پديده سلفی (Selfie) يا واژههای معادل آن "خودگراف" یا "از خودعكس گرفتن" يك پديده نو است كه گسترش عجيب و غريبي پيدا كرده است. انديشمندان و محققان دنياي اينترنت در حال بررسي سير صعودي عجيب اين پديده در ميان كاربران و ساير افراد جامعه هستند.
- مجله آشنایی با مکتبهای عکاسی / مجله آشنایی با تاریخچه عکاسی / مجله زندگینامه هنرمندان عکاس / مجله چطورهای عکاسی /
عكس سلفی گرفتن و با دیگران به اشتراک گذاشتن، به يك فعاليت روزمره زندگی جوانها تبدیل شده است. دیگر موج مخالفتها و تمسخرها و "این یعنی چی؟ها" به کلی فروکش کرده و فراموش شده است. کسی در فضای مجازی معترض سلفیگیرها و يا سلفي بازها و به اشتراك گذاردن آنها نيست.
حال چرا اين پديده تا این حد فراگیر شده است؟ و اينكه چه اتفاقی در نسل جدید افتاده که تا این حد دوست دارند تصویر خود را ببینند و نظر دیگران را دربارهاش بدانند؟ يا اينكه اگر برای نسلهای قبلی چنين امكاناتي فراهم بود چه اتفاقي ميافتاد آيا برخوردها يكسان و مشابه بود يا نه؟و... همه سوالهايي است كه انديشمندان اين عرصه را به چالش و تفكر كشانده است.
اصطلاح سلفي اولین بار در سال 2005 توسط ریچارد كرايوز در مقاله "راهنمای چگونه عكس بگيريم" استفاده شد. و بعد با اضافه شدن هشتگ #Selfie موجي همه گير در شبکههای اجتماعی به وجود آورد. موجي كه همچنان بزرگ و بزرگتر شد و همه را در خود جاي داد.
حال روش عکسبرداری به سبک سلفی، به سراسر جهان سرایت کرده است. علاوه بر گردشگران و سیاستمداران، حتی فضانوردان و پاپ نیز به این شیوه از خود عکس ميگيرد.
تكنولوژي روز نيز به سرعت دستگاههاي موبايل، لبتاپ و تبلتها را با اين نوع عكاسي مجهز و ارتقاء داده است. تنها با قرار دادن يك كليد با نام سلفي، مدل دستگاهها به يك مدل برتر و گرانتر تبديل شد و موج خريدار را به سوي خود جلب كرد.(اين از بعد اقتصادي)
موسسه لغتنامه آکسفورد هم، لغت سلفی را در پایان سال 2013 به عنوان لغت سال اعلام کرد. میزان استفاده از این لغت از ابتدا تا انتهای سال 17000 درصد رشد داشته و همچمان ادامه دارد. واژه ابداعی که چند سالی بیشتر از عمرش نمیگذرد، كاملا شناخته شده است و کمتر کسی وجود دارد که معنیاش را نداند.
شايد اين علاقه عجيب به عکس سلفي از همان عکس معروف سلفی ستارهها در مراسم اسکار که تبلیغی برای سامسونگ بوده است، نشات گرفته باشد و تبی که اوجش را آلند دجنرس در اسکار راه انداخت، حالا حالاها نخوابد. شايد هم اين امكانات جديد موبايلها است كه به يك بازي سلفي تبديل شده است.شايدها و فرضها بسيار است.
زماني نه چندان دور همه در دنياي اينترنت دوست داشتند غريب و پنهان باقي بمانند. افراد برای چت کردن و ايميلهاي خود اسمهای عجیب و غریب و يك هویت جعلی انتخاب میکردند. اين كار نشان از اين داشت كه ادمي میل به دیده نشدن و در سایه ماندن دارد.
حال زمان ابراز وجود علني فرا رسيده است. توجه به منيت و ابراز وجود علني كه دنياي اينترنت و تكنولوژي خالق و مسبب آن است، كم كم در كاربران و سايرافراد جان ميگيرد. ابراز وجود و توجه به منيتي كه ساليان سال در بيشتر جوامع به نوعي ناهنجار يا خارج از عرف بوده و هست. عرفي كه توسط تكنولوژي روز در حال شكسته شدن است و اين حيرتانگيز است.
