دکتر حسین کچوئیان، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ستون سرمقاله روزنامه كيهان با تيتر« روز قدس راهبردی برای خیزش جهانی» نوشت:
امسال روز قدس تحولی اساسی را پشت سر گذاشت و با اوجگیری تبدیل به نقطه عطفی در سیر تاریخی این ابتکار حکیمانه رهبرکبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (قدس سره) گردید. اکنون بیش از گذشته، این رخداد سیاسی قابلیتهای خود را برای شکلدهی راهبرد تاریخی برای آزادسازی قدس شریف نشان داده است. راهبردی که بر پایه هر مسلمان یک سطل آب یا یک سنگ، بسیج تمام توان کلیه مسلمانان جهان و ایجاد وحدت میان آنها بر محور آزادسازی مسجدالاقصی اولین قبله مسلمانان را هدف قرار داده بود، اکنون پس از بیداری اسلامی ظرفیتهای به مراتب بیشتری برای آزادسازی جهان اسلام از سلطه غرب و پیریزی بنیانهای تشکیل امت واحده اسلامی را در خود جمع کرده و بروز میدهد.
اما تا آنجایی که به آرمان آزادی قدس شریف و رهایی مسلمانان فلسطین از سلطه شوم رژیم دیوسیرت صهیونیستی مربوط میشود، روز قدس امسال با به میدان آوردن کلیه ظلمستیزان و عدالتطلبان جهان از ژاپن تا جنوب و شمال قاره آمریکا، ظرفیتهای به مراتب بیشتری از ظرفیت مسلمانان را برای مبارزه با اشغالگران جنایتکار بسیج کرد. از این جهت میتوان گفت که روز قدس امسال نه روز جهانی اسلام و مسلمانان بلکه باید روز جهانی همه ملتها و مردم عالم خوانده شود. این تحول برای عصری که هر روز بیش از گذشته شاهد نفوذ و سلطه صهیونیزم بر مقدرات و سرنوشت ملتهای عالم و کل نظام جهانی است قطعا ذخیرهای برای صفبندیهای آتی جهانی و نبرد رهایی بخش نهایی به حساب میآید.
تحولاتی که روز قدس امسال را به نقطه عطفی در مسیر کارکرد و نقش تاریخی این رخداد بدل کرده است، تنها محدود به بسیج به مراتب گستردهتر کمی جهان اسلام از حیث جغرافیا و عدد و ارتقاء کیفی شعور و شعار شرکتکنندگان در راهپیمایی این روز نمیشود. افزایش گستره جهانی آن فراتر از جهان اسلام نیز تمام تفاوت ماهوی قدس امسال با سالهای گذشته نیست. اما در همین حد نیز برای درک اهمیت روز قدس به طور کلی، خاصه از جهت همین دسته از دگرگونیها در کم و کیف مشارکتکنندگان در مراسم این روز، بد نیست که مقایسهای انجام دهیم. قیاس روز قدس به طور کلی به ویژه قدس امسال با روزهایی که جهان قدیم یا غرب قابلیت برپایی آن را در گستره جهانی داشته مثل روز کارگر و یا میکوشید آن را به روز جهانی بدل سازد، مثل تلاش فمینیستها برای تبدیل روز زن به روز جهانی، از تحولی اساسی در موازنه نیروهای تاریخی حکایت دارد. روز قدس امسال نشان داد که تنها نیرویی که در جهان کنونی قابلیت بسیج نیرو در گستره جهانی را داشته و از این طریق میتواند بر روند و ماهیت تحولات آتی تاریخ تأثیر بگذارد انقلاب اسلامی ایران است. به این معنا و به بیان روزنامه کویتی الرای العام؛ روز قدس امسال نشان داد که انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ تحولات جهان بوده است. یا به بیان دیگر روز قدس امسال با گسترش کمی و کیفی خود دلالت دیگری بر ماهیت تاریخساز انقلاب اسلامی در جهان کنونی میباشد که در مقابل آن تنها نیروهای فرتوت و رو به مرگ تجدد هماوردی میکنند.
