تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۷

فاطمه شیری: وارد که می‌شوی، نخستین چیزی که نظرت را جلب می‌کند، تصاویر قاب شده کودکانی است که لباس‌هایی رنگی و زیبا به تن دارند؛ لباس‌ها و پوشاکی که نتیجه تلاش دسته‌جمعی گروهی است که در این ساختمان مشغول به‌کار هستند.

خانم‌ها يونيفرم‌هاي يكدستي به تن دارند و هر كدام پشت ميز كار خود مشغول كاري هستند. يكي پارچه‌ها را برش مي‌زند و چند نفر در حال دوخت الگوها هستند. اما عده‌اي هم با رفع ايرادهاي كار و زدن دكمه يا اشكال تزييني روي لباس، سر خود را گرم كرده‌اند. در ميان اين جمع، مردي مسن سرپرستي كار را به‌دست گرفته با تجربه‌اي كه دارد در زمان غيبت مديران توليدي، خانم‌ها را در كارشان كمك مي‌كند. منصور منصوري و فرشته ظريفي 2 شريكي كه مديران اينجا هستند، نسبت فاميلي با هم دارند و هر دو سابقه كار در توليدي را دارند. منصوري در توليدي‌اي كه كار مي‌كرده سمت سرپرستي داشته و ظريفي هم كارهاي حسابداري و فروش يك توليدي را انجام مي‌داده. اينجا، در پارك شقايق، در خيابان ميثاق جنوبي خاني‌آباد، ساختماني هست كه تبديل به محل امني براي زنان سرپرست خانوار شده؛ محلي امن با امكان درآمدزايي البته.

همكاران اينجا، هركدام خيلي اتفاقي پايشان به اين ساختمان باز شده. آنها هر روز صبح در ساعت8 خودشان را به اين ساختمان مي‌رسانند؛ جايي كه ميان محلي‌ها به‌عنوان ساختمان كارآفريني يا توليدي معروف است. كليد راه‌اندازي اين توليدي در ابتدا در زيرزمين خانه آقاي منصوري زده شد و او و شريكش با كمترين امكانات، توليدي پوشاك نوزاد راه انداختند. گرچه اين كار در زمان شروع با سختي‌هاي زيادي همراه بود و اطرافيان آقاي منصوري و شريكش خانم ظريفي تصور مي‌كردند كه كار آنها نتيجه‌اي نخواهد داشت اما آنها از پس سختي‌ها و مشكلات كار برآمدند و امروز مديريت يك دفتر كار در خيابان جمهوري و ساختمان توليدي پوشاك نوزاد در منطقه خاني آباد را برعهده دارند؛ 2 جوان تازه نفس كه انرژي زيادي براي انجام كار دارند و حالا ديگر كارشان به آينده لااقل 30خانواده گره خورده است.

تولد توليدي در زيرزمين

آقا منصور مي‌گويد: «من كارم را از پادويي در يك توليدي شروع كردم اما آنقدر از خودم قابليت نشان دادم كه ظرف 6‌ماه كارفرمايم سرپرستي قسمت دوخت توليدي پوشاكي كه در آن كار مي‌كردم را برعهده من گذاشت». آقاي منصوري از قبل با كار توليدي آشنا بود چرا كه پدرش هم در اين زمينه فعاليت داشت و به گفته خودش در سال‌هايي كه او در توليدي مشغول به‌كار بود، تجربه كار در همه قسمت‌ها را داشت؛ تجربه‌اي كه بعدها به او و شريكش خيلي در كار راه‌اندازي توليدي پوشاك نوزاد كمك كرد؛ «وقتي من و خانم ظريفي قرار شد كه يك توليدي راه بيندازيم، به سرعت كار خود در توليدي را رها كردم و همه انرژي‌ام را روي كار خودمان گذاشتم. با سرمايه‌اي كه روي هم گذاشتيم و حمايت‌هاي همسر خانم ظريفي موفق شديم كار توليد پوشاك نوزاد را به جايي برسانيم كه امروز خودمان كار را به‌دست بگيريم».

دراين ميان فرشته خانم هم كم تجربه نداشت. او با اينكه در قسمت حسابداري و فروش يك توليدي كار مي‌كرد اما به خوبي با همه قسمت‌هاي كار در يك توليدي آشنايي داشت و آرزويش اين بود كه روزي براي خودش يك توليدي دست و پا كند كه رؤياي او خيلي زود به تحقق پيوست؛ « من هميشه رفتار كارفرماها در توليدي با پرسنل خود را مي‌ديدم اما هيچ وقت دلم نمي‌خواست كه خودم چنين رفتاري با كارمندانم داشته باشم». به گفته خانم ظريفي همين اتفاق هم افتاد و به قول خودش آنها و كارمندانشان يك خانواده هستند؛ «من و آقاي منصوري هميشه از بچه‌ها خواسته‌ايم اگر مشكلي برايشان پيش آمد در ابتدا ما را خبردار كنند و اگر ما نتوانستيم كاري براي آنها انجام بدهيم به سراغ خانواده‌هايشان بروند». خانم ظريفي تعريف مي‌كند كه او و آقاي منصوري وقتي قرار شد ايده‌شان را اجرايي كنند هر كدام مقداري پول وسط گذاشتند و به پيشنهاد آقاي منصوري قرار شد كه آنها با يكي‌دو چرخ كار را در زيرزمين خانه او شروع كنند؛ «آقاي منصوري و همسرم حتي ميز كار دوخت را خودشان طراحي و ساختند. ما هركاري كه بلد بوديم تا جلوي هزينه‌هاي اضافي گرفته شود انجام مي‌داديم تا در شروع كار كمتر مجبور شويم پول هزينه كنيم».

