صهيونيستها شدند.بان کي مون به عنوان دبير کل سازمان ملل متحد نيز مانند هميشه با لبخند وقيحانه خود از موضوع کشتار کودکان بي دفاع فلسطيني به سادگي گذشت تا بار ديگر تعلق خاطر خود به تل آويو و واشنگتن را به اثبات برساند. با اين حال اين بار موضوع به طور کلي متفاوت است. طولاني شدن جنگ و مقاومت جانانه رزمندگان مقاومت در برابر صهيونيستها منجر به افزايش جنايات اسرائيل و در نتيجه واکنش اجباري شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد در قبال تل آويو شد. "ناو پيلاي" کميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل متحد که در روزهاي نخست جنايات صهيونيستها به مانند
بان کي مون با سکوت خود مسير را براي ادامه جنايات اسرائيل هموار ساخته بود،در نهايت پس از مشاهده خشم عمومي ناشي از کشتار زنان و کودکان فلسطيني ، ناچار به اعتراف به جنايت جنگي و نقض حقوق بين الملل توسط رژيم صهيونيستي شد. بديهي است که با توجه به احراز و اثبات قطعي جنايات جنگي اسرائيل در نوار غزه، ملتهاي دنيا با تکيه بر خروش و همبستگي روز گذشته خود بايد محاکمه سران رژيم صهيونيستي را خواستار و پيگير شوند. اين امر با توجه به وحشتي که تل آويو و حاميان غربي آن نسبت به حضور بي سابقه ملتهاي دنيا در راهپيمايي روز قدس پيدا کرده اند کاملا امکان پذير است.
3- امروز مقامات آمريکايي، انگليسي، فرانسوي و آلماني که قطعه قطعه شدن بدن کودکان و نوزادان فلسطيني توسط جنگنده هاي رژيم صهيونيستي را نماد " دفاع مشروع" صهيونيستها از خود در برابر حماس مي دانستند، جملگي سخن از لزوم ايجاد آتش بس در غزه به ميان آورده اند. اين اقدام کشورهاي غربي ريشه اي بشردوستانه ندارد و در راستاي "جلوگيري از تحميل هزينه هاي بيشتر به
تل آويو" و البته " ترس از افکار عمومي دنيا" بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. در جريان جنگ 33 روزه ميان رژيم صهيونيستي و
حزب الله لبنان در سال 2006 ميلادي، استفاده صهيونيستها از بمبهاي خوشه اي و فسفري در روزهاي نخست حمله به جنوب لبنان مورد حمايت کامل مقامات غربي قرار گرفت. با اين حال در روزهاي آخر نبرد،حاميان اروپايي و آمريکايي رژيم اشغالگر قدس در برابر مقاومت اسلامي لبنان به التماس افتاده و خواهان برقراري آتش بس شدند. اين ماجرا در جريان مقاومت 22 روزه غزه در سال 2009 ميلادي نيز تکرار شد. شدت کشتار فلسطينيان طي 20 روز اخير توسط صهيونيستها، به طور طبيعي بر دامنه شکست حاميان غربي تل آويو نيز افزوده است. بديهي است که پس از اعلام شکست تل آويو در جنگ اخير، مقامات ارشد آمريکا و سه کشور اروپايي انگليس،آلمان و فرانسه نيز به عنوان حاميان کشتار مردم فلسطين مورد عتاب و محاکمه افکار عمومي دنيا قرار گيرند.
4- نبرد اخير حماس و رژيم صهيونيستي ، که پس از جنگ 33 روزه، مقاومت 22 روزه و مقاومت 8 روزه مي توان از آن به عنوان
" نبرد چهارم" نام برد داراي خصايص و ويژگي هاي منحصر به فردي است. رمضان عبدالله دبير کل جهاد اسلامي فلسطين در خصوص
ويژگي هاي نبرد اخير به نکات قابل تاملي اشاره کرده است:
"جنگي که ملت فلسطين وارد آن شده در نوع خود در تاريخ اين سرزمين بي سابقه است، چرا که همه شهرهاي تحت اشغال رژيم صهيونيستي هدف حمله مقاومت قرار گرفت، و اگر رژيم اشغالگر بيش از اين ماجراجويي کند، خسارت هاي بيشتري متحمل خواهد شد. مقاومت با اولين موشکي که به تل آويو شليک کرد، معادله اين جنگ را تغيير داد؛ ما نسبت به پيروزي بسيار اميدواريم چرا که نحوه عملکرد مقاومت نتيجه جنگ با دشمن صهيونيست را رقم خواهد زد."