حال بيشتر شبکههای اجتماعی كه قبلا با عكسها و نامهاي جعلي پر بود، حال با عكسهاي سلفي و نامهاي اصلي و پر از اطلاعات شخصي پر شده است. اين پديدهاي است كه تعجب انديشمندان و جامعهشناسان را برانگيخته است.
پدیده عکاسي سلفی، جدیدترین شکل ابراز وجود و منيت در دنیای مجازی است. حتي عكسهاي سلفي نيز در همين زمان اندك در حال تغيير ماهيت است و اين تغيير و تحولات چنان با سرعت روي ميدهند كه كسي را ياراي توقف و تفكر نيست.
عكسهاي سلفي هر روز بيشتر به هويت و شخصيت اصلي صاحبان آنها نزديكتر ميشود. ديگر از دغدغههاي چگونه به نظر آمدن؟ چگونه بودن؟ چه در تن داشته باشم؟ و...خبري نيست. حال موضوعهاي مختلفي در يك عكس سلفي ميتواند مورد نظر باشد از موهاي آشفته گرفته تا چشمان خوابآلود، چهره بيمار، صورت غمگين و...
بازتاب اشتراکگذاری اين عكسها و تاثیر آن روی ديگر کاربران نيز جاي بحث و چالش است. اينكه چه انگیزه درونی سبب اين گونه رفتارها ميشود؟ و اينكه چگونه اين پديده با اين سرعت رشد كرده و افراد چگونه خود را با اين تغيير و تحولات همراه ميسازند؟ سوالهایی است که ذهن بسیاری از جامعهشناسان دنياي اينترنت را به خود مشغول کرده است.
پديده سلفی به اندازهاي مهم شده است که نميتوان بي توجه از كنار آن گذشت و يا از وجود آن چشم پوشي كرد. دانشگاه سیتی یونیورسیتی نیویورک (CUNY) ماههاي اخير تحقیق گستردهای روی عکسهای سلفی انجام داده است. نام اين پروژه تحقيقاتي سلفي سيتي (Selfiecity) بود كه نتايج جالبي ارائه داد.
در اين تحقيق آنان 656 هزار عكس سلفی را که در پنج شهر نیویورک، سائوپائولو، برلین، بانکوک و مسکو روی اینستاگرام آپلود شده بود را مورد بررسی قرار دادند. نتايج اين بررسيها جالب بود. نتايج نشان ميداد كه زنها بیشتر از خودشان عکس میگیرند، اما مردها عکسهای بیشتری در دنیای مجازی به اشتراک میگذارند و...نكات ديگري مثل اينكه؛ اهالی بانکوک از باقی دنیا شادتر هستند؟! اينكه افراد راحتتر جلوي دوربين قرار ميگيرند و از ژستهاي سينمايي خبري نيست و....باور كنيد همه این اطلاعات را آنان از روی عكسهاي سلفیها به دست آوردهاند.
سرپرست اين تحقیقات درباره نتایج اين پروژه گفته است؛ "تفسیر شما نیز به خوبی تفسیر من است." و منظورش این است که توضیحی برای این نتایج ندارد! و پر واضح است. عکسهای سلفی را ديگر نمیشود نادیده گرفت! آنها چنان اهمیت يافتهاند که در دنیای خبرهای رسمی نيز جايگاه خاص خود را دارند.
اگرچه ممکن است، بعضیها بگویند سلفیها فقط یک آیینه دیجیتال برای بازتاب روحیه خودشیفتگی عصر تكنولوژي هستند، اما به گونه ديگري هم ميتوان به آنها نگاه كرد. ميتوان گفت كه سلفیها یک جور زندگینامهنویس، خودنوشت هستند. یک جور زندگینامه مدرن با امکانات، نشانهها و اطلاعات فراوان كه در دسترس بسياري قرار ميگيرند.
