عبدالله آذري، دانشجوي سابق دامپروري يكي از دانشگاههاي تهران زماني فكر ميكرد كه چطور ميتواند با اين رشتهاي كه انتخاب كرده زندگي خود را در آينده بچرخاند اما دست سرنوشت چيز ديگري براي او رقم زد.
تقريبا 3 سال پيش بود كه در فضاي مجازي عكس انگشترهاي زيبايي دست بهدست ميچرخيد و چهره هنر ايراني- اسلامي را به نمايش ميگذاشت و همه بهدنبال فروشنده اين انگشترها بودند. انگشترها همه با سنگهاي عقيق و فيروزه تزيين و داخل ركاب آنها مهر سازنده حك شده بود. قلمكاريهايي كه طي يك سال اخير روي اين انگشترها نقش بست جلوه ديگري از اين هنر را نشان داد. قبل از اينكه براي مصاحبه به كارگاه انگشترسازي اين انگشترها بروم گمان ميكردم با مردي ميانسال مواجه خواهم شد كه كلاهي نمدي بر سردارد و پشت دخل تسبيح ميچرخاند. وقتي با عينك گرد خود نگاه متعجب من را ديد گفت كه «فكر ميكردي بايد پيرتر باشم؟».
عبدالله آذري كه 32سال دارد جواني است كه سبك انگشترسازياش با بقيه متفاوت است؛ او توانسته هنر قلمكاري كه يك هنر ايراني است را روي انگشتر اجرا كند و نتيجه آن انگشترهايي شده كه روح دارد و زيبايي در آن موج ميزند. خود عبدالله علت آفرينش چنين مدلهاي متنوع و مختلفي را علاقه زيادش به انگشتر ميداند و اينطور توضيح ميدهد:«از بچگي عاشق انگشتر بودم و يادم هست از دوره راهنمايي هر روز بعد از مدرسه به بازار ميرفتم و محو انگشتان انگشترفروشهاي مسجد امام(ره) ميشدم.
اين علاقه هم باعث شد دوره دانشجويي سراغ طلاسازي بروم و رسما از سال 80كارم را با طلاسازي و اره كاري روي طلا شروع كردم. 3 سال كارم همين بود تا اينكه اواخر سال 81كار روي انگشترهاي نقره را هم تمرين كردم و تلاش داشتم تا آن را ياد بگيرم». اما يادگيري چنين هنري به اين راحتيها هم نبود و كسي حاضر نميشد به عبدالله ياد دهد كه چطور انگشتر نقره بسازد. اكثر انگشترسازها به تنهايي كار ميكنند و شايد هم فكر ميكنند اگر به كسي ياد دهند دست زياد ميشود. سرانجام نزديكي بازار آقاي نجفي نامي پيدا شد كه به عبدالله كمك كرد و او هم طرحهايي كه داشت را پيش او ميبرد تا بتواند انگشترهايي ظريف و زيبا طراحي كند؛ «آقاي نجفي خيلي به من كمك كرد و خود من هم بهخاطر سابقهام در ارهكاري، سبك جديدي روي انگشتر پياده كردم و توانستم كاسههاي زير نگين را شبكهكاري كنم كه خيلي مورد استقبال قرار گرفت و هر روز سفارشهاي ما در اين زمينه بيشتر شد. خيلي به موزهها سر زدم تا مدلهاي قديمي انگشتر را ببينم و كتاب هم در اين زمينه زياد خواندم. تحقيقاتي كه داشتم نشان داد انگشترسازي به قبل از اسلام بازميگردد و آن زمان بيشتر از سنگ، مفرغ و طلا انگشتر ميساختند اما از زمان اسلام بيشتر انگشترها را از نقره ميساختند و نگينهايي مانند فيروزه و عقيق بهكار گرفته ميشد.»
