بنابراين پديده داعش كه اكنون بحث مبارزه با آن علي الظاهر مورد توجه آمريكا قرار گرفته و ائتلافي به اين منظور تشكيل شده، پديده جديدي نيست و اين موضوع كه چرا از سال2004 تاكنون هيچ اقدام جدي عملي براي مقابله با اين پديده صورت نگرفته و در مقابل مورد حمايت قرار گرفته شده يك علامت سؤال بزرگ براي افكار عمومي دنياست.
داعش از اواخر سال2011 ميلادي كه تحولات سوريه كليد خورد، عرصه فعاليت خود را از عراق به سمت سوريه توسعه داد و نام «دولت اسلامي عراق و شام» يا «داعش» را براي خود انتخاب كرد. جالب است كه اين جريان از اواخر سال2011 تا حدود 3ماه قبل و پيش از حمله به مناطق شمال غربي عراق (استان نينوا و موصل) از نگاه آمريكاييها و متحدان منطقهاياش بهعنوان يك تشكيلات مقاومت در سوريه شناخته و مورد حمايت قرار ميگرفت بهنحوي كه در اختيار اين گروه، تجهيزات قرار داده و از اقصي نقاط دنيا براي اين گروه نيروي انساني گسيل ميشد و انواع كمكهاي مالي از كشورهاي مشخص منطقهاي بهدست اين نيروها ميرسيد. نيروهاي داعش در برخي كشورهاي منطقه داراي پادگانهاي آموزشي بودند و دورههاي آموزشي را در اين كشورها طي ميكردند.
با توجه به اين پيشينه ميتوان نتيجه گرفت كه پديده داعش در عراق و سوريه از ناحيه آمريكا و متحدان منطقهاي و غربياش مورد استفاده ابزاري قرار گرفته است. از سوي ديگر اين كشورها در شرايط كنوني با كار تبليغي رسانهاي و بسترسازي نزد افكار عمومي دنيا، زمينه براي تشكيل يك ائتلاف عليه داعش فراهم كردند بنابراين اقدام آمريكاييها در تشكيل ائتلاف عليه داعش، صادقانه نيست و پيشينه تعامل سالهاي گذشته تشكيلات داعش نشان ميدهد كه اين جريان بهطور مستقيم و غيرمستقيم تحتالحمايه آمريكا و برخي كشورهايي بود كه اكنون درون همين ائتلاف بهعنوان «مبارزه با تروريسم و داعش» قرار گرفتهاند. از اينرو بايد به نيت صادقانه آمريكا و برخي كشورهاي كليدي موجود در اين ائتلاف شك كرد و اين برداشت را داشت كه اغراض و اهداف ديگري در وراي تشكيل چنين ائتلافي وجود دارد و آمريكاييها ميخواهند از آن براي منافع منطقهاي خود بهره ببرند.
ائتلاف عليه داعش و تروريسم نيازمند يك اراده سياسي صادقانه و پرهيز از برخوردهاي چندگانه يا استانداردهاي دوگانه و نيز ايجاد مكانيسمهاي صحيح و قانوني براي مبارزه با تروريسم است. مبارزه با داعش نيازمند تشكيل ائتلاف عريض و طويل با اهداف مبهم و گنگ نيست. براي برخورد ريشهاي با داعش بايد به چند نكته اساسي توجه داشت؛ اول آنكه بايد ديد خاستگاه فكري داعش از منظر نظري و ايدئولوژي كجاست و اين انديشههاي ايدئولوژيك از كدام منطقه و جغرافيا مورد پرورش و حمايت قرار گرفته است. نكته ديگر آنكه بايد ديد منشأ كمكهاي مالي و ارسال كمكهاي لجستيكي و تسليحاتي به اين گروه كجاست.
همچنين بايد ملاحظه كرد نيروهاي فعال در داعش از كدام كشورها و مبادي مرزي وارد عراق و سوريه شده و اساسا داراي چه مليتهايي هستند بنابراين اگر اراده حقيقي مبارزه با داعش وجود داشته باشد بايد اين 3موضوع كنترل شوند. اگر اين 3موضوع از سوي كشورهاي مدعي مبارزه با تروريسم و داعش مورد توجه قرار گرفته و مكانيسم جدي تحتنظارت بينالمللي براي كنترل آن ايجاد شود، تا حدود بسيار زيادي اين پديده ريشه كن ميشود. بهعبارتي دولت عراق نيازمند ارسال نيروهاي نظامي از ناحيه هيچ كشوري نيست.
