اين ديدگاه در مورد مادراني كه فرزند دختر دارند بيشتر ديده ميشود. آنها چون يك كودك هم جنس را در بغل دارند و از چم و خمهاي روحي و مسائل جسمياش با خبرند و خود، در اين زمينه تجربه دارند، احساس اعتمادبهنفس بيشتري ميكنند اما يك پسر وضعيت را متفاوت ميكند! اغلب مادرها براي تربيت پسرشان و نوع ارتباط گرفتن با او دچار سردرگمياند و اين مسئله زماني كه پسر، به سن بلوغ و نوجواني ميرسد، گاه تبديل به يك بحران خانوادگي ميشود.
فرزند خود را بشناسيد
همه ما انسانيم اما انسانهايي با ويژگيهاي متفاوت، حتي 2فرزند كه در يك خانه و تحت يك تربيت رشد مييابند، گاه تفاوتهاي اساسي ميانشان وجود دارد. بنابراين لازم است كه روحيات، افكار، استعدادها، خواستهها و البته مراحل رشد فرزند خود را بدانيد. اگر پسري داريد كه از كودكي ترسش بيشتر از شجاعتش است يا بسيار احساساتي است و... بايد روشهاي مختلف و ظريفي را در مسير تربيتي خود دنبال كنيد البته قبل از همه اينها مهمترين نكته اين است كه شما ريز و جزئيات خصوصيات اخلاقي پسرتان را بدانيد.
با احترام و محبت گفتوگو كنيد
بهترين راه شناخت، گفتوگوست. پسر شما زماني كه به سن نوجواني و بلوغ ميرسد كمتر تمايل به صحبت كردن دارد و اين هنر شماست كه از فرصتهاي مناسب براي حرف زدن با او استفاده كنيد. نصيحت كردن به شكل مستقيم را كنار بگذاريد و مثل يك دوست، با محبت با او به گفتوگو بنشينيد. يكي از جايگزينهايي كه به جاي نصيحت كردن ميتوانيد از آن استفاده كنيد ارجاع او به منابع معتبرخارج از خانه است؛ مثلا به او بگوييد: «در مورد تغذيه درست براي پسري با سن و سال تو ميتواني با دكتر... صحبت كني» يا «من ديدم كه در بخش نوجوانان كتابخانه، كتابهاي خوبي بود، ميتواني به آنجا سر بزني» يا به جاي نصيحتكردن به پيشنهاد دادن بپردازيد و جملاتتان را اينگونه شروع كنيد: «نظرت در اينباره چيه... بهتره اين راه رو هم تجربه كني...» در اين صورت از مكنونات زندگياش و آنچه حس ميكند و در ذهن و دلش يا در موبايلش پنهان كرده با شما صحبت خواهد كرد.
گاهي اوقات داخل اتاقش بشويد، در كنارش بنشينيد و با او درباره اينكه براي آيندهاش چه نقشههايي دارد، درباره آرزوهايش و برنامههايش صحبت كنيد. حتي درباره معنويت، اخلاقيات و ارزشها با هم حرف بزنيد اما هيچ وقت جر و بحث نكنيد. خيلي مراقب باشيد درصورت اينكه با شما مخالفت كرد به عقايدش احترام بگذاريد و او را سرزنش نكنيد. هنگام ورود به اتاقش حتما در بزنيد. اگر فكر كند كه ميخواهيد غافلگيرش كنيد يا مچش را بگيريد نسبت به شما كاملا بياعتماد ميشود و به مخفيكاري روي ميآورد. خوب است درباره بلوغ و مسائل جسمي نوجواني خودتان با او حرف نزنيد. در اين مسير، دادن اطلاعات در مورد مسائل مردان و آغاز دوره بلوغ و... را به پدر بسپاريد. محيط مناسب برايشان فراهم كنيد يا آنها را به تنهايي به رستوران، مسافرت يا... بفرستيد تا با هم در اينباره به گفتوگو بنشينند.