این واقعیت که روزهایی مثل روز جهانی کارگر علیرغم تداوم اهتمام به آن در بعضی از کشورها، خواستهها و دغدغههای گروههایی خاص و نه همه اصناف مردم یا ملتها و کشورها را منعکس میکند، حقیقتی است که باز هم اهمیت بیشتر روز قدس و تحول واقع شده در جریان برپایی آن در سال جاری را نشان میدهد.
اینکه در هماوردی و نبرد جهانی مورد انتظار تاریخی ما، صهیونیزم ( که در همه کشورها از شوروی و اروپای شرقی گرفته تا آمریکای شمالی نسبت به نقش مخرب آنها. در حیات ملتها و نظم جهانی هر روز بیش از گذشته اشعار پیدا میکنند) نقش محوری دارد، باز هم ارزش این روز و تحول ماهوی مراسم امسال آن را افزونتر و لزوم اهتمام و توجه راهبردی و بیش از پیش ما بدان را روشنتر میکند. اما در کنار این تحولات که قابلیتها و ظرفیتهایی به مراتب متفاوتتر است از آنچه تاکنون در مورد روز قدس در ذهن یا در طرحهای راهبردی خود داشتهایم، چند تحول دیگر در مراسم قدس امسال ظاهر شده که در کوتاهمدت و میانمدت و برای نبرد جاری مقاومت با صهیونیستها ارزشمند میباشد.
از میان این تحولات، فراخوان رسمی گروههای مقاومت فلسطینی به انجام راهپیمایی روز قدس در غزه و کرانه باختری، بیش از همه شایسته توجه است. اهمیت این تحول در این است که برای اولین بار در طول تاریخ برگزاری مراسم روز قدس اتفاق میافتد.
اگر در گسترش کمی و کیفی مراسم روز قدس امسال در جهان، سبعیت و وحشیگریهای صهیونیستها در کشتار مردم غیرنظامی غزه، خاصه کودکان و زنان، نقش عمدهای داشته است، تحول اخیر را مستقیما بایستی معلول بیداری اسلامی و پیامدهای ناشی از آن در منطقه دانست. این تحول در واقع مبین تغییر صفبندی نیروهای منطقهای و تغییر راهبردی در کیفیت پیوند میان نیروهای مقاومت میباشد که محصول تصحیح انحراف در بعضی از نیروهای مقاومت در جهان اسلام بعد از بیداری اسلامی است. بعد از خیزش مردم منطقه همان انحرافی که موجب گشت محمد مرسی اولین سفر خارجی خود را به عربستان برنامهریزی کرده و آن موضعگیری تکفیری مآبانه را در کنفرانس سران غیرمتعهدها در تهران داشته باشد، بعضی از نیروهای فلسطینی را به توهم موازنه تازهای از قدرت در منطقه در جهت دور شدن از صف مقاومت خاصه از رهبری آن توسط جمهوری اسلامی ایران به حرکت درآورد.
اما اکنون بعد از کودتا علیه مرسی و حکومت مطلق و رضایتمندانه رهبران کشورهای عربی در جریان تجاوز به غزه، در مقابل، همراهی مطلق جبهه مقاومت از ایران گرفته تا حزبالله در لبنان، نه تنها ترکهای حاصله در صف مقاومت بطور کامل برطرف شده بلکه به شهادت فراخوان رهبران مقاومت فلسطینی برای راهپیمایی قدس، استواری خللناپذیری نیز یافته است. از این جهت مراسم قدس امسال اگر نه علت، حداقل نشانهای از تصحیح انحراف و خطای حاصله در ارزیابی نیروی مقاومت فلسطین از موازنه و صفبندیهای منطقهای پس از بیداری اسلامی میباشد. با این حال و به شهادت همین فراخوان، اکنون صفبندیهای منطقهای بر محور روز قدس به شکل خللناپذیر و غیرقابل گسستی در قیاس با قبل از آن تحکیم و یکپارچه شده است.
