اين مثل در ادامه ميگويد: خبرنگارها اشتباههاي احتماليشان را با تيتر درشت و در تيراژ بالا در اختيار همه مردم ميگذارند، درست مثل تيري كه از كمان خارج شده و ديگر نميشود برش گرداند. حتي خيلي وقتها نميشود به راحتي گفت كه اشتباهي صورت گرفته، چون آن خبرنگار يا گروه سردبيري، نظرشان اين است كه فقط نظرشان را گفتهاند اما تا بيايند در اين مورد توضيح بدهند، آنهايي كه بايد در مورد اين مسئله قضاوت كنند و حكم بدهند، كارشان را كردهاند. همه اينها را بگذاريد كنار، اينكه خبر خودش همين جوري توليد نميشود و اغلب براي بهدست آوردنش بايد رفت به سمت خطر، يا كنجكاوي بيش از حد معمول به خرج داد. بعد هم خوب است بدانيد كه خبر مثل نان است، نه از اين جهت كه خبرنگار جماعت از بهدست آوردنش نان بهدست ميآورند، از اين نظر كه اگر دير بجنبي و به موقع به مقصد نرسانياش بهاصطلاح بيات ميشود. همه اينها ميشود كه ميگويند خبرنگاري در كنار دريانوردي و معدنكاري سختترين شغلهاي دنيا هستند. حالا شما فكرش را بكن كه خبرنگاري براي تهيه گزارش برود به معدن زغال سنگ! همه اينها ميشود اما اصل قصه اينجاست كه آدمهايي كه وارد اين شغل ميشوند و ماندگار ميمانند، ويژگيهايي دارند، ازجمله اينكه عاشق كاري هستند كه انجام ميدهند. دليل بيشتر ميخواهيد؟
ورود
مترجم بايد بود
اينجا ورودي مشخصي ندارد؛ يعني اينطور نيست كه الزاما از يك ورودي مشخص مثل دانشگاه تخصصاش بهدست بيايد و كار هم براساس رديفهاي شغلي پيشبيني شده مهيا شود. اينجا عملا مهمترين چيزي كه حكم ميكند، استعداد و توان توليد محصول است و همين نكته متمايزكننده اصلي با شغلهاي ديگر است. با همين دليل، بين خبرنگاران از همه قشري وجود دارد؛ از فارغ التحصيلهاي رشتههاي مهندسي گرفته تا آنهايي كه با داشتن عنوان پزشك،خبرنگار شدهاند. البته فارغالتحصيلهاي رشتههاي علوم انساني و بهويژه رشته علوم ارتباطات و روزنامه نگاري گزينههاي جدي ورود به اين كار هستند.
براي شروع، طبيعي است كه آدمهاي اين حوزه قبل از هر چيز نويسنده هستند و خوب مينويسند. اين خوب مينويسند را خيلي جدي بگيريد، بنشينيد و كلاهتان را قاضي كنيد. ببينيد املا و انشايتان خوب بوده يا نه. ببينيد ميتوانيد چيزي كه ميبينيد، ميشنويد يا در ذهن داريد را بهصورت نوشتهاي كه ساده و روان و همه فهم است بنويسيد يا نه. اتفاقا چالش اصلي اين شغل از همين جا شروع ميشود.
خبرنگارها مهمترين مترجمهاي دنيا هستند؛ البته ترجمه از نوع خاص. شما بايد بتوانيد مفاهيم شفاهي كه اغلب با بحثهاي غيررسمي آميخته شدهاند را به يك متن شسته رفته مكتوب ترجمه كنيد، طوري كه وقتي مصاحبهشونده متن حرفهايي كه زده را بخواند، تأييد كند كه اين حرفها دقيقا حرفهاي اوست. باور كنيد اين سختترين كار دنياست چون خيلي وقتها آدمها حرفهايي كه زدهاند را وقتي مستند شده ميبينند، از خودشان تعجب ميكنند كه چنين حرفهايي زدهاند يا تازه يادشان ميافتد كه منظورشان چيز ديگري بوده يا به اين نتيجه ميرسند كه خبرنگار حرفهاي من را درست نفهميده و اشتباه انتقال داده است. به همين دليل ساده، مستندسازي در اين شغل اهميت ويژهاي دارد. خبرنگار فايل صوتي گفتوگوها را تا مدتها و بلكه هميشه نگه ميدارد.
لازم به گفتن هم نيست كه داشتن مهارت ارتباطي بالا شرط مهم و بلكه لازم براي اين كار است؛ شما بايد هوش بالايي در يافتن سوژه و مهارت خوبي در مجاب كردن آدمهاي مرتبط با آن براي گفتوگو يا در اختيار قراردادن اطلاعات لازم را داشته باشيد. دست آخر هم بايد بتوانيد ديدگاه و كشفياتي كه به آنها رسيدهايد را به درستترين شكل ممكن در قالبهاي مطبوعاتي به مخاطب ارائه كنيد.
