همشهری آنلاین- مهدی تهرانی: شاهین مالت به تعبیری اولین فیلم برجسته جان هیوستون (۱۹۸۷-۱۹۰۶) به شمار می‌رود واثری بحث برانگیز؛ مستدل و دارای چارچوبی خدشه‌ناپذیر است.

اگر سعی شود عظمت، شکوه و منطق‌های درهم‌تنیده شده و فعل و انفعالات موجود در فیلم شاهین مالت؛ بدون توجه به داستان "دشیل همت" بررسی‌شود، در حقیقت به چیز باارزشی دسترسی نخواهیم داشت.؛ زیرا نکته مسلم این است که قدرت رمان در جای جای فیلم دیده می‌شود. و نوع نگارش "همت" در انگیزه‌ای قوی برای نوشتن فیلمنامه‌ی شاهین مالت در ژانر‌پلیسی از سوی جان هیوستون بوده است.

اگر موارد غیرعادی،عجیب و غریب و پیچ و تابهای فراوان فیلم، به همراه استحکام درونی و ذاتی شخصیت‌ها؛ راه بر نفوذ هر‌انگاره‌ی  بی وجهی در فیلم می‌بندد؛ این به علت قدرت عناصر داستان دشیل همت و ترکیب آن با نوع نگرش هیوستن به جلوه‌های تصویری بالقوه این نوشته ی ماندگار است.

چارچوب مستحکمی که هیوستن در فیلم به وجود می‌آورد؛ آنچنان جوهری دارد که حتی ایجازهای ممتاز او در سراسر فیلم سبب نمی‌شود ذات شخصیت‌ها به صورت آشکار و تمام‌رخ در معرض نگاه تماشاگر قرار نگیرد.

تکیه بیش از حد بر احساسات، طمع ورزیدن، حرص داشتن، اعمال خشونت و حتی اظهار عشق ظاهری به گونه‌ای عریان و واقعی تمام و کمال به تصویر در می‌آید؛ روندی که در داستان همت نیز به همین وجه نمود دارد.

اما آنچه که هموراه پس از نمایش فیلم در سال 1941 و بعد از آن نوشته و گفته شده تاثیرپذیری هیوستن از داستان شاهین مالت بوده است. این تاثیر پذیری هرگز از سوی عوامل سازنده‌ی نسخه اول شاهین مالت محصول 1931 یعنی "روی دل روت" کارگردان و اما فولتون فیلمنامه نویس وجود نداشت.

دشیل همت(1961-1894) نویسنده‌ی رمان "شاهین مالت" در ابتدای دهه ی 30 این رمان را منتشر کرد. قبل از آن همت به عنوان داستان نویس معتبر آمریکایی جایگاهش تثبیت شده بود. "مرد باریک"، "کلید شیشه ای"، "خیابان شهر" و در آخر "شاهین مالت"؛ همت را پایه گذار سبک خاصی در داستان نویسی پلیسی کرد. سبکی که در آن تکیه بر احساسات حرف آخر است.

در این سبک قهرمان داستان با وجود اینکه سعی می‌کند همواره انسانیت خودش را حفظ کند اما ممکن است احساسات او چنان ظغیان کند که گاهی معنویات مانند عشق را نیز پشت سر بگذارد. هرچند ممکن است این احساسات گاهی جنبه‌های سادیستی نیز داشته باشد. که این نوع خلق و خوی عملا نزد "سام اسپید"( همفری بوگارت) در فیلم شاهین مالت دیده می‌شود.

در مورد شخصیت پردازی شاهین مالت گفته شده که در حقیقت جان هیوستون جادو‌ی سینما را با این فیلم کالبدشکافی و تشریح کرده‌است. تا جایی که تمام موارد مطروحه در فیلم به مثابه استخوانی سخت و عاری از پوست و گوشت عیان می‌شود.

البته این جمله بدین معنانیست که هیوستون برای نشان دادن صفات شخصیت‌های فیلمش عملا به نمادگرایی متوسل شده‌باشد. همچنانکه مشاهده می‌شود؛ سام اسپید با وجود اینکه در محیطی سراسر خشونت زندگی می‌کند و شخصیتی ذاتا خشن دارد؛ خود هرگز به خشونت متوسل نمی‌شود و یا "گاتمن"( سیدنی گرین استریت) با وجود اینکه موجودی حریص و تاحدی لئیم است اما این حرص با ظرافت بیان می‌شود. صحنه ای را که گرین استریت اسکناسی صد دلاری را از پاکت کف می‌رود به نوعی روایتگر همین مقوله است.

در لحظات عاطفی نیز؛بروز احساسات در شخصیت‌ها به گونه‌ای است که حیات حرفه‌ای را پشت سر می‌گذارد. اما این احساسات و نمایشش بر اساس تصمیم عقل است. برای مثال هرچند سام اسپید ظاهرا به بریجیت اوشانتی( مری استور) علاقمند‌است اما به سبب اینکه او شریکش را به قتل رسانیده و می‌تواند در آینده نیز به نوعی برای خود او دردسر ایجاد کند؛ به محض سر رسیدن پلیس خانم اوشانتی را به عنوان قاتل به پلیس تحویل می‌دهد.