جنايات صهيونيستها و سه نکته کليدي
روزنامه رسالت به قلم اميرمحبيان در ستون سرمقاله خود آورد:
1.آنچه که در غزه مي گذرد يعني نسل کشي آشکاري که بيرحمانه ترين جنايات را بر کودکان و زنان و بيماران بيمارستان ها مجاز مي شمارد قلب هر انساني را بهدرد مي آورد.منطق پشت اين جنايات چيست؟پشت هر حرکت سياسي منفعتي اقتصادي نيز نهفته است.بويژه براي صهيونيست ها که حياتشان با سرمايه هاي کلان و توطئه هاي وراي آن پيوند خورده است اين اصل بيشتر صادق است. پنج سال پيش که صهيونيست ها عملياتي را تحت عنوان "سرب گداخته" عليه غزه راه انداختند ؛پروفسور ميشل چوسودوفسکي درمقاله که در تاريخ 8 ژانويه 2009 درگلوبال ريسرچ منتشر ساخت؛عملا انگيزه اقتصادي پشت جنايات رژيم صهيونيستي را افشا ساخته بود.
انگيزهاي که شديدتر هنوز ادامه داشته و نشان مي دهد که صهيونيست ها براي منافع اقتصادي به هر جنايتي دست مي يازند و ارزش هاي انساني براي آنان هيچ محلي از اعراب ندارد.
مسئله به ميادين گاز فلسطيني برمي گردد که در آن زمان عملا برخلاف قوانين بين المللي مصادره شدند.در سال 2000 ذخاير گازي گسترده اي در منطقه غزه کشف شد.يک سال بعد از عمليات سرب گداخته ،تل آويو کشف ميدان گاز طبيعي لوياتان در مديترانه شرقي را اعلام کرد.در آن زمان اين ميدان گازي بزرگترين حوزه در منطقه تحت اکتشاف لوياتان به وسعت 83000 کيلومتر مربع بود.
لازم به ذکر است که تمام خط ساحلي مديترانه شرقي از صحراي سينا در مصر به سوريه به منزله يک منطقه فراگير گاز بزرگ و همچنين ذخاير نفت است که انگيزه رژيم صهيونيستي براي نفوذ در اين مناطق را نشان مي دهد.در حال حاضر حقوق مربوط به ميدان گازي دريايي به ترتيب اين گونه است:شرکت گاز بريتانيا 60 درصد؛ پيمانکاران تلفيقي(وابسته به دو خانواده لبناني کوري و صباغ1 (CCC) 30درصد؛ و صندوق سرمايه گذاري دولت خودگردان فلسطين 10 درصد.(هاآرتص، 21 اکتبر،2007).
تلاش صهيونيست ها براي ايدئولوژيک نماياندن جنايات خود کاملا فريبکارانه است.صهيونيست ها قصد دارند با حذف ملت فلسطين بويژه در غزه به اين منابع مالي دست يابند و براي اين هدف از ريختن خون همه کودکان و زنان فلسطيني و شهروندان غزه و حتي يهوديان مخالف ابايي ندارند.
2.دانشجويان صهيونيست دانشگاه هرتزليا با تاسيس اتاق جنگي تحت عنوان Hasbara يا "توضيح" در چارچوب تبليغات رژيم صهيونيستي تلاش مي کنند درقالب يک جنگ تبليغاتي به توجيه جنايات اسرائيل بپردازند. سال گذشته بود که فاش شد؛ رژيم صهيونيستي با پرداخت مبالغي معادل 2000 دلار به دانشجويان مي کوشد به گستردن
دروغ هاي سازمان يافته در جوامع مجازي بپردازند.اين افراد بويژه بر روي فيس بوک تمرکز کرده اند.
