همشهری آنلاین- مهدی تهرانی: قسمت سوم "ارباب‌حلقه‌ها: بازگشت پادشاه" به بهترین وجه ممکن با شخصیت‌پردازی قهرمان‌هایش سروسامان گرفت.

قسمت آخر ارباب حلقه‌ها را مي‌توان علاوه بر ژانر فانتزي در ژانري متفاوت‌تر يعني ژانر‌ حماسي نيز جاي داد. ابتدا قهرمانان ريز و درشت تريلوژي ارباب‌حلقه‌ها را باهم مرور كنيم: یک جادوگر 1135 ساله به‌نام "گاندالف"، یک هابیت دانشمند 111 ساله به نام "بیلبو"، چند نوع جن از نژادها و جنسیت‌های مختلف از 20ساله تا 3646 ساله به نام‌های آرون، گالادریل ، لگولاس؛ چند کوچولوی اهل‌هابیت به نامهای فردو، سم ، پیبین و مری.

اين‌ها را نيز اضافه كنيد:18 هزار سیاهی لشگر در نقش خوب، 25 هزار سیاهی لشگر هیولاوش، چند دورف فسقلی و در راسشان گیملی 125 ساله، صد لشگر روح‌سرگردان خوب و بد و در آخر یک  گلوم 500 ساله و استحاله یافته! اين اسامي ماجراها و داستانك‌هاي اين سه‌گانه‌ي ماندگار سينما را به رهبري پيتر جكسون تشكيل داده‌اند.

در قسمت پاياني ارباب حلقه‌ها يعني "بازگشت‌پادشاه" محل اصلی مبارزه این بار پایتخت گندور، میناس‌تریت و بعد خود اراضي گندور است.

نیروهای ساروئون به پایتخت حمله می‌کنند و شهر را به محاصره درمی‌آورند؛ اما هنوز کوششی برای مقابله از سوی گندوری‌ها انجام نشده و به نظر می‌رسد ورود نیروهای ساروئون به درون شهر باید بسیار ساده و راحت صورت‌گیرد. اما در نهايت نیروهای شاه تئودون و قوای گندور در منطقه روهان به هم می‌پیوندند تا آخرین مبارزه انجام شود.

در چهره‌های نیروهای روشنایی ، مردانگی و شجاعت و شور و اشتیاق برای به دست آوردن آزادی موج می‌زند. همه حتی پیپین و مری کوچک نیز در میان جنگاوران حضور دارند؛ اما گویا این میدان با بقیه جنگهای طی این چند هزار سال تفاوت دارد.

سائورون دهها لشگر با ابزارآلات جنگی مهیا کرده که جمع تمام نیروهای گندور در مقابل آنها مانند کنار هم گذاردن یک مشت گندم و صدها هکتار مزرعه گندم است. با آغاز درگیری شاه تئودون کشته می‌شود و تلفات قابل شمارش نیست.

در همین بین فردو و سم در حالی که گلوم را طرد کرده‌اند به نزدیکی‌های "قله‌موردور" رسیده‌اند و همه چیز مهیاست تا حلقه به درون آتش بیفتد. و در آستانه سقوط گندور؛ فردو از پس  وسوسه‌هايي‌روحي برمي آيد! و سرانجام حلقه و گلوم را به درون دره آتش می‌اندازد.
حلقه‌ای که در آخرین لحظات در کف دست گلوم قرار گرفته بود با ذوب مي‌شود. بدنبال آن نیروهای تاریکی نابود می‌شوند و کم کم نور خورشید منطقه گندور و اطراف آن را دربرمی‌گیرد.پادشاه بازگشته است و نیروهای روشنایی به پیروزی رسیده‌اند و این گونه است که سفر یاران‌حلقه به پایان می‌رسد.