گفتگوها نیز در فیلم قابل توجه از کار درآمده‌اند. به گونه‌ای که هیوستون با ایجاز تصویری و استفاده کلامی در نوع گفتگوها؛ داستانش را به روانی پیش می‌برد. در صحنه‌ای که سام اسپید در بالای محلی که شریکش بعد از تیرخوردن بر روی نرده‌ها افتاده و از آن به پائین لغزیده ؛ او در نهایت اختصار در نمایی کوتاه از  پلیس توضیحاتی می‌شنود و سپس به سرعت نحوه وقوع قتل را نزد خود تجزیه و تحلیل می‌کند. این در حالی است که کشته شدن شریک اسپید بوسیله اوشانتی یک مسئله کلیدی است.

نمای ذکر شده در بالا  در نهایت اختصار پرورده شده و جلوه گری به غایت تمامی نیز دارد. این اختصار کلامی و تصویری و ایجازهای جالب توجه؛ نه تنها آسیبی به شخصیت‌پردازی کاراکترها نمی‌زند بلکه با تلفیق گفتگو‌ها ؛ نوع بازی هنرپیشه‌ها و شگردهای خاص فیلمبرداری و تدوین پایانی ؛ شخصیت ها به بهترین نحوی در طی روند شکل‌گیری فیلم پروده و معرفی می‌شوند.

در حقیقت هیوستون با وفاداری کامل به متن فیلمنامه ملهم از داستان اصلی در نماهای آغازین ؛ اواسط و سکانس پایانی این ایجاز را رها نمی‌کند.

این ایجاز‌ها سرراست روایت می‌شوند. در ابتدای فیلم در نهایت اختصار می بینیم که دختری به دفتر یک کارآگاه خصوصی می‌رود و اطلاع می‌دهد که خواهرش مفقود شده‌است. با گذشت زمانی کوتاه مشخص می‌شود دختر دروغ می‌گوید. و در واقع درصدد بدست آوردن اطلاعات در مورد پرونده "پرنده سیاه" هست. همان شاهین مالت معروف که با یک روکش سیاه رنگ پوشانیده شده‌است. و به تعبیری عالم و آدم به دنبال آنند.

در برخی مواقع البته به ضرورت شکل‌گیری داستانک‌ها؛ یک یا دو سکانس طولانی نیز شاهد هستیم. صحنه‌هایی که اگر در آنها از آن ایجازهای استثنایی خبری نیست بدلیل خاص معرفی و پردازش شخصیت‌های دیگر فیلم است.

سکانس زدو خورد اسپید در آپارتمانی که ابتدا خالی می‌نماید و و سپس بیهوش شدن وی با خورانیدن داروی بیهوشی؛ در حقیقت برای معرفی گاتمن و کایرو ترتیب داده شده است. بر این مبنا که به هیچ وجه کسی قصد ندارد اسپید را وارد این پرونده کند.

برداشت این سکانس طولانی منجر بدین اطلاعات است که گاتمن و لوره ؛ مصالحه‌ای باهم ندارند و هم اینکه ممکن است سر هرکس حتی اسپید را زیر آب کنند. برای آنها مهم بدست آوردن شاهین مالت است.همین روند شکل گیری فیلم است که باعث می‌شود خشونت؛ حرص و بی‌اعتمادی در سراسر فیلم جاری گردد.

پس از فیلمنامه محکم و کارگردانی و رهبری جان هیوستون؛ بازیهای عالی و بی‌نقص بازیگران سهم عمده‌ای در موفقیت شاهین مالت داشته است. همفری بوگارت در نقش سام اسپید در حقیقت یک کالت ایجاد کرده است. هنوز هم نوع بازی و فیزیک حرکتی او را در این فیلم در مدارس سینمایی تدریس می‌کنند.

بازیهای مکمل نیز در حد خود بی نقص و شاهکار از کار درآمده است. پیتر لوره و سیدنی گرین استریت که هرکدام یک عمر سابقه سینمایی و تئاتری درخشان در کارنامه داشتند در ایفای نقش‌هایشان (گاتمن و کایرو) به یاد ماندنی کار کرده‌اند. مری استور نیز در نقش خانم اشانتی به گونه‌ای خاص و درخشان ظاهر شده. او در نیمه‌ای از فیلم نقش یک زن مظلوم و داغدیده را بازی می‌کند و در نیمه دیگر قاتلی حریص است که جز رسیدن به هدف به چیزی دیگری نمی‌اندیشد.

درست است که فیلم شاهین مالت حالا 73 ساله شده اما هنوز دیدن فیلم سرشار از لطف است. قواعد ژانر در این فیلم به زیبایی به کار گرفته شده و مقایسه‌ای کوچک با بسیاری از تولیدات سالهای اخیر  در ژانر معمایی پلیسی و جنایی نشان از برتری تمام قد شاهین مالت دارد.

Maltese Falcon

نویسنده و کارگردان: جان هیوستون، داستان: دشیل همت، مدیر فیلمبرداری: آرتور آدسن، زمان فیلم: 100 دقیقه، سیاه و سفید محصول 1941 آمریکا

بازیگران: همفری بوگارت( سام اسپید)، بریجیت اوشانتی( مری استور)، پیتر لوره( جویل کایرو)، سیدنی گرین استریت( کاسپر گاتمن)

برچسب‌ها