او در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی ایران و مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران تدریس میکند. پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، با این استاد علوم ارتباطات، پیرامون نقش رسانهها در اخلاق حرفهای گفتگو نشسته است.
- ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در خصوص مفهوم اخلاق حرفهای توضیح دهید؟ ویژگیهای اخلاق حرفهای چیست؟
هر حرفهای اخلاقیات خود را دارد و در عین حال به موارد عدیده دیگری هم وابسته است. به عنوان نمونه اخلاق رسانهای بحثی نیست که بشود به تنهایی به آن نگریست چون از جنبه ارتباطی در یک حالت بین رشتهای قرار میگیرد و به مقولاتی مثل صداقت، درستی حقیقتگرایی؛ رعایت حریم افراد که جزو مقولات کاربردی هستند و به بسیاری موارد دیگر هم مربوط میشود. اگر به ادبیات مرتبط با این بحث رجوع کنید به اصطلاحاتی مثل اخلاق پزشکی، اخلاق زیست محیطی، بیو اتیکس؛ اخلاق بازرگانی و غیره برمیخورید که کمی پیچیدهتر از اخلاق هنجاری است.
- اثرات اجتماعی اخلاق حرفهای در جامعه چیست؟
تعهد و پایبندی به وظایف و اجرای دقیق آنها در قبال جامعه جزو اصلیترین موارد است. اساسا تصور جامعهای که فاقد اخلاق باشد ترسناک است. اخلاق حرفهای چون کاربردی است و تا حدودی هم میتواند به نوعی اخلاق سازمانی شبیه باشد قابل آموزش و انتقال هم هست و چون تجارب عملی را برای موارد مبهم؛ مطرح میکند نوعی از نظام پشتیبانی برای تصمیمسازی هم به حساب میآید، پس قطعا اثرات مثبت اجتماعی دارد. حرفهها هم عملا مثل خانوادهها هستند اما به صورت واحدی بزرگتر که وقتی پایبند اخلاق باشند درست مثل خانوادههای پایبند اخلاقیات خواهند بود و سلامت رفتاری خود را تضمین میکنند.
- وضعیت جامعه ما را به لحاظ اینکه اخلاق در آن حاکم باشد چگونه ارزیابی میکنید؟ برای اینکه جامعه را به سمتی ببریم که اخلاق در آن حاکم شود چه اقداماتی لازم است صورت بگیرد؟
نمیشود حکم کلی در این باره داد و نیازمند پژوهشهای جامعهشناسانه و روانشناختی و ارتباطی است. من جوامع دینی را به لحاظ پایبندیها و قیدها جوامع سالمتری میدانم. قید داشتن کار دشواری است بر خلاف لاقیدی که بسیار آسان است. صدای اعمال بلندتر از گفتار است. رفتار مبتنی بر حق و حقوق و یا به عبارت بهتر عمل صالح بهترین الگو است و در مرحله بعد انتقال این موارد از طریق خانوادهها و بعد هم از طریق آموزش و نهادهای صنفی و رسانهای.
- در خصوص اخلاق حرفهای در حوزه تخصصی خودتان (ارتباطات و رسانه) توضیح دهید؟
ببینید اخلاق حرفهای از مسائل اساسی همة جوامع بشری و در نتیجه از مسائل اساسی عرصه رسانهای و ارتباطی هم هست. اخلاق حرفهای در واقع به مسائل و پرسشهای اخلاقی و همچنین اصول و ارزشهای یک نظام حرفهای میپردازد و چشم ناظر بر محیط حرفهای هم هست و چون فعالیت رسانهای هم جنبههای عدیدهای دارد و همچنین ماموریتها و وظایف گسترده، بنابراین؛ دستاندرکاران امور ارتباطی هم اخلاق حرفهای خاص خودشان را دارند. نسخههای آماده بینالمللی هم در این زمینه وجود دارد. من شخصا سالها پیش - شاید بیش از یک ونیم دهه پیش- اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری را که از سوی تعدادی از سازمانهای روزنامهنگاری منطقهای و بینالمللی از جمله فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران تصویب شده را ترجمه کردم که در پیوست یکی از کتابهایم یعنی کتاب خبر آمده است؛ اما برای اخلاق رسانهای به طور خاص که به رسانههای چاپی، الکترونیک و دیجیتال و آنلاین و فیلم و تبلیغات و رسانههای سرگرمکننده مربوط میشود، در راس آنها مقوله آزادی بیان است. به صورت خاص باید به مقولاتی بزرگتری مثل خیر عامه؛ وظیفهشناسی و پرهیزکاری توجه داشت و یا به سوی طبقهبندیهای دیگری مثل اخلاق حرفهای، اخلاق تصمیمگیری، اخلاق سازمانی و اخلاق اجتماعی و این قبیل موارد رفت، چرا که اساسا ارزشهای فرهنگی در جوامع گوناگون هم با یکدیگر تفاوتهایی دارند.
- چگونه میتوان در مورد اخلاق حرفهای گفتمان سازی کرد؟ و صدا و سیما و رسانهها در این خصوص چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
عرض کردم صدای اعمال بلندتر از گفتار است. ما عمدتا با این الگوها که با نوع وشیوه زندگیکردن خود مدل میدهند بهتر کنار میآئیم و بهتر از آنها یاد میگیریم، رسانهها اگر پایبند باشند تنها یکی از مجاری جاریسازی اخلاقیات هستند.
- با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه ما؛ چه تفاوتها و چه تشابهاتی با غرب در خصوص اخلاق حرفهای وجود دارد؟
تفاوتها بسیار است و اساسا بحث بر سر تمایز قائل شدن میان نظامهای باورانه و نظامهای ارزشی است. در نظامهای باورانه موارد مثبت و منفی هر دو وجود دارند؛ ولی در نظام ارزشی هر جامعهای صرفا خط قرمزها وجود دارند و همین مایه تفاوت جوامع گوناگون با یکدیگر است.
- به نظر شما رابطه بین اخلاق حرفهای، فرهنگ و اقتصاد را چگونه میتوان تبیین کرد؟
این سه مقوله از نظر من در هم تنیده هستند و اصلا نمیتوانم آنها را منفک و منفرد تصور کنم؛ اخلاق به یک رویه یا تمپلیت فرهنگی تبدیل میشود و بعد از درون همان فرهنگ هم یک تمپلیت اقتصادی بیرون میآید. بعید به نظر میرسد که در یک نظام اقتصادی مبتنی بر سود؛ عبارتی مثل کاسب حبیب خداست به ذهن کسی خطور کند.
- چگونه میتوان اخلاق حرفهای را در جامعه نهادینه کرد؟
اگر چه خیلیها تصور میکنند مقوله ارتقای اخلاق حرفهای از زمان استخدام یا از زمان کسب مهارتها و استانداردهای حرفهها آغاز میشود اما به نظر من خانواده اولین کانون است؛ پدر و مادر متخلق و معتقد فرزندان متعهد تربیت میکنند؛ آنها به فرزندان خود میآموزند که جهان زیر چشم خداست و حتی در شکافهای دورترین کوهها هم تنها نیستیم. نقش مدرسه هم انکارناپذیر است و بعد نوبت سازمانها و نظامهای صنفی میرسد و سپس رسانهها. من مسیر دیگری برای مراقبه و تذکر و حفظ خود از جنبه اخلاقی سراغ ندارم.