از يك طرف، با مشخص شدن مفهوم مبارزه با تروريسم و ضرورت مقابله با ناامني و دخالت در امور دولتها از خارج از حيطه حاكميتي آنها، گرايش بيشتر كشورها به سمت محور جديد شكل گرفته در منطقه ديده ميشود. اما اين گرايش داراي يك هسته مركزي و پايه اصلي است و آن كشورها و ملتهايي هستند كه در برابر همه اين تجاوزها و تعديها ايستادگي و مقاومت كردند. ويژگيهاي اصلي اين محور، مقاومت ملتها، تأكيد بر ضرورت مقاومت در برابر اسرائيل و مخالفت با دخالتهاي كشورهاي خارجي در نحوه سياستگذاري و اعمال حاكميت در مرزهاي دروني خود بوده و هست.
از طرف ديگر، شاخصه جدي ديگر، مبارزه با تروريسم در اين محور، به دور از شعارگرايي و استفاده براي مصارف تبليغات داخلي است. اين شاخصها كه در جمهوري اسلامي ايران بهعنوان هسته اصلي و اساسي، دولت و ملت عراق و نيز دولت و ملت سوريه، ملت لبنان و بخشي اساسي از حكومت لبنان ديده ميشود، امكان افشا و رسواسازي كشورهايي كه با اعمال ناسنجيده خود باعث رشد و تقويت جريانهاي تكفيري و تروريستي مانند داعش شدهاند را فراهم كردهاست.
در همين جريان، آمال و آرزوهاي تركيه براي احياي سلطنت عثماني فرو ميپاشد و آثار سوء آن را قطعا ملتهاي منطقه در درجه اول و ملت خود تركيه در درجه دوم شاهد بودهاند. با اعمال عقلانيت و همكاري منطقهاي ميتوان بر چالشهاي جدي خاورميانه فائق آمد و نويد تحقق آرامش و امنيت و استقرار در اين منطقه حساس را داد. در صحنه بينالملل، شاهد گرايش برخي از قدرتهاي بزرگ به ابقاي تنش و اختلاف در منطقه خاورميانه هستيم و اين مسئله امروز از هميشه جديتر است.
اين موضوع بايد مورد توجه و هماهنگي از سوي كشورهاي منطقه قرار بگيرد. شواهدي وجود دارد كه برخي دولتها بهدنبال ايجاد آرامش در منطقه نيستند و در انديشه افزايش سطح اختلاف در منطقه چه در بعد قوميتي و چه در بعد مذهبي هستند. شناخت ترفندهاي اين كشورها در حفظ و حراست از دستاوردهاي اين محور صلح و ثبات ميتواند نقش حياتي ايفا كند. واقعگرايي و عقلانيت بدون درنظرگرفتن عوامل مخرب امنيت و آرامش در منطقه امكانپذير نخواهد بود. چشم بستن بر واقعيتها هم منطقه را به سمت آرامش رهنمون نميسازد. در اين ميان، ضمن حفظ استحكام، همبستگي و مقاومت، توجه به مخاطرات و تهديدات فراروي امنيت و وحدت، ضرورتي اجتنابناپذير است.
- كارشناس مسائل خاورميانه