سالها از آن روزها گذشته اما متوليان هيئت سادات اخوي هنوز هم به سبك و سياق تهرانيان قديم مراسم عزاداري دهه اولماه محرم را در ساعتهاي اوليه صبح برگزار ميكنند. اين روند در اين سالها سنگ بناي متمايز شدن برنامههاي مذهبي اين حسينيه قديمي از ديگر محافل عزاداريماه عزا شده است. اهالي و معتمدان محلي ميگويند هيئت سادات اخوي بيش از ۲ قرن قدمت دارد و ارادتمندان به اهلبيت(ع) نهتنها از طول و عرض شهر بلكه از توابع آن هم خود را براي مراسم عزاداري به اين محفل ميرسانند. حسينيه سادات اخوي گذر سالهاي زيادي را بهخود ديده است. بسيار كسان زير خيمههاي آن آمده و رفتهاند اما آنچه هنوز در ميانه اين چادر پا برجاست جانهايي است كه از شنيدن مصايب سيد و سالار شهيدان بيتاب ميشوند، چشمهايي است كه به ياد مظلوميت شهداي كربلا اشك آلودند و اعجابآورتر از همه اينها نشستن پيرها و جوانها كنار هم براي زنده نگاه داشتن اين محفل است.
خيابان مصطفي خميني را كه به طرف چهارراهسيروس گز كني، خيلي ساده ميتواني نام و نشاني يكي از قديميترين حسينيههاي شهر را پيدا كني. خانهاي كه در روزهاي اولماه محرم مملو از جمعيت مشتاق عزاداران حسيني ميشود، در ميانه كوچه افشار قرار گرفته است. خانهاي قديمي كه با تالارها و ايوانها و محوطه و حياطهايش سرجمع هزار متر مساحت دارد و در روزهاي عزاداري بيش از ۳ هزار نفر به اين ميعادگاه ميآيند.
سيد جلال حسيني، از معتمدان محله سرچشمه روزهايي را بهخاطر ميآورد كه همراه بزرگترهايش راهي اين خانه ميشدند؛ «خانهمان در چهارراه سرچشمه بود. به همينخاطر پاي پياده به خانه خاندان سادات اخوي ميرفتيم. هميشه چند نفري از آنها جلوي در به عزاداران خوشامد ميگفتند. افتخار ميكردند كه كفشهاي عزاداران را جفت كرده و كنار هم رديف كنند و مراقب آنها باشند. از همان سالها خيمه بهپا ميشد. پدرم ميگفت اين خيمه به ياد خيمهاي كه اباعبدلله در صحراي كربلا داشت اينجا برپا ميشود.»
حسيني ميگويد پذيرايي آن روزهاي هيئت از عزاداران هم درست مثل همين روزها بوده است و بعد از گذشت سالها تغييري در آن نميبيند؛ «آن موقع هم نان فتير مانندي بود، شبيه همين نان قندي كه امروز هست. با چاي بين عزادارها پخش ميكردند. تنها فرقي كه شيوه پذيرايي كرده اين است كه آن موقع قوريهاي بزرگ چيني را هم به ميان عزاداران ميآوردند و هر كس ميل داشت برايش چاي در فنجان ميريختند. اما حالا كه جمعيت خيلي بيشتر است، استكانهاي چاي را با سيني به عزاداران تعارف ميكنند.»
كسي پشت به سادات نمينشيند
يكي از رسومي كه در هيئت خاندان ساداتاخوي نسل به نسل بهجا مانده اين است كه عزاداران ارادت خود را به خانوادههايي كه سيادت دارند نشان ميدهند و آنها را در بالاي مجلس مينشانند. حسيني ميگويد هنوز هم در اين محفل كسي پشت به سادات نمينشيند؛ «سادات هميشه افتادگي دارند و در اين مجلس سعيشان اين است كه بيشتر از بقيه خدمت كنند اما معمولا در خانه سادات اخوي آنهايي كه سادات را ميشناسند اجازه كار كردن به آنها نميدهند. به اين خانوادهها احترام ويژهاي گذاشته ميشود و آنها را در راس مجلس مينشانند تا كسي پشت به آنها ننشيند. اعضاي خاندان ساداتاخوي هم كه متولي اين محفل هستند، احترام ويژهاي بين عزاداران دارند و آنها نيز افتخار ميكنند كه خانهشان بعد از گذشت سالها همچنان در دهه اول محرم مملو از جمعيت ميشود و اين را از بركات خدمت به اهلبيت ميدانند.»
اين پرچمها خبر از ارادت ميدهند
ستونهاي خيمه معروف حسينيه سادات اخوي از جنس چوب است. اين ستونها در روستاي افجه ساخته و به اين محل منتقل شده بود اما در سال۱۳۷۵ براي امنيت بيشتر عزاداران جاي خود را به ستونهاي فلزي دادند. بر سر هر يك از اين ستونها پرچمي نصب ميكند كه با توجه به رنگ و نوشته روي آن معني خاصي را به عزاداران القا كند.