نبرد عليه جنايات صهيونيست ها نبردي الهي و انساني است و بايد از تمام ظرفيت ها در جهت افشاگري چهره خونخوار گردانندگان اين جنايت ها بهره برد.جوامع مجازي به محيطي مناسب براي اين مبارزه تبديل شده است.اسرائيلي ها اعتراف کرده اند که يک صفحه ضد صهيونيستي در فيس بوک يکصدو چهل هزار هوادار جذب کرده بود که به معضلي براي صهيونيست ها تبديل شده بود.ابراز احساس غير ساماندهي شده مشکلي را حل نخواهد کرد.تمام انتقاداتي که با بحث جوامع مجازي مي شود در واقع انتقاد به يک محيط ديجيتال نيست؛ بلکه انتقاد نسبت به برخورد منفعلانه با فضاي مجازي است. برخورد هوشمند وهدفمند با اين جوامع مجازي با توجه به جنبه هاي ضد انساني رفتار صهيونيست ها قادر است تاثير گذاري عميقي رادر اذهان مخاطبان جهاني برجاي گذارد.مسئولان مربوطه بايد در اين راستا کوتاهي ننمايند و دانشجويان ايراني در اين مسير نيز توانايي هاي خود را نشان خواهند داد.
3.تغيير محور انحرافي نبرد شيعه - سني به اسلام - صهيونيسم نتيجه قهري جنايات صهيونيست ها و بلاهت آنان در گشودن خط جنايت بود.اين تغيير محور فرصتي طلايي براي اسلام بهوجود آورده است.محور انحرافي که داعش براي تعميق آن ايجاد شده بود عملا به حاشيه رفته است.بايد هشيارانه از بازگشت به محور انحرافي نبرد دروغين شيعه -سني جلوگيري کرد.ترديدي نيست که تلاش صهيونيست ها واستکبار براي احياي خط انحرافي آغاز خواهد شد.اثرات منفي تجميع نيروهاي جريانات و کشورهاي ارتجاعي را نبايد فراموش کرد.از فرصت آمادگي اذهان و احساسات پاک مردم جهان در حمايت از مظلوميت فلسطينيان بايد براي نقاب برداشتن از چهره صهيونيسم بهره گرفت.در اين مسير همه اديان منجمله يهوديان پاک طينت ضد صهيونيست در کنار مسلمانان خواهند بود؛حتي آنان که دغدغه ديني ندارند ولي حريت و انسان گرايي، آنهارا در برابر جنايات صهيونيست ها قرار داده است؛بايد مخاطب تلقي شوند.موج تبليغات صهيونيست ها و بعضي از کشورهاي غربي براي تغيير محور به نبرد شيعه - سني بزودي آغاز خواهد شد؛فرصت کمي باقياست ، با بسط منطق انساني ضد جنايت و نقاب برگرفتن ازچهره خشن صهيونيسم، امکان بازيگرداني از صهيونيست ها را با درايت و کارداني بگيريم.
صهيونيستها بازنده اصلي نبرد غزه
جليل حسني در سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي نوشت:
تازهترين تحولات غزه حاكي از توافق طرفين براي اجراي يك آتش بس 12 ساعته بوده است. اين طرح با هدف انتقال كمكهاي بشردوستانه اعلام و اجراي آن از صبح روز گذشتبه آغاز شد ولي در همين مدت هواپيماهاي رژيم صهيونيستي همچنان بر فراز آسمان غزه در پرواز بودند و ارتش صهيونيستي نيز به فلسطينيها هشدار داد كه به خانههاي خود باز نگردند.
رژيم صهيونيستي تا روز گذشته و زمان اعلام آتش بس موقت، به مدت 18روز هزاران تن بمب را بر سر ساكنان بيدفاع غزه فرو ريخت كه در نتيجه آن نزديك به يك هزار فلسطيني به شهادت رسيده شش هزار نفر زخمي شدند و هزاران خانه متعلق به فلسطينيها نيز ويران گرديد.
با اينحال، به اذعان محافل سياسي و رسانههاي بينالمللي، اين كشتار وحشيانه و حملات ددمنشانه نه تنها دستاوردي براي صهيونيستها نداشته و اين رژيم به هيچ يك از اهدافش دست نيافته است، بلكه بيآبروتر و رسواتر از گذشته شده است.
