اين معلم فداكار كه ثريا مطهرنيا نام دارد و در روستاهاي شهرستان بيجار مشغول تدريس است از 2سال قبل وقتي با يكي از دانشآموزانش به نام سارا آشنا شد كه در كودكي بر اثر حادثه آتشسوزي دچار نقص عضو شده بود تلاشهايش را براي مداواي او آغاز كرد.
او در اينباره به همشهري ميگويد: 2سال قبل در مدرسهاي روستايي در بيجار معلم بودم كه با سارا آشنا شدم. او دختر گوشهگيري بود و هيچ كدام از بچهها با او بازي نميكردند. سارا دستانش دچار مشكل بود و وقتي دراين باره تحقيق كردم فهميدم وقتي او 8ماهه بوده، خانهشان آتش گرفت و او صورت و دستانش آسيب ديد. از آن روز به بعد بود كه با كمك چند خير تلاش كردم تا او مداوا شود. هرچند كه تا به حال جراحيهاي زيادي روي صورت و دستش انجام شده اما پزشكان اعلام كردند بايد چندين جراحي ديگر روي سارا انجام شود.
جراحي سارا آغاز راه معلم فداكار بود و حالا بعد از 2سال تعداد دانشآموزاني كه او تحت پوشش گرفته به 36نفر رسيده است. مطهرنيا در اينباره ميگويد: بعد از سارا به مرور تعداد بچههايي كه بهنوعي مشكل داشتند و در روستاهاي مختلف زندگي ميكردند زيادتر شد و حالا تعداد آنها به 36نفر رسيده است. آنها در خانههايشان هستند اما من هر كدام را براي چند روز به تهران ميآورم تا جراحي شوند. مطهرنيا درباره سختيهاي اين كار ميگويد: بايد بچهها را با اتوبوس از بيجار به تهران بياورم و هر كدام از اين رفتوآمدها هزينههاي زيادي دارد. از آن گذشته هزينه اصلي براي جراحي بچههاست كه تا به حال توسط چند خير تأمين شده است اما حالا ديگر پولي نداريم.
معلم فداكار درباره آخرين سفرش به تهران كه در آن 4نفر از بچهها جراحي شدند ميگويد: خدا را شكر اين بار هم هزينه پزشكي تأمين شد اما نميدانم براي دفعه بعد بايد چه كار كنيم. اين بار 4نفر از بچهها به نامهاي اكرم، سارا، مهران و سونيا كه دچار سوختگيهاي شديد شده بودند جراحي شدند و يكي ديگر از بچهها به نام صبا هم توسط دكتر ويزيت شد.
وي ادامه ميدهد: از همه افرادي كه تا به حال به من و اين بچهها كمك كردهاند ممنونم و از افرادي كه توانايي كمك كردن دارند خواهش ميكنم كمكشان را از اين بچهها دريغ نكنند. متأسفانه تاكنون ارگانهاي زيادي قول همكاري دادهاند اما هيچ كدام به وعدههايشان عمل نكردهاند. در بين بچهها چند نفر دچار سرطان هستند، مشكلات قلبي دارند و به بيماريهاي مختلف مبتلا هستند كه بهدليل فقر و مشكلات مالي با بيماريهايشان دستبهگريبان هستند اما چون افراد آبرومندي هستند كمكها را به سختي قبول ميكنند. با اين حال اميدوارم افراد خير به اين بچهها كمك كنند تا بتوانيم آنها را مداوا كنيم و به زندگي عادي برگردانيم.