اگر كشورهاي مدعي، كمك كنند اين 3موضوع كليدي حل و فصل شود و از سوي ديگر امكانات نظامي و اطلاعاتي مورد نياز را در اختيار دولت عراق قرار دهند، عراق خواهد توانست داعش را سركوب كند چرا كه دولت عراق از توان نظامي به لحاظ نيروي انساني و از انگيزه و اراده سياسي لازم براي برخورد با اين پديده برخوردار است. آمريكا عنوان ميكند كه مبارزه با داعش ممكن است حداقل 3سال به طول بينجامد و حتي باراك اوباما رئيسجمهور اين كشور ميگويد ممكن است اين پروسه تا روي كار آمدن رئيسجمهور بعدي ادامه پيدا كند. اين موضوع نشان ميدهد كه آمريكا براي پيگيري منافع و مصالح خود در سايه برخورد با پديده داعش يك طرح ميانمدت دارد.
در اين خصوص جالب است اشاره شود آمريكا همزمان با طرح حمله به سوريه به بهانه مقابله با داعش اعلام كرده كه بايد از نيروهاي مخالف سوريه در روند مبارزه عليه دولت سوريه حمايت و آن را تقويت كرد كه نماد سياست دوگانه و ابزاري آمريكا در منطقه است. آمريكا تلاش دارد با فضاسازي رسانهاي و تهييج فضاي بينالمللي ائتلافي را با محوريت خود تشكيل دهد تا به رويكرد منطقهاياش نوعي از مشروعيت بينالمللي عطا كرده و اهداف خود را در پرتو اين ائتلاف بينالمللي دنبال كند. اين در حالي است كه هر اقدامي كه خارج از مكانيسمهاي شناخته شده سازمان ملل متحد در قالب ائتلاف بينالمللي انجام شود، غيرقانوني و داراي ابهام و اهداف مشكوك است كه بايد به دقت رصد شود تا مشخص شود كه آمريكا در وراي اين ائتلاف دنبال چه سياستي است.
بسياري از اتباع كشورهاي اروپايي و علي الظاهر از خود آمريكا در قالب نيروهاي داعش در عراق و سوريه حضور دارند. جالب آنكه در طول سالهاي گذشته هيچ اقدام روشني از ناحيه اين كشورها براي كنترل تردد و ممانعت ورود اين نيروها به عراق و سوريه صورت نگرفته است. در عين حال عليه دولتهاي طرفدار داعش از سوي آمريكا و اروپا هيچ اقدام قضايي انجام نشده است. آنان عنوان ميكنند كه نگران بازگشت اين نيروها - كه در عراق و سوريه تجربه جنگ دارند - به حوزه اروپا هستند.
با توجه به اين موضوع بهنظر ميرسد آنان بيش از آنكه انگيزه سياسي لازم را براي مبارزه با پديده داعش و تروريسم داشته باشند به منافع و امنيت خاص خود فكر ميكنند. آنان بهدنبال يك جنگ فرسايشي در منطقه ميان نيروهاي منطقهاي در جهان اسلام هستند تا به اين ترتيب امنيت خود را در وراي اين تحولات حفظ كرده و مانع بازگشت نيروها به حوزه جغرافيايي اروپا و غرب شوند كه قابل تامل است.
درباره آينده ائتلاف بينالمللي عليه داعش بايد گفت چون يك اراده سياسي روشني درسايه اين ائتلاف براي مبارزه حقيقي با ترويسم وجود ندارد، اين ائتلاف در روند حركت خود توفيق محسوس و قابلتوجهي در مقابله و ريشه كني پديده تروريسم تكفيري و سلفي و داعش در منطقه نخواهد داشت. نكته ديگر آنكه اين ائتلاف اسير سياستهاي آمريكا و برخي كشورهاي مشخص اروپايي ازجمله فرانسه و انگلستان است.
بهعبارتي موتور محركه چنين ائتلافي منافع و مصالح چند كشور خاص است و احتمالا در طول فعاليت چنين ائتلافي، اسير سياستهاي منفعتطلبانه آمريكا و برخي هم پيمانان آن خواهد بود. تا زماني كه اين ائتلاف زير مكانيسمهاي شناخته شده بينالمللي از حمايت جامعه بينالمللي برخوردار نباشد و داراي اهداف و رويكردهاي مشخص و تأييد شده از سوي اعضاي سازمان ملل متحد نباشد، چنين ائتلافي در مسير حركت خود به نتيجه نخواهد رسيد و باعث ايجاد پيچيدگيهاي جديد در صحنه منطقهاي و موضوع مبارزه با تروريسم خواهد شد.
- كارشناس مسائل عراق