يكي از پرچمها سياه رنگ است.نصب سياههها و پرچمهايي به رنگ عزا از ديرباز در مراسم عزاداري مرسوم بوده است. اين پرچم به نشان عزاداري در اين محل نصب ميشود تا همه بدانند در روزهاي دهه اول محرم در اين مكان مراسم عزاداري براي سيد و سالار شهيدان برگزار ميشود.
پرچم ديگري كه معمولا آن را روي سرستون وسط ميبندند به رنگ قرمز است. رنگ قرمز به نشان خون شهداي كربلاست و اينكه اين شهيدان والامقام با مظلوميت به شهادت رسيدند اما آزادگي را بر زندگي همراه با زور و تزوير برتر دانسته و قدم در راه شهادت گذاشتند. رنگ قرمز ميگويد اين پيكار تا زمان ظهور منجي عالم حضرت مهدي (عج) ادامه خواهد داشت، جنگ با كفار هنوز پايان نيافته و تنها با ظهور ايشان است كه جهان از عدل و داد پرخواهد شد. رنگ پرچمي كه بر سر ستون سوم نصب شده سبز است. رنگ سبز اين معنا را القا ميكند كه اينجا خانه سادات است و نوشته روي آن نشان از علمداري حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در صحراي كربلا دارد.هر 3 اين پرچمها داراي قدمت زيادي هستند و خاطرات سالهاي گذشته را در ذهن عزاداران زنده ميكنند.
خانهاي كه ارزاني عشق به اهلبيت شد
خانه سادات اخوي يكي از قديميترين خانههاي تهران قديم بهحساب ميآيد. تا به حال بازسازي زيادي در آن انجام نشده و حياط و ايوان و سرسرا و تالارهاي آن شكل و شمايل قديمي خود را حفظ كردهاند. معماري قرينهاي اين خانه متعلق به اواسط دوره قاجاريه است و قدمت آن به بيش از ۲۰۰سال ميرسد. با وجود اين به بركت همين عزاداريها اين خانه هنوز پا برجاست و در دهه اول محرم تمام فضاي آن آكنده از بوي گل و گلاب ميشود. اندروني و تالارهاي خانه به بانوان اختصاص پيدا كرده و خيمهگاه و چادري كه در محوطه برپا ميشود مخصوص آقايان است. اين هيئت از سالهاي دور مخصوص آقايان بوده است. يعني در دهههاي گذشته تنها چادر و خيمهگاه براي حضور آقايان مهيا ميشد اما در سالهاي گذشته با توجه به ارادت بانوان به اين محفل بخشي از فضاي خانه به خانمها اختصاص پيدا كرد. با توجه به اينكه مراسم اين هيئت از روز اولماه محرم و در ساعت 7:30 صبح آغاز ميشود حالا تعداد خانمهاي شركتكننده در مراسم اين حسينيه پررنگتر از آقايان شده است.
همهچيز اينجا ميراثي است
بيشتر چادرها، پرچمها، سياههها و حتي وسايل پذيراييحسينيه سادات اخوي قدمت تاريخي دارد. قدمت چادر اصلي اين هيئت به بيش از ۸۰سال ميرسد. اين حسينيه 3 تخته چادر دارد كه متناسب با فصول مختلف سال از آنها استفاده ميشود. يكي از اين چادرها از جنس كرباس است و بهدليل نازكي پارچه، از آن در فصلهاي گرم سال استفاده ميشود. سرتاسر اين چادرها تكه دوزي شده است و بربخشهايي از آنها هنر قلمكاري اصفهان خودنمايي ميكند. قدمت اين چادر به بيش از نيم قرن ميرسد و توسط مرحوم خيام در شهر اصفهان دوخته و سپس به اين حسينيه منتقل شده است. چادر دوم حسينيه در سال ۱۳۴۵ توسط مرحوم خيام تهيه و چادر سوم هم در سال۱۳۷۵ به همت استاد علوي دوخته شد. يك تخته چادر وسيع از جنس برزنت هم در حسينيه موجود است. اين چادر در ماههاي سرد سال مورد استفاده قرار ميگيرد. تمام پرچمها و كتيبههاي قلمكاري شده در اين حسينيه هم قدمت تاريخي دارند و كار دست استادان مشهور اصفهاني هستند. محوطه خيمهگاه در ده روز اولماه محرم مفروش ميشود و واعظ و مداح هيئت در آن به منبر ميرود و صدا و تصوير او بهطور همزمان در بخشهاي مختلف خانه پخش ميشود.