وایکینگ کوچک ، جادوگر بزرگ

امتیاز اصلی و منحصر به فرد سه گانه ارباب حلقه‌ها و بویژه قسمت آخر آن ، بازگشت پادشاه، در پردازش صحیح و معرفی بی‌نقص هریک از کاراکترهای آن است.
در طول این 10 ساعت و نیم فیلم ، تماشاگر با حدود 100 کاراکتر که دارای نقش کاربردی و دیالوگ هستند، سر و کار دارد و پیتر جکسون سهم هر کاراکتر را برای پرداخت ، دقیق و حساب شده محفوظ نگه می‌دارد.

اگر غیر از این روند صورت می‌گرفت ، تماشاگر شخصیت‌ها را نمی‌شناخت و نمی توانست با آنان ارتباط برقرار کند. به طور کلی جکسون برای این پرداخت‌ها، 2 گروه اصلی و اعضای آنها را در قسمت اول و دوم و بدون کم و زیاد معرفی کرده بود.

از این رو در قسمت پایانی كاراكترهاي مرتبط با نیروهای روشنایی و يا نیروهای تاریکی برای تماشاگر شناخته شده‌اند. گاندالف جادوگر همه‌فن‌حریف و صادق، گیملی دروف فسقلی و با مرام ، لگولاس جن فداکار، فردو و سم هابیت‌های دوست‌داشتنی ، گلوم هابیت سابق و شریر و بدجنس كنوني، آرون جن محبوب و نامزد آراگون، از گروه نیروهای روشناییو سارومان جادوگر بدخواه پلید، سائورون مظهر پلیدی و تاریکی دنیا، اورک‌ها و هیولاهای دست ساز سارومان از گروه نیروهای تاریکی، همگی براي تماشاگر شناسنامه‌دار شده‌اند.

فال سرنوشت در جنگل جن‌ها

در ارباب حلقه‌ها كاراكترها بدون‌شك و يا تردید روايت می‌شوند. شخصيت‌ها یا خوبند یا بد و در شناسایی آنها تماشاگر بعید است تردید داشته باشد. خوب‌هاي مربوط به نيروهاي روشنايي ممكن‌است لغزش‌هايي داشته‌باشند اما سرشتشان پاك است.

برومير را در قسمت اول(ياران حلقه) به یاد بیاورید. سرنوشت او در جنگل گالادریل و از سوی وي پیش بینی شده بود. اینکه به زودی در جنگی یکطرفه خواهد‌مرد. اگر او بیتابی نشان داد و قصد داشت حلقه را از فردو بگیرد، این فقط یک حمله شیطانی به افکار برومر جلوه مي‌كرد. و چه بسا پاكي ذاتش براي تماشاگر محرز بود.

حالا صحنه حمله برومير به لشگر اورک‌ها را به یاد بیاورید، فداکاری او سبب نجات فردو شد. در مورد پدر او نیز همین روند صدق می‌کند. پدر او آدمی احمق و پست فطرت است.
پيتر جکسون منتظر نمی ماند تا تماشاگر آنقدر با خودش کلنجار برود و در آخر هم متوجه نشود این نماینده شاه تئودون براستی متعلق به کدام گروه است.

در اين سكانس پيترجکسون به سرعت گاندالف را وارد میدان می‌کند تا با روندی منطقی آن هم برگرفته از زیرساخت اصلی‌ماجرا، رفتارشناختی پدر برومر را عیان کند. (نمايي را به یاد بیاورید که از بالای برج قصر گاندالف او را با عصایش می‌زند).

طبیعی است گاندالف برای تماشاگر در این فیلم یک معیار است. فردي که مقابل او باشد و یا کسی که توسط وي طرد شود، یقینا آدمی عوضی‌است و پدر برومر این گونه از سوی این جادوگر كاركشته معرفی می‌شود.

تعامل بازيگران با يكديگر و هم پوشاني‌شان با هم نيز در "بازگشت پادشاه" عالي از كار درآمده است.چنین روندی را تعامل بازیگران با یکدیگر بخوانیم كه یکی از اصلی‌ترین و کاربردی‌ترین روشها برای شناسایی و در نهایت همذات‌پنداری تماشاگر با نقشها است. و پیتر جکسون با استادی هرچه تمامتر از این روش و قاعده استفاده می‌کند.