صهيونيستها با تمسك به قتل سه يهودي، يورش به غزه را آغاز كردند و اصليترين هدف خود را از بين بردن توان نظامي و قدرت حماس اعلام نمودند.
با اينحال، حماس نه تنها تضعيف نشده است بلكه قدرتمندتر از گذشته به فعاليتش ادامه ميدهد به گونهاي كه شمار صهيونيستهايي كه در اين دور از عمليات مبارزان حماس به هلاكت رسيدهاند بيش از دو برابر دورههاي قبل ميباشد. اكنون اذعان به اين واقعيت كه حماس از بين رفتني نيست به محافل رسانهاي رژيم صهيونيستي نيز تسري پيدا كرده و آنها رژيم صهيونيستي را به دليل راه انداختن حملات كور و بيحاصل شماتت ميكنند.
در همين حال، پليس رژيم صهيونيستي روز گذشته تاكيد كرد كه گم شدن سه يهودي وقتل آنها، ارتباطي با حماس نداشته است. اين موضوع تأييدي است بر اين نكته كه رژيم صهيونيستي طرح حمله به غزه را از پيش آماده كرده بود و پيش كشيدن قتل سه يهودي، بهانهاي براي آغاز اين عمليات بود.
عمليات غزه، ننگ و نفرت جهاني را عليه صهيونيستها دوچندان كرد و افكار عمومي بينالمللي را كه تحت تأثير و بمباران تبليغي رسانههاي صهيونيستي قرار داشتهاند با اين واقعيت مواجه كرد كه حق با فلسطيني هاست و صهيونيستها قومي وحشي و اشغالگر هستند كه به هيچ معيار و قواعد انساني پايبند نميباشند. اين قوم جنايتكار از كشتن و ريختن خون انسانهاي ديگر، هر چند كودك و زن و افراد غيرنظامي و كاملاً بيدفاع، احساس لذت ميكنند كه مصداق روشن آن، صف كشيدن صهيونيستها در مرزهاي غزه براي مشاهده فرود آمدن موشكها و بمبهاي رژيم صهيونيستي بر سرساكنان غزه و ابراز شادماني آنها بود كه ماهيت جنايتكار و خصلت حيواني صهيونيستها را در معرض ديد و قضاوت جهانيان قرار داد.
كشتار يك هزار غيرنظامي در منطقهاي با مساحت اندك و بدون كمترين سلاح دفاعي، توسط ارتشي كه به زرادخانه بزرگ مجهز است و از طرف قدرتهاي بزرگ پشتيباني تسليحاتي و اطلاعاتي ميشود هرگز نميتواند يك پيروزي تلقي شود و واقعيتي است كه صهيونيستها و حاميان رژيم صهيونيستي نيز نميتوانند آن را كتمان كنند.
اين عطش نسبت به خونريزي، نشانه عقده روحي و روان بيمار صهيونيستهايي است كه همه ابتكارات و اقدامات خود را براي تثبيت موجوديت خود در سرزمين فلسطين بر باد رفته ميبينند و پس از 60 سال، همچنان در سرزمينهاي اشغالي به عنوان بيگانگاني كه متعلق به اين سرزمين نيستند شناخته ميشوند. روز به روز بر انزواي جهاني اين رژيم افزوده ميشود كه يك نمونه آن حضور دهها ميليون مردم دنيا در مراسم روز قدس و ابراز انزجار از اين رژيم بود.
خون كودكان و ساكنان فلسطيني، ريشه درخت مقاومت و مبارزه بر ضد اشغالگري را تنومندتر ميكند، واقعيت مسلمي كه صهيونيستها از درك آن عاجز هستند.
تهاجم اخير صهيونيستها به غزه كه در مقياس وحشيانهتري نسبت به موارد گذشته صورت ميگيرد رويداد تأسف باري است كه متأسفانه مجامع جهاني و دولتهاي مدعي در برابر آن بياعتنايي شرم آوري را پيش گرفتهاند ولي اين رويداد در عين تلخي، دستاورد بارزي دارد و آن، اين است كه آرمان فلسطين را گامي بزرگ به پيش برده و پيروزي نهايي را نزديكتر ساخته است.