عشق اول
فراموش نكنيد كه شما بهعنوان مادر، عشق اول او هستيد. او تمام كودكياش را با شما گذرانده، تمام خواستهها و نيازهايش را با شما در ميان گذاشته، از شما اطاعت كرده و محبت ديده. مادرها منبع خوبي براي آموزش عشق و محبت به بچهها هستند. او از همان ابتدا نوع ارتباط با ديگران، مخصوصا همسر آيندهاش را از شما فرا ميگيرد. شما نخستين كسي هستيد كه تصور و مختصات يك زن را در ذهن پسرتان ترسيم ميكنيد. اين زن ميتواند عصبي، پرخاشگر، خودخواه و حتي داراي محبتي بيمنطق باشد يا برعكس. پس در هر لحظه و حين هر ارتباطي اين مسئله را با خود مرور كنيد كه چشمهاي پسر نوجوان امروز و مرد فردا به شماست تا محبت و ارتباط درست و به جا را ياد بگيرد و تصوير يك «زن» را در ذهنش بسازد. تحقيقات نشان ميدهند كه نوجوانان در كردار و رفتار ظاهري مانند آرايش موي سر و شكل پوشاك از گروه همسالان خود تبعيت ميكنند اما در معيارها، هنجارها و ارزشهاي اخلاقي و اعتقادي شديدا از والدين خود متأثر هستند.
تو خوشتيپتريني
پسر نوجوان شما بهدليل تغييرات جسمي كه در اين سن و سال در خودش ميبيند، گاه احساس نارضايتي از ظاهر خود دارد و خود را زشت و غيرقابل تحمل ميپندارد. نقش شما بهعنوان يك زن و مادر اين است كه اين حس را از او دور كنيد. در هر موقعيتي به او بگوييد: «اين لباس واقعا به تو ميآيد يا تو خوشتيپترين نوجواني هستي كه ميشناسم» او نياز بهخودپنداره مثبت دارد.
حس مشترك
ممكن است پسر نوجوانتان هر روز بابت خلق و خوي ناپايدارش بيشتر تعجب شما را بر انگيزد و هر لحظه احساس كنيد كه از او دورتر ميشويد اما لازم است كه اطلاعاتي در مورد بلوغ در پسران بدانيد. در اين مواقع ميتوانيد از همسر يا برادرتان كمك بگيريد. ممكن است كه نوجوان شما خشن و ناآرام شود و اين مسئله شما را بسيار ناراحت و آشفته كند. پسرها در سنين نوجواني بيحوصله، ناآرام و گاه خشن ميشوند. آنها تخيلات خشونتباري دارند، مخصوصا اگر تا پيش از اين تمام مدت مشغول بازيهاي خشن كامپيوتري بوده باشند. اما نكتهاي كه نبايد از خاطر ببريد اين است كه آنها با وجود ظاهر خشني كه بهخود ميگيرند آنقدرها هم وحشتناك نيستند. نقش مادر در چنين شرايطي تزريق آرامش و محبت در عين احترام و قاطعيت است. وقتي فرزندتان پرخاشگر و توهينآميز با شما صحبت ميكند، به او بگوييد: «من با شما اينطور صحبت نميكنم، پس شما هم با من اينطور صحبت نكن». گفتن اين عبارت كه تهديدآميز نيست ميتواند مفيد باشد. البته بايد بتوانيد بر خود مسلط باشيد. اگر نتوانيد خود را كنترل كنيد و بر سر فرزندتان داد بزنيد ارتباط كلامي شما ابتدا به صحنه جنگ تبديل و سپس كاملا قطع ميشود. حتما به فرزندتان نشان بدهيد كه با وجود آنچه او احساس ميكند، شما هنوز بر خود و بر اوضاع مسلط هستيد و حتي اگر از درون آرام نيستيد، آرامش ظاهري خود را حفظ كنيد.
نكته بعدي اينكه پسران به سختي احساساتشان را بروز ميدهند. آنها نميخواهند بين دوستانشان برچسب «بچه ننه» بخورند بنابراين ممكن است خودشان را از شما دور كنند. سعي كنيد كه غيرمستقيم و زماني كه سرگرم انجام كاري هستيد سر صحبت را با او باز كنيد. مادري كه در تعمير دوچرخه به پسرش كمك ميكند، ممكن است حين گفتوگوهاي خودماني، متوجه چيزهاي بيشتري درباره فرزندش بشود تا اينكه بخواهد سر ميز شام رودررو، او را به صحبت وادارد. از طرف ديگر سعي نكنيد كه خيلي خلاف خواستههاي او و حس استقلالطلبياش عمل كنيد؛ «خودم ميبرمت مدرسه» «لازم نيست به تنهايي به استخر بري» يا «من با ماشينم ميرسانمت» اينها جملاتي است كه آنها را عصبي ميكند.