در گذشته نه چندان دور مفهوم جمع، يعني عدهای آدم که دور هم نشسته باشند. اما، امروزه اين مفهوم بسيار تغيير كرده است. حال آدمها با گذاشتن یک هدفون توی گوش، به سرعت وارد جمع شده و يا از آن خارج ميشوند و به دنیای شخصی خود میروند در واقع جمع يا دورهم بودنها، لزوما کنش - واکنشی بین افراد حاضر برقرار نمیکند و مفهومي ديگري براي خود يافته است.
برخلاف گذشته به نظر ميرسد فرديت به جاي جمعيت اهميت پيدا كرده است و يا اينكه منيت جایگزين "جمع" شده است. اهداف گروهي و عمومي جاي خود را به فعاليتهاي شخصی و فردي داده است. مستندنگاریهای اول شخص در رسانههای رسمیرواج یافته است و اين تحولي عجيب و قابل تعمق است.
جمله معروف آندره مالرو را يادتان ميايد: "چیزی که فقط برای من مهم است، چه اهمیتی دارد؟" حال اين جمله به شکل ديگري گفته ميشود؛ "چیزی که برای شخص من مهم نیست، چه اهمیتی دارد؟"توجه كرديد؟!
در عصر حاضر، افراد با وجود، موبایل، تبلت و لپتاپهای شخصی، ديگر دنياي خاص خود را دارند. بسياري اوقات خود در میان جمع هستند ولي ذهن و حواس درون تكنولوژيهاي ميان دستهايشان است.
ديگر از آن آرزوها و آرمانهاي گذشته جوانان خبري نيست. حتي نوع اهداف و برنامهها كه براي آينده ريخته ميشوند نيز خبري نيست و به كلي دستخوش تغيير و تحول شده است. به راستي جوانان ما در آينده چگونه افرادي خواهند شد؟
آيا با تكنولوژيهاي جديد، اولویت اصلی و هدفگذاری جوانان، در آينده بیشتر به سوي زندگی شخصی و فردي كشيده خواهد شد و از تلاش براي كشور و مردم خبري نخواهد بود؟ اين يك سوال و حدس نيست، بلكه تحقيقي است كه به واقعيت نزديك است.
برداشت از گرفتن عكس سلفی در بهترین شکل ممکن، حكايت داستان نارسيس است. داستان خودشفيتگي... میل و نیاز انسان به بروز شدن خود و خويش، تنها نشان از خودشیفتگی دارد.
البته منظور این نیست که هر که سلفی میگیرد، خودشیفته است و يا كه اصلا نيست. بلكه منظور اين است كه این تکنیک ساده و فراگیر، ابزاری در اختیار فرد قرار میدهد تا خودش را ببیند و از آنچه که هست لذت ببرد.
با یک نگاه سرسری به تصاوير سلفیهای به اشتراك گذاشته شده در شبکههای اجتماعی، خواهيد ديد که افراد معمولا در این عکسها ساده و معمولي هستند و ديگر از ژست و فیگور سينمايي و عجيب و غريب خبري نيست. عدم روتوش عكس و مستند بودن عكسهاي سلفيها نشان از تغيير ذهنيت گيرندههاي عكسها دارد كه روز به روز با تعداد بسيار در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشوند.
عدم توجه سلفیها و كاربران به عكسهاي نافرم مانند؛ چهرههاي ژوليده، بر تن داشتن لباس خانگی و گاها کثیف، نامرتب بودن موها و... ديگر نه براي خود بلكه براي سايرين هم اهميتي ندارد.
حتي زیرنویس عکسها كه گاها سعي در تشديد بخشهاي نافرم عكس با نوشتاري طنزآميز دارند نيز به عدم ارزشگذاري، تاكيد ميكند. همه اينها نشان ميدهند كه امروزه افراد ازاعتماد به نفس و اطمینان بالاي برخوردار شدند. به عبارتي، از آنچه كه هستند راضي هستند و حتي منتظر تاييد ديگران(با لايك) نيز هستند. جالب است نه؟!