از صحبتهاي عبدالله اينطور برداشت ميشد كه بعضي از نمونه كارهاي او ابتكاري است؛ مثلا شبكهكاري كل ركاب انگشتر كه بهصورت گلهاي كوچك به هم پيوند خورده منحصر به كارگاه او است و اگر هم توسط ديگران ساخته شده تقليد از كارهاي او بوده است. با وجود اين خود او نيز معترف است كه علاوه بر ركاب، نگين انگشتر نيز بسيار مهم است؛ «بعضي از نگينها كاملا عتيقه هستند و فقط كلكسيونرها آنها را دارند. ما بعضي از آنها را ميخريم و روي ركاب نصب ميكنيم. وقتي شما به آن نگاه ميكنيد كاملا متوجه زيبايي آن ميشويد؛ انگار كه سنگتراش همه وجود خود را در سنگ پياده كرده و از صاحبان اين نگينها كه قدمت بعضي از آنها بالاي 150سال است نشانهاي در سنگ به جا مانده. ركابها هم همينطورند و اگر ديديد مدلي به دل شما نشست بدانيد كه انگشترساز واقعا از جان و دل مايه گذاشته تا هنري خلق كند كه سالها در دست بماند.» بارزترين ويژگي انگشترهاي آذري قلمكاريهايي است كه روي انگشتر صورت ميگيرد و نقش و نگارهاي اسليمي روي آن نقش ميبندد؛ عبدالله آذري درباره اين مدل كارهايش گفت:«شايد تا 50سال پيش بعضي انگشترها بود كه طرح قلمزني داشت اما بهخاطر قيمت خيلي بالاي آن كسي قدرت خريدش را نداشت. خود من هم شايد يك يا 2 نمونه بيشتر از آن نديده بودم. براي همين تصميم گرفتم كه روي انگشترهاي مدل فيلي 8 ضلعي قلمزني را امتحان كنم كه توسط اساتيد اصفهاني صورت گرفت و اتفاقا يك كار استثنايي از آب درآمد. خيلي از مشتريها از آن استقبال و بسياري از انگشترسازها نيز همين مدل را اجرا كردند». آذري كه امروز استاد نامآوري ميان انگشترسازان شده از بيانصافي برخي از همصنفان خود گلايه هم داشت و از اين ناراحت بود كه چرا بعضي براي تخريب ديگران هنر را زير سؤال ميبرند و حتي بعضي وقتها يك انگشترساز را هم تحريم ميكنند تا كسي از او خريد نكند.
بچههاي محله عباسي
حوالي خيابان عباسي تهران ساختمان 3 طبقهاي قرار دارد كه شايد به ظاهر قديمي بهنظر برسد اما روح زندگي يعني هنر در آن جريان دارد و هر روز مشتريان زيادي براي ديدن و خريدن محصولاتي كه در اين ساختمان ساخته ميشود در رفتوآمدند. كارگاه انگشترسازي در طبقات دوم و سوم ساختمان است و طبقه اول هم هيأتي است كه مراسم عزاداري در آن برگزار ميشود و بچههاي كارگاه كه اكثرشان بچه محل هستند اعضاي اصلي آن را تشكيل مي دهند.
طبقه دوم كه فروشگاه اصلي محصولات است حال و هواي عجيبي دارد. از در كه وارد ميشوي چشمت به انتهاي سالن خيره ميماند، يك علم با پرهاي رنگي دوسوم از ديوار را پوشانده و مابقي ديوار هم پر است از اجناس قديمي كه بيشتر آنها از نقره ساخته شدهاند و زير نور برق ميزنند.
ميزكار عبدالله آذري هم دقيقا جلوي همين ديوار است و بغل دستش ويترين بزرگي كه انواع انگشترها و نگينها را در خود جا داده است. 2 تخت هم در راهرو قرار دارد كه مشتريها روي آنها مينشينند و ابتدا با چاي از آنها پذيرايي ميشود و ديواري كه تختها به آن تكيه داده شده پر از عكس نمونه انگشترهاست كه مشتريان ميتوانند از ميان آنها طرحي را سفارش دهند. رفتار عبدالله و ساير بچههايي كه آنجا هستند آنقدر گرم است كه برخي از مشتريهاي ثابت فقط براي گپ زدن به كارگاه ميآيند و حتي خريدي هم نميكنند. طبقه بالا كارگاه است كه جلوي در ورودي نوشته شده «جان مادرت در را پشت سرت ببند» و وقتي وارد اتاق ميشوي ميفهمي چرا اين را نوشتهاند؛ نزديك به 10ميز كار دور تا دور اتاق است كه نزديك به 25نفر، نوبتي از آنها استفاده ميكنند. عبدالله درباره ابزارهايي كه معمولا در اينكار استفاده ميشود اينطور ميگويد:«موتور مته، انواع سمباده و فرز، چكش، كوليس، انبردستيهاي مختلف، سوهان، قيچي و اره ابزارهايي است كه هر انگشترسازي با آن سر و كار دارد و اگر كسي بخواهد ميز كاري در خانه راهاندازي كند هزينهاي بالغ بر 2ميليون تومان برميدارد و علاقهمندان به اين كار با هزينهاي اندك ميتوانند درآمدي مناسب داشته باشند».
