آن روز كه ساكنان خيابان پاستور، با صداي مهيب انفجار، سراسيمه به خيابان ريختند، فهميدند كه چقدر زود دير شده و چه عزيزاني را از دست دادند و بيش از پيش نفرت از كجفهميها، بدسيرتيها و خودخواهيها به دل گرفتند. منافقين جنايتكار كساني را به شهادت رساندند كه در قلب و جان مردم بودند.
به قول حضرت امام(ره): «ارزش آقاي رجايي، ارزش آقاي باهنر... به اين نبود كه يك مثلا دستگاهي دارد، ارزششان به اين بود كه خودي بودند، با مردم بودند، براي مردم خدمت كردند». شهادت اين بزرگواران و خون بهناحقريختهشان راه و مسير انقلاب اسلامي را روشنتر از گذشته كرد. انقلابي كه از يك سو با فتنه داخلي ستمكاراني كوردل روبهرو بود و از سوي ديگر تهديد زورگويان جهاني و حمله نظامي صدام كيان آن را به خطر ميانداخت.
در آن موقع همه بدطينتيها و زشتيها دست به دست همديگر داده بودند تا نهال انقلاب را از ريشه درآورند، بيخبر از اين كه عمق ريشههاي اين نهال خردپا در قلب مردم هميشه در صحنه و انقلابي است. از آن زمان سالها گذشته است، نه با اين ترورها مسير حركت جمهوري اسلامي تغيير كرده و نه جنگ با صدام شيرازه كشور را از هم پاشيد. امروز فضاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي ما مهياي گامهاي بلند براي تحقق اهداف و آرمانهاي مقدس انقلاب اسلامي است.
در فضاي سياسي آرمانهايي همچون مردمسالاري ديني، چرخش نخبگان سياسي، حفظ ثبات و امنيت داخلي، خودباوري و خودكفايي دفاعي و امنيتي از يكسو و در فضاي اقتصادي با تلاش براي تحقق استقلال و عدالت اقتصادي، تلاش براي عدم وابستگي به خامفروشي منابع طبيعي همچون نفت، معادن و نهايتا در فضاي اجتماعي و فرهنگي تلاش براي تربيت انسانهايي فرهيخته و متقي در ايجاد يك جامعه خداپسند، راهي دشوار پيش پاي دولت و مردم نهاده است.
طي اين مسير، سختيها و دشواريهاي خود را دارد. امروز دشمنان ما ديگر تنها كالبد جسماني و جغرافيايي ندارند - بلكه خود را در ارزشها و عناصر فرهنگي و اجتماعي پنهان كردهاند كه با ظاهري زيبا خوره مصرفزدگي، واپسماندگي، بيمسئوليتي و تنپروري، بيتفاوتي و از همه مهمتر بيانگيزگي را به جان ارزشهاي اسلامي و ملي ما مياندازد به اين اميد كه بتوانند در كنار تحريم و فشار نظامي - سياسي انگيزههاي رشد، پيشرفت، خودباوري و استقلال را از اين ملت بزرگ دور كنند كه شايد راحتتر به تاراج منافع انرژي آن دست بزنند كه اين مسئوليتهاي سنگيني به گردن مردم و دولت بارميكند.
آنچه وظيفه جامعه و مردم است پايبندي و تعهد به آن چيزي است كه به خاطر آن انقلاب كردهاند و برايش در جبههها خون خود و جوانانشان را فدا كردهاند. جامعه ميبايست نسبت به مسائل و آسيبهاي اجتماعي كه همه روزه كيان و هستياش را تهديد ميكند هوشيار و حساس باشد، اما آنچه كه وظيفه دولت است بسيار بيشتر و بااهميتتر است.
دولت به تعبير كلانش، اعم از نهادهاي قضايي، تقنيني و اجرايي در سطوح محلي و مركزي، اين پتانسيل را دارد كه با تنظيم وظايف اداري و اجرايي خود تحقق عدالت اجتماعي، سياسي و فرهنگي را در جامعه دنبال كرده و قالب كلي حركت جامعه را بر ميزان برابري، برادري و همكاري تنظيم نمايند. قوهمجريه با دراختيار داشتن حوزههاي مهم اجرايي كشور عملا مديريت و راهبري امور مربوط به حوزههاي نامبرده را برعهده دارد هر چند كه در اين خصوص، سياستهاي كلان و اسناد بالادستي وجود دارد ولي كيفيت اتخاذ و اجراي سياستهاي قوه مجريه در عمل ميتواند چيز ديگري نشان دهد. لذا انتظار از قوهمجريه بيشتر از ديگران است.
خوشبختانه رويكرد و قالب تعادلي و ميانهروي دولت يازدهم در صورت اجرا، ميتواند كمك شاياني به تحقق اهداف و ارزشهاي انقلاب كند و لازمه اين امر، مردمداري، خويشتنداري و پرهيز از اقتدارگرايي در اتخاذ سياستها و برخورد با مخالفان است. عملكرد قابل دفاع دولت در حوزه روابط خارجي و سياستهاي اقتصادي نبايد از چشم منتقدان آن دور بماند و چشمها در تعريف و تمجيد دولت نيز نبايد غافل از سياستهاي اشتباهي باشد كه بعضا اتفاق ميافتد.
اگر در انتقادها و تمجيدها مدار عدالت و اعتدال را رعايت كنيم و از قاعده انصاف خارج نشويم بهتر ميتوانيم خواستهها و نيازهاي جامعه را تشخيص دهيم و بر اين اساس به سمت اتخاذ سياستها، اقدامات، انتقادات و پيشنهادهايي پيش خواهيم رفت كه خير و سعادت جامعه در آن وجود دارد؛ بدون اينكه بخواهيم بيهوده دولت را از توان اجرايياش محروم ساخته يا بيش از مسئوليت و اختياراتش، به آن قدرت دهيم.
- نايب رئيس شوراي شهر تهران