اين حادثه همچنين آزموني بود براي دولتهاي عرب و حاكماني كه بر مقدرات ملتهاي منطقه چنگ انداختهاند. اين دولتها به دليل اينكه پاسخ گو و تأمين كننده نظرات و اراده ملتهاي خود نميباشند مشروعيت حضور در اين جايگاهها را ندارند. حتي برخي از اين حكومتهاي منطقه بيشرمانه جانب صهيونيستها را ميگيرند و مردم و گروههاي فلسطيني را به اين دليل كه صهيونيستها را عصباني كرده و آنها را به جنايت واداشتهاند، مورد انتقاد قرار ميدهند! واضح است كه اين حاكمان نميخواهند عيش آنها ناقص شود و شرايطي به وجود آيد كه پايههاي حكومتشان را تهديد نمايد.
اين بيعملي و خيانت دولتهاي عرب و رهبران كشورهاي اسلامي تأثير زيادي در ايجاد فرصت و فضاي مناسب براي صهيونيستها داشته و دست آنها را در كشتار فلسطينيها و ارتكاب جنايت باز گذاشته است.
تاوان رفتار خائنانه اين حاكمان را كودكان و زنان فلسطيني ميدهند كه زير آوار خشم و جنايت صهيونيستها جان ميدهند ولي از مقاومت و مبارزه دست نميكشند و تسليم نميگردند.
درود بر فلسطينيهايي كه در جنگي كاملاً نابرابر با مشت خالي و شكم گرسنه به روياروئي با جلادان وحشي كه هيچگونه بويي از انسانيت نبردهاند ايستادگي ميكنند، مردمي كه كودكان شهيد خود را برروي دست به گورستان حمل ميكنند ولي حسرت تسليم و پذيرش خفت و خواري را بردن صهيونيستها گذاشتهاند. اين مردم فداكار نه تنها از وطن خود دفاع ميكنند. دنيا بايد در برابر اين ملت سرتعظيم فرود آورد و به پايداري و مقاومت آن ارج نهد.
ملت فلسطين بدون ترديد در اين مصاف پيروز اصلي ميدان است هر چند شمار بيشتري قرباني دهد و صهيونيستها بدون ترديد شكست خفت بار ديگري و هزيمت بزرگي را تجربه ميكنند حتي اگر به روي خود نياورند وخود را بازنده ندانند.
شفافسازی بودجه هنر
لوریس چکناواریان . رهبر ارکستر در سرمقاله روزنامه شرق آورد:
دیدار هنرمندان با رییسجمهور اتفاقی خوب و ارزنده بود و باید آن را به فال نیک گرفت. مهم است که رییسجمهور یک کشور وقت برای هنرمندان میگذارد و دغدغه فرهنگ و هنر دارد. فرهنگ و هنر در همه دنیا یکی از مهمترین مقولاتی است که مردم با آن سروکار دارند. فرهنگ همیشه حرف اول را میزند و یک ملت را، فرهنگ میسازد. بنابراین باید به آن توجهی ویژه کرد.
با تئاتر و موسیقی و سینما و ادبیات یک کشور است که میتوان با جهان ارتباط برقرار کرد. همینکه رییسجمهور به جمع هنرمندان میآید نشان از اهمیت اینموضوع دارد. این خیلی خوب است که هنرمندان در این دیدار حرفهایشان را زدند و نظرات رییسجمهور را هم شنیدند. این حرفها را روزنامهها و رسانهها منتشر میکنند و از این طریق عموم مردم از وقایع هنری مطلع میشوند. ما کمبودی از لحاظ فرهنگی نداریم فقط باید حمایت شویم. رییسجمهور وقتی به فرهنگ توجه کند مردم هم آن را جدی میگیرند و تمایلشان به این عرصه، بیشتر میشود. روز دیدار با رییسجمهور خیلی خوشحال شدم که هنرمندان مختلف را کنار هم دیدم و به نظرم این اتفاق میتواند گسترش پیدا کند. خیلی خوب است که در سال تعداد این دیدارها بیشتر شود و ما بتوانیم مسایلمان را بیشتر بازگو و مطرح کنیم. اما کاش این دیدارها بیشتر میشد و ما بیشتر میتوانستیم با رییسجمهور درباره مشکلات هنر صحبت کنیم.