لغو پروازهاي بين المللي به فرودگاه بن گوريون تل آويو و افزايش تلفات صهيونيستها در نبرد هوايي،زميني،سايبري و اطلاعاتي
( که نمونه آن را در جريان اسارت افسر رسمي رژيم صهيونيستي به دست حماس مشاهده کرديم) دولت نتانياهو را در معرض ضعف شديدي قرار داده است. نتانياهو که پس از ايهود اولمرت بر سر کارآمده است، ادعا کرده بود که تاکتيکهاي جنگي اولمرت براي شکست و نابودي حماس و حزب الله ناکارآمد بوده است اما
هم اکنون خود نيز مقهور قدرت مقاومت اسلامي فلسطين شده و توان محاسبه هزينه هاي تصاعدي ادامه جنگ با حماس را نيز از دست داده است. رژيم اشغالگر قدس نبرد چهارم را با شکستي مفتضحانه به پايان خواهد برد. تل آويو در راستاي ممانعت از تحمل بيشتر هزينه هاي جنگ چاره اي پذيرش شروط حماس براي آتش بس ندارد.پايان نبرد چهارم ، آغاز روزهاي تيره صهيونيستها ،مخصوصا نتانياهو و ليبرمن در خاورميانه خواهد بود.
5- ملت فلسطين ديروز از صميم قلب لبخند زد و همبستگي جهانيان را با خود را به گونه اي ملموس درک کرد. ملت فلسطين و حماس در جريان نبرد اخير دوستان و دشمنان واقعي خود را شناختند. اگرچه غزه روزهاي سخت و وحشتناکي را سپري کرده است، اما به حول قوه الهي و نصر و پيروزي وعده داده شده به مظلومين جهان، از اين آزمون سخت و خونين با سربلندي بيرون خواهد آمد. غزه امروز پايتخت همه کشورهاي مسلمان محسوب مي شود و ساکنان داغديده آن نيز دست ياري برادران و خوهران مسلمان خود را همچنان در کنار خود خواهند ديد و آن را خواهند ستاند. امروز ديگر مجال و زماني براي سخن گفتن ملي گرايان فلسطين از "مذاکرات صلح با اسرائيل!" باقي نمانده است. غزه و حماس برخاسته از گفتماني پويا به نام گفتمان مقاومت هستند. گفتماني که اساسا ظلم و اشغالگري را نمي پذيرد و بر احقاق حقوق حقه ملت فلسطين در برابر جانيان صهيونيست تاکيد دارد.آنچه نتانياهو و همراهانش را در نبرد با حماس مقهور و مغلوب ساخت، صرفا تاکتيکهاي جنگي ماهرانه رزمندگان مقاومت اسلامي فلسطين و ابتکار عمل گردانهاي قسام نبود، بلکه تاثيرپذيري اين گروههاي مبارز از گفتمان مقاومت و اعتقاد آنان نسبت به تسليم ناپذيري در برابر ظلم و ستم چنين حماسه اي را رقم زد. تشکيلات خودگردان فلسطين و گروه فتح از اکنون بايد به صورت قاطعانه هرگونه مذاکره با صهيونيستها بر سر طرح دو دولت يا
طرح هاي مشابه را فراموش کرده و در عوض، به فکر مسلح کردن کرانه باختري رود اردن و تقويت توان خود در برابر دشمن صهيونيستي باشند. هر قطره خون صدها کودک شهيد فلسطيني خود نماد و نشانه اي آشکار دال بر ماهيت واقعي وجنايتكارانه تل آويو و حاميان غربي آن است. در چنين شرايطي صرفا بايد از "گفتمان مقاومت" سخن گفت . بديهي است که ايجاد و استمرار هرگونه وحدت ملي در داخل فلسطين نيز بايد بر پايه همين گفتمان پويا صورت گيرد.به عبارت بهتر، وحدت ملي در داخل فلسطين بايد در راستاي تقويت گفتمان مقاومت تعريف شود.
در نهايت اينکه رژيم صهيونيستي پس از حماسه آفريني ديروز ملتهاي مسلمان و بيدار جهان ، روزهاي سياهي را پيش روي خود خواهد ديد. روزهايي که در آن "سقوط" و " تباهي" و " شکست" ظهور و بروز ويژه اي خواهد داشت. بديهي است که نخستين قرباني اين روند نتانياهو و دولت ائتلافي رو به اضمحلال وي خواهد بود.نتانياهو پس از پايان نبرد چهارم بايد در خصوص هزينه هاي هنگفت مالي،رواني ،جاني و نظامي تحميل شده بر پيکره رژيم صيونيستي پاسخگو باشد. پاسخي که مسلما حتي نزديک ترين افراد به وي را نيز قاتع نخواهد کرد!