خادمان مشغول پذيرايي هستند
بيش از ۵۰ نفر از قديميترين اعضاي حسينيه سادات اخوي كار پذيرايي و خدمات رساني به عزاداران را انجام ميدهند. پذيرايي در اين هيئت هميشه با سادگي انجام شده است. وسايل پذيرايي را عزاداراني كه نذر دارند تهيه ميكنند. پذيرايي در ۳ نوبت انجام ميشود. در سالهاي دور خادمان حسينيه استكانهاي كمر باريك چاي را در مجمعهاي بزرگ حمل ميكردند. چاي دار هم با قوري بهدنبال آن روان ميشد و براي كساني كه تازه از راه رسيده بودند چاي ريخته ميشد. الان چاي زغالي همراه با نان قندي در سينيهاي ۱۲ استكاني به عزاداران تعارف ميشود. نوبت اول در ابتداي مراسم است و چاي همراه با نان قندي توزيع ميشود. در نوبت دوم و سوم كه بعد از سخنراني و مداحي است تنها چاي تعارف ميكنند. در روزهاي تاسوعا و عاشورا همه كساني كه در حسينيه به عزاداري پرداختهاند مهمان سفره ناهار اين حسينيه ميشوند. بخشي از خانه خاندان سادات اخوي تبديل به آبدارخانه و آشپزخانه شده است. هر كدام از اين بخشها هم كتيبههاي قلمكار قديمي مخصوص بهخود را دارند كه در جاي ديگر قابل استفاده نيست.
بايد تحريفها را از بين ببريم
گپي با خادم قديمي حسينيه سادات اخوي
پيداست كه مسئوليت بيشتري در حسينيه دارد اما هر چه اصرار ميكنيم ميگويد بنويسيد من خادم اينجا هستم. رضا قادري به خوبي با تاريخچه هيئت ساداتاخوي آشنايي دارد و پا بر جا بودن آن را نشانه عشق تمام نشدني مردم به حضرت اباعبدالله(ع) ميداند؛ «هر سال نزديك روزهايماه محرم كه ميشود همه خادمان اين هيئت دور هم جمع ميشوند. كوچك و بزرگ در كنار هم ساعتها كار ميكنند و هيئت به شكل هر ساله خود درميآيد. گاهي نصب و علم كردن چادرها و پرچمها و بيرقها سخت ميشود اما كسي گلايهاي ندارد. همه با عشق در اينجا حضور دارند و عشق و خستگي با هم جور در نميآيند.» اين خدمتگزار كهنه كار حسينيه ميگويد بيش از هر چيز صفا و سادگي كه در شيوه مراسم حسينيه وجود دارد و البته قدمت آن باعث ارادت ويژه عزاداران حسيني به اين مكان شده است؛ «بعضي از عزاداراني كه همه سال ، مهمان اين حسينيه ميشوند از زمان كودكيشان اينجا را ميشناسند و حالا دست در دست نوههايشان دوباره اين سنت هر ساله را زنده ميكنند. حسينيه نسلهاي زيادي بهخود ديده است و يكي از دلايل محبوبيت آن قدمت آن است كه به بيش از 2قرن ميرسد. كسبه و اهالي محلههاي امامزاده يحيي و سرچشمه و چهارراهسيروس ارادت ويژهاي به اهلبيت و اين حسينيه دارند و دستههاي عزاداري آنها در روزهاي دهه اول محرم به نوبت مهمان اين حسينيه ميشوند.»
قادري ميزباني از هيئت كودكان موسويه در روز تاسوعا را از رسوم ديرينه اين هيئت معرفي ميكند؛ «يكي از خيراني كه در خيابان ري زندگي ميكردند هر سال نذر داشتند كه بر تن كودكاني كه سادات بودند لباس سبز ميپوشاندند و براي كودكان ديگر لباس سفيد و سياه تهيه ميكردند. دسته اين كودكان، سينه زنان در روز عاشورا از خيابان ري به حسينيه سادات اخوي ميآمدند و ساعتي هم در اينجا عزاداري ميكردند. خوشبختانه اين سنت هم در گذر سالها حفظ شده است و امسال هم ميزبان اين عزيزان در روز تاسوعا خواهيم بود.»
خادم حسينيه سادات اخوي اين روزها بيش از هر چيز نگران تحريفاتي است كه پيرامون حادثه عاشورا و هيئتهاي مختلف مذهبي وجود دارد؛ «رهبر معظم انقلاب جمله ارزندهاي درباره عاشورا دارند. ايشان فرمودند عاشورا يك حادثه نيست بلكه يك فرهنگ است. فرهنگ بايد توسط تك تك افراد جامعه حفظ و از آن صيانت و نگهداري شود تا دستخوش تغيير قرار نگيرد. گاهي شنيدن تحريفات براي ما بسيار دشوار ميشود. از همه هيئتهاي مذهبي ميخواهيم كه از وعاظ و مداحان آگاه به فرهنگ عاشورا دعوت كنند. يكي از شبهات و تحريفاتي هم كه به حسينيه سادات اخوي وارد بود اين است كه ميگفتند منبر اين مكان حاجت ميدهد. متوليان اين حسينيه به محض شنيدن اين موضوع از وعاظ دعوت كردند تا چند جلسه براي آگاهسازي عموم در اينباره صحبت كنند. اين مكان اگر تقدسي هم دارد تنها به واسطه دلهاي سوختهاي است كه ۱۲ روز ابتداي محرم در اينجا جمع ميشوند و براي سيدشهيدان عزاداري ميكنند. »