در شرايطي كه 2قاتل و يك متجاوز در فهرست اعداميان روز شنبه دادسراي امور جنايي قرار داشتند، ظهر روز جمعه به خانواده ريحانه خبر رسيد كه او چهارمين اعدامي سوم آبان است. به پدر و مادر و خواهران ريحانه فرصت داده شد تا پيش از اجراي حكم او را در زندان زنان شهرري ملاقات كنند. به اين ترتيب آخرين ديدار خانواده جباري در زندان زنان انجام شد و بعد از آن ريحانه براي اجراي حكم قصاص به زندان رجاييشهر انتقال يافت. از عصر جمعه بارديگر خانواده دختر جوان براي نجات او به تكاپو افتادند.
- يك بامداد؛ پشت ديوار رجاييشهر
وقتي عقربههاي ساعت 2بامداد را نشان ميداد خانواده ريحانه خودشان را پشت ديوارهاي بلند زندان رجاييشهر رسانده بودند تا لحظهبهلحظه در جريان آنچه آن طرف ديوارها ميگذرد قرار گيرند. با اينكه 7سال از قتل مرحوم سربندي ميگذشت باز هم برخي درباره آن روز صحبت ميكردند.
برخيشان طوري حرف ميزدند كه انگار زمان وقوع حادثه در آنجا حضور داشتند. يا بعضي ديگر چنان اظهارنظرهاي حقوقي ميكردند كه انگار بارها پرونده را زير و رو كردهاند. در اين ميان برخي ديگر نيز به واكنشها در فضاي مجازي دلخوش كرده بودند و هنوز متوجه نشده بودند آنچه در حال رخ دادن است واقعي است نه مجازي.
همه فرصتها از بين رفته بود و همه اميدوار بودند وقتي اولياي دم قصد دارند براي اجراي حكم قاتل وارد زندان شوند براي آخرينبار از آنان بخواهند كه جان ريحانه را به او ببخشند. اما هيچكس نتوانست آنها را در بين خودروهايي كه گهگاه از در بزرگ زندان عبور ميكردند پيدا كند. زمان رو به سحر ميرفت و سوز سرماي كرج بيشتر ميشد.ديگر هوا گرگوميش شده بود اما هيچكس نميدانست در آنسوي ديوارها چه ميگذرد.
- آن سوي ديوار
در آن سوي ديوار مسئولان اجراي احكام مشغول انجام مقدمات اجراي حكم بودند. بهجز ريحانه 3 اعدامي ديگر نيز از سلولهايشان به سالن اجراي احكام منتقل شدند. محمد شهرياري سرپرست دادسراي امور جنايي همراه ديگر مسئولان واحد اجراي احكام تلاش ميكرد تا بتواند رضايت اولياي دم را جلب كند.
آنها با اولياي دم مقتول گفتوگو كردند تا شايد در آخرين دقايق دختر جوان را ببخشند اما آنها گفتند تصميمشان براي مجازات قاتل قطعي است. ريحانه همراه3 اعدامي ديگر به سالن محكومان به مرگ منتقل شد. يكي از آنها جواني 25ساله به نام ستار بود كه در جريان درگيري جوان ديگري به نام علياكبر را به قتل رسانده بود.
ديگري محمدقربان بود كه بهدليل سوءظن مردي به نام تيمور را كشته بود و آخرين نفر هادي نام داشت كه به اتهام تجاور به عنف به مرگ محكوم شده بود. اولياي دم پرونده ستار به زندان نرفته بودند. جوان متجاوز نيز از مسئولان قضايي براي توبه كردن فرصت خواست. تا فقط ريحانه و محمد قربان بالاي سكوي مرگ بروند.
وقتي مسئولان اجراي احكام فهميدند اولياي دم پرونده محمدقربان راضي به بخشش قاتل نيستند او را به چوبه دار آويختند. حالا فقط ريحانه بود كه بلاتكليف بين مرگ و زندگي باقي مانده بود. شهرياري بارديگر با فرزند مقتول صحبت كرد. اما فايدهاي نداشت. او از آبرو صحبت ميكرد و اينكه اظهارات قاتل چطور با آبروي خانوادگي آنها بازي كرده است. وقتي طناب دار به گردن ريحانه افتاد ديگر باورش شد كه همهچيز واقعيت دارد و قرار نيست هيچ دست پنهاني او را در لحظه آخر نجات دهد. اوليايدم منتظر بودند تا شايد قاتل در آخرين لحظات ابراز ندامت كند اما او فقط گريه ميكرد و در چنين شرايطي حكم اجرا شد.