حال به لطف شبکههای اجتماعی، هر فردي داراي یک خبرگزاری شخصي و یکنفره هم شده است. همان بحث خالقان رسانههاي ديجيتال...حال اين رسانههاي يك نفرهاي ميتوانند صرفا با پراختن به زندگي شخصي خود، سوالها و تردیدهایش را با سايرين مطرح کند و افکار و عقایدش را درهرزمینه مانند؛ ازدواج، بچه دار شدن، سر کار رفتن، فارغ التحصیلی، سفر یا درگذشت عزیزان و... به اشتراک بگذارد و يا اينكه با نگاهي شخصي به وقايع اجتماعي، سياسي، اقتصادي و.... به اطلاع رساني با عكس، فيلم و گزارش بپردازد.
در حال حاضر نكته جالب اين است كه چگونه پیش پا افتادهترین و معمولیترین وقايع و اتفاقات زندگی افراد هم تبدیل به سلفی و به نوعي يك گزارش میشود و روی شبکههای اجتماعی میرود.
اتفاقاتي چون سررفتن شیر روی گاز، پختن یک شام، تراشيدن سر، سبیل گذاشتن، برف بازی، آب تنی، سيگار كشيدن، نوع خوابيدن، انتظار کشیدن توی صف و ... همه میتوانند سوژه سلفی باشند. حتی لحظههایی که در گذشته به ندرت توی عکسها دیده میشدند، حالا در سلفیها فراوان دیده میشوند و ما را به سرعت و به صورت آنلاین از زندگی هم مطلع و آگاه میسازند.
سلفی هم مانند هر پدیدهاي فراگیر دیگری در دنیای امروز، به سرعت تبدیل به مد شده است و خیلیها را که هنوز از چیستی و چرایی آن اطلاعي ندارند، به دليل مد روز بودن درگير ساخته است. بعضي از افراد برای اینکه نشان دهند از غافله اين مد عقب نيستند و در جریان آخرین تحولات و اتفاقات دنیای مدرن قرار دارند، بدون داشتن علاقهای به فردیت یا به نمایش گذاشتن زندگي روزانه خود در شبكههاي اجتماعي، تند و تند از خود عكس سلفی گرفتند و و روی شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته و يا ميگذارند. حال اگر از آنها سوال كنيد جريان چيست؟ با لبخندي خواهند گفت؛ تكنولوژي روز ديگه...!
عكسهاي سلفي از نظر جامعهشناسان و انسانشناسان نمايش گوشهاي از دنيايي پر رمز و راز و ابعاد پنهاني انسان است كه بررسي آنها براي شناخت هرچه بيشتر انسان بسيار اهميت دارد. چرا كه سلفيها فراتر از خودشيفتگي فرض عمل و رفتار ميكنند.
پديده سلفي انسان نويي را به دنيا معرفي ميكند كه به گونه خاصي در دنياي فرديت و منيت خود قرار گرفته است. آنان (سلفيها) خود را در لحظه شكار و غافلگير ميكنند كه جالب است. حتي خودشان هم با عكسهاي سلفي خود به نوعي درگير و يا حالتي از رضايتمندي دارند. اين را ميتوان به وضوح از زير نويسهاي عكسها دريافت. فرقي نميكند در چه حالت و حسي باشند، پنهان نميشوند و سعي در ابراز و ثبت آن حالات و حس دارند كه براي خودشان هم تازگي دارد...
چرا كه همه اين فعاليتها (گرفتن سلفي) در كسري از ثانيه اتفاق ميافتد ولي آنان سعي در كشدار كردن آن ثانيههاي بعدي با توضيحات اضافه هستند. شايد تعداد نظرات و لايكهاي دريافتي به افزايش درصد رضايتمندي آنان كمك كند و شايد هم فرقي نداشته باشد. با شروع ارسال و به اشتراك گذاري عكسهاي سلفي در شبكههاي مختلف اجتماعي كه از مسيرهاي ذهني خاص گرفته و تا گفتگوهاي دروني و...ادامه مييابد تا سلفيها به نمايش درآيند.