اینکه فقط پنجدقیقه به هر گروه هنری وقت داده شد تا درباره هنر صحبت کنند اصلا زمان مناسبی نیست. باید زمان بیشتری گذاشته میشد تا هنرمندان درباره هنرشان صحبت میکردند. اگر این دیدارها بیشتر شود این زمان میتواند بیشتر شود. بسیار خرسندم؛ نمایندگان سینما، تئاتر و سایر هنرها آمدند و دغدغههایشان را گفتند. کاش نماینده ما اهالی موسیقی هم بیشتر به دغدغههای هنر موسیقی میپرداخت. توقع داشتم ایشان با توجه به فعالیت حرفهایشان در خانه موسیقی درباره ارکسترها صحبت میکردند و مشکلات تشکل آنها را به اطلاع رییسجمهور میرساندند. ایشان خودشان خیلی لطف داشتهاند و تا به حال چندینبار در صحبتهایشان تاکید کردهاند که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی باید دوباره راهاندازی و تقویت شود. ما هم بهعنوان هنرمندان موسیقی باید از ایشان بخواهیم تا بودجه لازم را در اختیار ارکسترها قرار دهند. به گمانم باید بیشتر درباره ارکسترها صحبت میشد. جایش این بود که نماینده ما هم دربارهاش صحبت میکرد. در مورد اینکه دولت چقدر در این یکسال توانسته به شعارهایی که در انتخابات داده عمل کند، فکر میکنم نتوانم نکتهای بگویم؛ از آنرو که مدتی در ایران نبودم و در جریان وضعیت نیستم. با این حال معتقدم آقای مرادخانی، معاون هنری باید بیشتر در اینباره صحبت کنند و بگویند چه میزان بودجه برای هنر اختصاص داده شده و این بودجه قرار است صرف چه چیزی شود. الان ما نمیدانیم که چه میزان بودجه در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گرفته و این بودجه، تامین شده است یا نه؟
برد استراتژيك مردم غزه
نصرتالله تاجيك در روزنامه اعتماد آورد:
جنگ، دربهدري، بيخانماني، آوارگي و از دست دادن عزيزان هيچ گزينه مطلوبي نيست. اما وقتي تحميل شرايط حقارتآميز نه زندگي بلكه مردن تدريجي بر يك ملت تحت ظلم و ستم عادي ميشود و صدايي از كسي برنميخيزد براي آن ملت راهي جز توسل به جنگ و دفاع از شرف و حيثيت خود نميماند. در هيچ جنگ چريكي در طول تاريخ مبارزات مردم عليه اشغالگران اين گونه كه در غزه اتفاق افتاده، مبارزان به چنين سرعتي به ساخت و استفاده از موشكهاي دوربرد نايل نيامدهاند كه در شرايط محاصره كامل ظرف كمتر از يك دهه برد موشكهايشان از 20 كيلومتر به 150 كيلومتر برسد. اين توفيق به دليل 1- محاصره شديد دريايي، هوايي و زميني و جدا كردن اين سرزمين از ساير مردم فلسطين، 2- وجود موانع بسيار شديد و سختگيرانه براي نفوذ مبارزان به سرزمينهاي اشغالي براي انجام عمليات آزاديبخش حاصل شده است. زندگي روزمره مردم غزه مختل است و آنان هم در شرايط عادي به سر نميبرند و هم براي تامين نيازهاي اساسي خود نيز همچون دارو و غذا ناچارا از طريق تونلهاي زيرزميني كه حفر ميكنند و به دور از چشم ماموران رژيم صهيونيستي آنها را تامين ميكنند.