- جزئيات قتل
روز گذشته و پس از اجراي حكم قصاص ريحانه، دادستاني تهران با صدور اطلاعيهاي به انتشار جزئيات كاملي از پرونده و روند تحقيقات درباره اين حادثه پرداخت.در اين اطلاعيه آمده است: در پي قتل فردي به نام مرتضي سربندي در تاريخ 16تير سال 86و پس از كشف تلفن همراه مقتول و دسترسي به آخرين تماس وي با دختري به نام ريحانه، اين دختر بهعنوان مظنون ارتكاب قتل تحت تعقيب قرار گرفت. با مراجعه مأموران به محل اقامت ريحانه، از منزل او يك عدد كارد آشپزخانه آغشته به خون و جلد آن و يك عدد روسري آغشته به خون كشف شد. ريحانه كه متولد 1366است، در تمام مراحل تحقيق نزد پليس، بازپرس و دادگاه به ارتكاب قتل اقرار كرده و براي توجيه اقدام خود مدعي شده بود مقتول قصد تجاوز به وي را داشته است. اين در حالي است كه اظهارات بعدي متهم خلاف اين ادعا را ثابت كرده است.
محل اصابت ضربه چاقو به مقتول (ميان 2كتف) نشان از آن دارد كه قتل در حالت دفاع نبوده است. خريدن چاقو بهمنظور ارتكاب قتل، پيش از حادثه، حكايت از تصميم قبلي ريحانه براي ارتكاب قتل دارد. در بازرسي از منزل متهم، جلد مقوايي چاقوي آشپزخانه كشف شد كه نشان داد آلت قتاله را خود ريحانه خريداري كرده است.
وي در بازجوييها نيز به خريد چاقوي آشپزخانه 2روز پيش از جنايت اقرار كرده است. مفاد پيامك ارسالي از سوي ريحانه براي دوست خود مبني بر اينكه قصد كشتن فردي را دارد، دلالت بر تصميم قبلي وي براي قتل و نيز كذب بودن ادعاي دفاع در مقابل تجاوز است. قاتل در تاريخ 13/ 4/ 1386(سه روز پيش از ارتكاب قتل)، با ارسال پيامكي به يكي از دوستان خود نوشته است: «فكر كنم امشب بكشمش».
ساكنان مجتمع محل ارتكاب جنايت اظهار داشتهاند كه با شنيدن سر و صدا، بيرون آمده و مشاهده كردهاند مقتول درحاليكه زخمي و خونآلود بوده، با فرياد «دزد دزد» از طبقه پنجم به پايين آمده و در جلوي واحد طبقه سوم بيهوش ميشود. اين در حالي است كه درصورت صحت ادعاي قاتل، دليلي براي فرار وي نبوده و ريحانه ميبايست با ايجاد سر و صدا، همسايگان را آگاه و با حضور آنها احساس امنيت ميكرده است.
در آپارتمان قفل نشده بود و اين مسئله نشان ميدهد كه قصد تجاوزي در ميان نبوده است. متهم نيز در بازجوييها گفته است: در ابتداي ورود در را باز گذاشتم. ولي او بعد از آمدن به سمت من درب را بست، اما قفل نكرد. در ادامه تحقيقات ريحانه جباري مدعي شده بود كه قتل از سوي فردي به نام شيخي برنامهريزي شده بود.
متهم همچنين مدعي شده بود كه پس از وارد كردن ضربه به پشت مقتول، شيخي وارد خانه شده و با مقتول درگير شده است. وي ميگويد: «شيخي فقط دنبال مداركي در منزل مقتول ميگشته و نقشي در قتل نداشته است». در اين راستا بازپرس اقدامات بسياري را براي شناسايي شخص مذكور انجام داد و پس از شناسايي افرادي با نامهاي مشابه و مواجهه حضوري بين ريحانه با آنها، در نهايت ريحانه با اعلام اينكه افراد مذكور را نميشناسد، اقرار كرد كه اظهاراتش درخصوص فردي به نام شيخي صرفا بهمنظور انحراف مسير پرونده بوده است.
گرچه ادعاي ريحانه درخصوص شيخي به هيچ وجه اثبات نشده و در مرحلهاي نيز توسط محكوم انكار شد اما با فرض صحت موضوع، وي نقش نامبرده را صرفا حضور در محل جنايت اعلام كرده و به صراحت ارتكاب قتل به تنهايي از سوي خودش را پذيرفته است.
متهم اقرار كرده براي قتل از قبل چاقو خريده بود. همچنين فروشنده چاقو در مواجهه حضوري با ريحانه او را شناسايي كرده بود. پس از انجام تحقيقات توسط بازپرس ويژه قتل و برگزاري جلسات رسيدگي در دادگاه كيفري استان، دادگاه نهايتا با اعلام ختم رسيدگي با احراز اتهام قتل عمد، ريحانه جباري را به قصاص نفس محكوم كرد كه اين رأي از سوي شعبه 27ديوانعالي كشور تأييد شد. بهرغم موارد فوق دادستاني براي حصول سازش و كسب رضايت اولياي دم تلاش كرد و با وجود برگزاري جلسهاي با حضور اوليايدم و قاتل و خانواده وي، اولياي دم در نهايت خواستار اجراي حكم قصاص شدند.