سوسپانس حلقه‌ای

يكي از مهمترين اين همذات پنداري‌ها رفتارشناختي فردو است.تماشاگر از ابتدای داستان بازگشت پادشاه به این مهم فکر می‌کند که آیا فردو نیز ممکن است افکارش؛ توسط شیطان حتی برای یک لحظه دستخوش مخاطره شود؟
صحنه ای را به یاد بیاورید که او به همراه سم به بالای قله رسیده‌اند و همه چیز مهیاست تا او حلقه را به آتش بیندازد؛ اما او به ناگاه برمی‌گردد و تردید برای حفظ حلقه در قیافه‌اش موج می زند.

این در حالی است که فرسنگ‌ها دورتر؛ تنها چند ثانیه مانده تا گندور سقوط کند و تمام یاران حلقه به‌يكباره قتل عام شوند. این سوسپانس حلقه‌ای در مورد فردو بیشتر طول می‌کشد.

ادامه ماجرا ثابت می‌کند که پیتر جکسون و جلوتر از او تالکین نویسنده داستان ارباب حلقه‌ها چقدر ماهرانه؛ عناصر داستان خود را در چنگ دارند. عملی که فردو انجام می‌دهد يعني وسوسه‌ي او، هرگز برای تماشاگر قابل قبول نیست. 
حتی ممکن بود تماشاگر بی‌حوصله ، در یک اقدام ضربتی فردو بگینز را از فهرست نیروهای روشنایی خارج کند. اما پيترجکسون به سرعت داستان را با حضور یکباره گلوم نابكار ادامه می‌دهد. گلوم انگشت فردو را گاز می گیرد و حلقه و نصف انگشت فردو را باهم به دست می آورد.

گلوم که از به دست آوردن حلقه سر از پا نمی شناسد، آنقدر در خوشی غرق می شود که متوجه نیست او را به پایین هل داده‌اند و چند ثانیه دیگر می سوزد. جکسون روند نفوذ افکار شیطانی و طرد آن را با ثواب و عقاب روایت می‌کند.
اگر فردو انگشت خود را در آن لحظات سرنوشت ساز از دست می‌دهد، به دلیل پاک شدن اوست و هزینه‌ای‌است که باید بپردازد تا از این که تسلیم وسوسه شیطان شده تطهیر شود.

هرچه باشد "ارباب‌حلقه‌ها" بيان نبرد خير وشر است.در كنار نور و خوبي‌ها سكني‌گزيدن هزينه دارد. ايثار و فداكاري و اشاعه هر‌چه بيشتر كرامات انساني توسط ياران حلقه امري نهادينه برايشان است. والبته طبيعي مي‌نمايدكه وسوسه‌هاي شيطاني همه‌جا هستند واگر گريبانگير خوبان شود نيز؛ باكي نيست كه ذات پاك تطهير مي‌شود. روندي كه براي تمامي ياران حلقه شاهد هستيم همين است.


The Lord of The Rings: The Return of The King

كارگردان: پيتر جكسون؛ فيلمنامه: فران والش،فيليپا بوينس و پيتر جكسون؛ براساس رمان ارباب حلقه ها نوشته پروفسور جي.آر.آر.تالكين؛زمان فيلم:201 دقيقه؛ بودجه:94 ميليون دلار؛ فروش فيلم: 1 ميلياردو 119 ميليون دلار؛ محصول 2003 نيوزلندوآمريكا

بازيگران: اليجا وود(فردو)؛ يان‌مك‌كلن(گاندولف)؛ويگو مورتنسن(آراگون)،اورلاندو بلوم(لگولاس)،شان آستين(سم)،كيت بلانشت(گالادريل)،جان ريز ديويس(گيملي)،برنارد هيل(تئودن)،بيلي بويد(پيپين)،دومينيك موناهان(مري)،هوگو ويوينگ(الروند)،ليو تايلر(آرون)،ميراندا اوتو(اووين)،ديويد ونهام(فارومير)،يان هولم(بيلبو بگينز)،شان بين(برومير)،كريستوفر لي(سارومان)،اندي سركيس(گلوم).

برچسب‌ها