اگرچه اين دور از يورش به غزه ارتش رژيم صهيونيستي، تاكنون نزديك به سه هفته طول كشيده و مردم غزه با شهادت بيش از 750 نفر كه يك چهارم آنها كودك هستند خسارات سنگين جاني متحمل شدهاند اما مقاومت مردم و رزمندگان حماس و عدم پذيرش آتشبس تا رفع كامل محاصره از سوي حماس نشان از پيروزي مردم غزه و شكست رژيم صهيونيستي دارد. هزينه مادي و معنوي رژيم صهيونيستي مخصوصا پس از اصابت يك فروند موشك حماس به نقطهيي در نزديكي فرودگاه بينالمللي بن گوريون در تلآويو براي نخستين مرتبه كه باعث تعليق پروازهاي بينالمللي شد نشان از افزايش توانمندي حماس و به هم خوردن توازن معادلات درون و برون فلسطيني شد.
با توجه به كم و كيف ملات چسبندگي در جامعه صهيونيستي و بافت قدرت و حكومت آن رژيم، كاهش ضريب امنيت در اثر تعليق پروازها مهمتر از اثرات اقتصادي و كاهش توريست تلقي ميشود. اين مقوله را بايد در دو بخش نگاه كرد: 1- نگاه داخل و صهيونيستها به اين امر و 2- نگاه مردم خارج و مخصوصا غرب به اين پديده نوين. در نگاه اول اثرات رواني فراواني بر جامعه صهيونيستي بر جاي خواهد گذاشت كه از فرداي آتشبس انتقادها عليه دولت صهيونيستي آغاز خواهد شد. اما در نگاه دوم صهيونيستها با كمكهاي گزاف مادي و معنوي امريكا براي مقابله با توان موشكي حماس در غزه، سيستم دفاعي گنبد آهنين را ايجاد كرده كه در نبردهاي گذشته كارآمد و در اكثر موارد توانسته بود موشكهاي در حال حركت به سوي نقاط راهبردي، مهم و حساس را رهگيري و در هوا منهدم كند. اما با پيشرفتهاي فناورانه حماس و ساير گروههاي فلسطيني در شرايط محاصره كامل و با استفاده از حفر و احداث شبكه تونلي پيچيده كه حتي دستگاههاي هوشمند اطلاعاتي رژيم صهيونيستي نيز نتوانستند به كشف آنها بپردازند رزمندگان فلسطيني در آزمون نبردهاي متعدد توانستهاند ضريب موفقيت موشكهايشان در عبور از تور گنبد آهنين را افزايش دهند و اين بردي تاكتيكي و راهبردي براي آنها در غزه است.
هدف اصلي رژيم صهيونيستي در اين دور از يورش هوايي، دريايي و زميني تخليه پتانسيل و كاهش زرادخانه موشكي گروههاي فلسطيني است كه در وضعيت نامعلوم آينده منطقه نتوانند اقدام پرقدرتي را در سرزمينهاي اشغالشده آغاز كنند. اصطلاحي در مطبوعات و موسسات غربي بعد از اين حملات آغاز شده كه اشاره به چمنزني و كوتاه كردن چمن دارد كه بيانگر كاهش توانمندي موشكي، از بين بردن تونلهاي غزه و عناصر كليدي نيروي انساني گروههاي مقاومت فلسطيني توسط رژيم صهيونيستي است. ولي نكته اينجاست كه تجربه نشان داده است مبارزان فلسطيني در هر مرحله بعد از جنگ قويتر ظاهر شده و در هر جنگ كمبودها و اشكالات نرم و سختافزاري خود را توانستهاند از بين برده و از دوران آرامش بعدي براي آموزش، بهبود روشها و آمادگي براي نبرد بعدي سود جويند و اين بردي تاكتيكي و راهبردي براي مقاومت فلسطين در برابر اشغالگران است.