تزريق محبت، تنظيم استقلال
بايد به پسر نوجوان خود كمك كنيد كه همراه با حفظ ارتباط عاطفي با مادر بهتدريج وابستگي عاطفي خود را كاهش بدهد. در اين راه مادر است كه بايد ضمن حفظ سطح معيني از حمايت عاطفي، كنترل محسوس خود را بر فرزندش كمتر كند. پسر بچهها وابستگي عاطفي زيادي به مادر خود دارند اما همانطور كه گفته شد آنها به سوي استقلال قدم بر ميدارند و از اينكه برچسب بچهننه بودن بخورند بسيار هراس دارند. پس در مسير استقلال درست او گام برداريد. به اين منظور به اين نكات توجه كنيد:
1- بيش از اندازه از او سؤال نكنيد؛ كجا رفته بودي؟ چي كار كردي؟ كيا بودن؟ از بازي خوشت اومد؟ از لباسي كه برات خريدم خوشت ميآيد؟ و در نهايت پاسخي كه خواهيد شنيد اين است: من كاري نكردم، دست از سرم بردار. مادرها فكر ميكنند اگر از پسرشان سؤال نپرسند و از جزئيات زندگي او از زبان خودش چيزي نشنوند، مادر غافل و بدي هستند، درحاليكه زماني كه شما سيل سؤالاتتان را متوقف كنيد و به جاي آن مهارتهاي گوش دادن و گفتوگوي مؤثر را بياموزيد، خودش تمام جريانات را براي شما تعريف خواهد كرد. با اين حال اين بهمعناي رها كردن و هيچ ندانستن و هيچ نپرسيدن از زندگي شخصي نوجوان نيست. راههاي نامحسوس و غيرمستقيم را براي كنترل فرزندتان داشته باشيد. تنها راه دانستن، پرسيدن مستقيم از او نيست.
2- خودتان را از جزئيات زندگي نوجوانتان دور نگه داريد. بهنظر نميرسد هيچ نوجواني از شنيدن اين جملات احساس خوبي داشته باشد: «چرا صاف نميشيني؟»، «چرا وقت نوشتن تكاليفت دماغتو به كاغذ ميچسبوني؟»، «موهاتو از جلوي چشمت بزن كنار» و «پول توجيبيات رو براي اين خرج كردي؟ اين پول تلف كردنه» والدين گاه به جزئيات بياهميت زندگي نوجوان توجه بيش از حد ميكنند. آنها دوست دارند كه نوجوانشان طبق الگوي ذهني آنها رفتار و برخورد كند، حتي گاه سلايق منحصر به فرد او را برنميتابند. توصيه ما اين است كه كمتر خود را درگير مسائل جزئي و ريز زندگي او كنيد و كمتر به نوجوان «نه» يا فعلهاي منفي بگوييد تا در زمان مسائل بزرگتر و مهمتر از شما حرف شنوي داشته باشد.
بگذاريد پسر باشد
شايد يك پسر بچه 4ساله با يك دختر بچه 4ساله در اخلاق و رفتارشان تفاوت مشهودي با هم نداشته باشند اما هر چه به سمت بلوغ قدم بر ميدارند تفاوتها بيشتر خودش را نشان ميدهد. توقع نداشته باشيد كه پسر بچهتان مانند يك دختر بچه آرام و ساكت باشد. بگذاريد پسر باشد، شيطنت كند، جوكهاي بيمزه تعريف كند و... در عين حال به او اجازه گريهكردن بدهيد. تنها كسي كه ميتواند به او اين اطمينان را بدهد كه مردها هم گريه ميكنند، شما هستيد. هرگز اين اشتباه را مرتكب نشويد و به او نگوييد «مرد كه گريه نميكنه» اتفاقا شما شانه خوبي براي گريههاي او خواهيد بود، شايد او از گريه كردن جلوي پدرش خجالت بكشد اما طبعا با شما راحتتر خواهد بود.