تمام اعضاي كارگاه جوان هستند و شور و نشاط در ميانشان موج ميزند؛ عبدالله آذري هم از اينكه توانسته با راهاندازي كارگاه چند جوان را مشغول بهكار كند خوشحال است؛ «با اينكه داشتن كارگاه دردسرهاي خاص خودش را دارد اما خوشحالم از اينكه توانستهام جوانان زيادي را مشغول كنم و خودم هم به آنها ياد بدهم كه چگونه انگشتر بسازند؛ كاري كه كسي به من ياد نداد و همه از آموزش انگشترسازي امتناع ميكردند. نزديك به 100نفر در اين كارگاه آمدند و رفتند و الان خيلي از آنها كارگاه دارند يا انگشترسازي را بهعنوان كار دوم درنظر گرفتهاند و بعضا از يك كارمند هم درآمدشان بيشتر است».
سياه، سفيد، نقرهاي
از عبدالله درباره عدد 925 روي نقرهها پرسيديم كه اينطور گفت:«عددي كه روي نقرههاي مختلف حك شده نشاندهنده عيار نقره است كه به آن نقره استرلينگ ميگويند. نقره استرلينگ آلياژي است متشكل از 92/5درصد فلز نقره و 7/5درصد مس كه از دوام و درخشندگي زيادي برخوردار است و معمولا در ساخت سكهها هم از آن استفاده ميشود. البته بعد از مدتي در تماس با هوا نقره سياه ميشود كه براي تميز كردن آن در خانه ميتوان از همين سفيدآبهاي معمولي استفاده كرد. »
انگشترسازي
روش سنتي ساخت انگشتر هنوز مرسوم است و بر خلاف روشهاي ماشيني، هم نيروي كار بيشتري ميخواهد هم زمان بيشتر.
نخستين گام براي شكلگيري يك انگشتر اين است كه مدلهاي انگشتر بنا به طرحي كه از پيش آماده شده است در قالب ماسهتر طراحي ميشود كه معمولا مدلهاي ثابتي است. اگر هم قرار باشد انگشتري با مدل جديد طراحي شود معمولا آن را با صابون درست ميكنند. معمولا انگشترها از 3 تكه درست ميشوند كه هر بار براي تكههاي مختلف قالب ريزي ميشود.
ريختهگري قسمت بعدي ساخت انگشتر است؛ بعد از اينكه قالبها آماده شد نقره را در بتهچيني ذوب ميكنند و بعد آن را در قالب ميريزند و بعد از سرد شدن آن را از قالب جدا ميكنند.
روشهاي سنتي هنوز در كارگاه پابرجاست؛ با خاك رس و آب، پايه گلي انگشترها را براي جوشكاري قسمتهاي مختلف انگشتر درست ميكنند كه با هواگاز، تكههاي مختلف روي هم سوار ميشوند.
سوهان كاري انگشترها مرحله حساسي است كه بايد با دقت انجام بگيرد؛ چرا كه يكدستي انگشتر به اين قسمت بستگي دارد و اگر تيزي در زواياي آن ديده شود مطلوب نيست. براي سوهان كاري معمولا از سوهان معمولي استفاده ميشود كه قسمتهاي ضخيم ركاب را با آن سوهان ميزنند. قسمتهاي ظريف و گوشههاي ريز ركاب هم با موتور سمباده صيقل پيدا ميكند.
در قسمت بعدي انگشترها سايز ميشوند تا بهدست سفارشدهنده بنشينند و پس از آن دستگاهي مانند پرس، امضاي شركت را بر ركابها حك ميكند.
مخراج كاري آخرين مرحله از ساخت انگشتر است كه سنگ سفارش داده شده بر ركاب سوار ميشود و اگر طرح خاصي نياز باشد همان موقع با اره و دستگاه فرز روي ركاب نقش بسته ميشود.