زمينههاي كاري
خبرنگار بايد شد
يك نويسنده خوب، وارد كار خبر و مشتقاتش ميشود و ميشود خبرنگار. اگر بخواهيم حرفهايتر و صنفيتر به خبرنگاري نگاه كنيم، لازمهاش اين است كه به شكل خبري كه قرار است نگاشته شود توجه كنيم. اينجا، دستهبنديهاي صنفي را با نوع خروجي خبرنگارها بهتر ميشود توضيح داد.
آنهايي كه در خبرگزاريها كار ميكنند، قاعدتا خبرنگار هستند. به اين معني كه اصل كارشان كشف و ثبت خبرهاي جاري جامعه در حوزههاي مختلف است. آنها اغلب خبرها را ساده و بدون تحليل براي انتشار در نخستين فرصت روي وبسايت خبرگزاري، آماده ميكنند. به تعبيري، خبرنگاران خبرگزاريها سربازان خط مقدم براي ثبت خبرها هستند. اهميت كار آنها را اينطور ميشود توضيح داد كه خبر سلول بنيادي كار رسانههاست!
اما روزنامهنگارها هر روز عصر بايد همه خبرهاي روز را در كمترين فرصت و قاعدتا با كمك از خروجي خبرگزاريها جمع و تحليل مخصوص رسانه خودشان را به آنها اضافه كنند. روزنامهنگارها هر روز عصر و گاهي تا آخرين ساعتهاي شب، مجموعهاي از خبرها، تحليلها، گزارشها و... هر روز را براي انتشار آماده ميكنند تا فردا صبح بهدست مردم برسد. روزنامهنگاري جديترين نوع خبرنگاري است و شايد به همين دليل هم باشد كه اغلب خبرنگاري را با روزنامهنگاري، يكي ميگيرند. در روزنامهنگاري، تند و فرزبودن، با هوش و روي خط خبر بودن لازمه كار است.
يك گزينه ديگر هم براي كار مطبوعاتي وجود دارد، هميشه مجلههايي با دوره انتشار هفتگي، ماهانه و... وجود دارند كه بيشتر از خبر، گزارش، يادداشت، گفتوگوهاي مفصل و... منتشر ميكنند. بديهي است كه براي كاركردن در مجلهها، داشتن قلم توصيفي و نگاه تحليلي برگ برنده بهحساب ميآيد. البته از آنجا كه كار نيكو كردن از پر كردن است، دانستن اصول خبر و تجربه كار در خبرگزاريها و روزنامهها قطعا براي كساني كه در مجلهها كار ميكنند مفيد خواهد بود.
درآمد
زياد كم است!
در مورد درآمد و شرايط كاري خبرنگاري اغلب خبرهاي خوبي وجود ندارد. نخستين مشكل نداشتن ثبات كاري است كه بخشي از آن به ماهيت كار برميگردد، بخشي هم به عدمثبات در خود رسانهاي كه در آن كار ميكنيد. دومين مسئله مقدار و زمان دستمزدهاست كه گاهي مصداق مهريه ميشود، اينجا هم به غلط ميگويند كي داده و كي گرفته! در واقع بخش زيادي از درآمد اين كار بابت فروش خدمات كه اينجا تهيه گزارش و خبر است بهدست ميآيد و بابت آنها حقالتحرير پرداخت ميشود. اين وضعيت البته الزاما بد نيست. كسي كه قابليت كار بيشتر داشته باشد، به راحتي ميتواند با چند رسانه مختلف در زمينههاي متفاوت كار كند و درآمدش را بهطور نامحدود و البته در حد توان بالا ببرد. به قيمتهاي اين روزها، يك خبرنگار كاربلد، براي كار تمام وقت در خبرگزاريها يا روزنامهها حدود 900هزار تومان دريافتي خواهد داشت. بر همين اساس، كسي كه مسئوليت دبيري صفحات يا يك حوزه خبري را بر عهده ميگيرد، حداقل يك و نيم ميليون تومان ميتواند درآمد ثابت داشته باشد. يك نكته ظريف هم اينكه، اگر قانون درست اجرا شود و شرايط و مدارك هم مهيا باشد، يك خبرنگار ميتواند با 20سال سابقه پرداخت بيمه، معادل 30سال كار بازنشسته شود. در واقع، اين شغل با وجود ظاهر شيك و سادهاش جزو سختترينهاست و براساس قانون كار، سختي كار به آن تعلق ميگيرد.