بعد آنان با انتخاب شكلكهاي كامپيوتري و عباراتي كوتاه آنها را تزئين يا تفسير ميكنند. در آخر هم روانشناسان، انسانشناسان و جامعه شناسان وارد عمل ميشوند كه بايد اين رفتار را رمز گشايي و تفسير و بازتعريف كنند. عجب دنياي پيچيدهاي است اين دنياي فرديت، راز در راز و پيچ در پيچ به همين سادگي، سلفيها...!
سلفيها تنها كاربران صرف شبكههاي اجتماعي و تكنولوژي روز نيستند، بلكه از بزرگترين سياستمداران دنيا مانند؛ اوباما رييس جمهور آمريكا گرفته تا اقتصاددانان، هنرپيشهها، دانشمندان، كودكان و حتي پاپ اعظم هم در اين كار دستي دارند، تعجب برانگيز است. آيا سلفي تنها يك بازي و سرگرمي صرف است؟ يا فعاليتي بيش از يك سرگرمي محسوب ميشود؟ اينكه كجا و كي اين بازي يا فعاليت انجام شود؟ و اينكه چگونه بزرگان چون؛ پاپ به اين بازي دعوت ميشوند، خود جاي بحث دارد.
پديده سلفي به فضا هم سرايت كرده است. در ماه دسامبر فضانورد ژاپنی آکی هوشيد وقتي خارج از سفينه و در جو قرار ميگيرد با گوشي خود، اولين و بزرگترين عكس سلفي در تاريخ ایستگاه فضایی بینالمللی ثبت ميكند كه بسيار مشهور است.
تصویر سلفي او شامل؛ خورشید، زمین، دو بخش از یک بازوی روباتیک، لباس فضایی خودش و تاریکی عمیق كه فراتر از بینهایت است.
دكتر ماريان هاردي استاد بازاریابی در دانشگاه دورهام و متخصص شبکههای اجتماعی دیجیتال در اين باره ميگويد: سلفي تحولات بسياري در جمعاوري اطلاعات، شناخت انسان از خود و شناخت ما از انسان را به دست ميدهد.
اوسلفي را يك فرمت بازنويسي طبيعي خود و ديگران ميداند. "بازنويسي" به اين دليل كه روزگاري افراد براي "بودن"، حتما الگوي يك زن هنرپيشه يا يك مردبدنساز را آرزو ميكردند و اين آسیب پذیري بالايي براي جامعه داشت. حالا ديگر اينگونه نيست. حداقل سلفيها اينگونه نشان ميدهند.
ديگر آنها از كسي يا چيزي بودن خوششان نميايد. آنان خودشان هستند با تمام آنچه كه هستند، شاد هستند و نيازي به الگو ندارند. حتي سعي ميكنند براي ديگران الگو هم باشند و اين بسيار جالب است. اين يك نوع عملكرد در مورد شناخت خود و بودن خويشتن است و بسيار باارزش.
روزي كه در سال 1839عکاسی پرتره توسط پیشگام عكاسي، رابرت کورنلیوس پا به عرصه ظهور گذاشت، آيا كسي باور ميكرد اين تكنولوژي روزي نه تنها جهان انسان بلكه خويشتن آدمي را دستخوش تغيير و تحول خواهد كرد.
اگر چه آن زمان هم تصاوير سلفي كه با دوربين پلاروید توسط اندی وارهول در سال 1970 گرفته شده است ولي آن عكسهاي سلفي كجا و اينها كجا....
در نهايت ميتوان گفت كه پديده سلفي به صورت يك سونامي عظيم دنيا و زندگي شخصي مردمان را فرا گرفته است. دنياي كه با توجه به جنبههاي ريز و بياهميت زندگي روزمره به آنان در شناخت هر چه بهتر و بيشتر خويشتن كمك ميكند. شناخت خويشتن، شناخت خويشان است كه براي زندگي در كنار هم نيازي حياتي است.
- برگرفته از: گاردين