البته آنها همينطوري و تنها متكي بر تجربه‌شان اقدام به راه‌اندازي يك توليدي پوشاك لباس نوزاد نكردند. در واقع در سال89 ايده اين كار شكل گرفت و آنها تحقيقات خود را در اين زمينه شروع كردند؛ «اول بازار را سنجيديم، مبلغ پولي كه قرار بود سرمايه‌گذاري كنيم را درنظر گرفتيم، مشتري‌هاي خود را درنظر گرفتيم و حتي پارچه‌اي كه قرار بود كار را با آن شروع كنيم درنظر گرفتيم».

اين دو شريك با 30ميليون تومان، كار را شروع كردند؛ « در نخستين قدم اقدام به خريداري پارچه كرديم. بعد همسرم مهدي پيرهادي كه تشكر ويژه‌اي از او به‌خاطر حمايت‌هايش دارم، به همراه آقاي منصوري اقدام به درست كردن ميز برش و دوخت كردند.

حتي برقكاري‌ها را هم خودشان برعهده گرفتند چرا كه در اين زمينه مقدمات آشنايي داشتند و همه اين مهارت‌ها به صرفه‌جويي در هزينه‌ها كمك مي‌كرد». حالا مقدمات كار درست شده بود و آنها از يك برشكار درخواست كردند كه يك الگوي لباس نوزاد را براي آنها برش بزند؛ «ما آن تيراژي كه مي‌خواستيم به كمك برشكار برش زديم و كارها را براي خياط مزددوزي مي‌برديم كه از قبل و به واسطه كارم با او آشنايي داشتم». به گفته آقاي منصوري و خانم ظريفي اين خياط مزددوز در ورامين زندگي مي‌كرد و آنها هفته‌اي 3-2 بار مجبور بودند كارها را پيش او ببرند تا او آنها را بدوزد.

يكي باشد كه انگيزه بدهد

اما كار تنها به دوخت لباس‌ها توسط كارگر مزددوز و همراهانش ختم نشد. بعد از دوخت لباس‌ها آقاي منصوري و خانم ظريفي شروع مي‌كردند به اتوزدن لباس‌ها و دوختن دكمه يا كارهاي تزييني مثل گل يا پاپيون روي لباس‌ها. آقاي منصوري مي‌گويد: «يادم هست براي بار اول تيراژمان 300 نمونه كار بود. شايد آن اوايل از كارمان استقبال نشد اما نااميد نشديم و كارمان را به‌مدت 7‌ماه ادامه داديم ولي چيزي از علاقه‌مان كم نشده بود چراكه اين كار را به‌خاطر پول انجام نمي‌داديم».

گرچه آقاي منصوري از همان ابتداي كار خودشان از كار در توليدي بيرون آمده بود اما خانم ظريفي همچنان مديرفروش بود. آنها تصميم گرفته بودند كه تنها يك نفرشان از كار بيرون بيايد و تا هيچ‌چيز مشخص نشده آن يكي به كارش ادامه بدهد بالاخره اين دو شريك جوان با تلاش‌هاي خود موفق شدند كار را به جايي برسانندكه بعداز 2سال خانم ظريفي هم مجبور شد از كارش استعفا بدهد تا مسئوليت دفترفروش‌شان در جمهوري را برعهده بگيرد.

خانم ظريفي مي‌گويد:« خيلي سختي كشيديم. اما ارزش‌اش را داشت. يكي از دوستانمان دفتري در جمهوري را به ما پيشنهاد داد تا بخشي از كارهاي خود را هم در آنجا انجام بدهيم. من هم كه سال‌ها در قسمت فروش يك توليدي كار مي‌كردم مشتري‌ها را خوب مي‌شناختم و همين خيلي كمك كرد تا كارمان جلو بيفتد».

آنها تا مدت‌ها خودشان بسته‌بندي كارها را برعهده داشتند و حتي شهر به شهر به‌دست مشتريانشان مي‌رساندند؛ «خيلي‌ها بودند كه سعي داشتند ما را نااميد كنند. اما همسرم كه از همان ابتداي كار به من و آقاي منصوري كمك مي‌كرد هميشه با اعتماد و اطميناني كه به من داشت ما را حمايت مي‌كرد. حتي يك وقت‌هايي كه پول كم مي‌آورديم از لحاظ مالي به ما كمك مي‌كرد تا اينكه كارمان كم كم جان گرفت و توسعه پيدا كرد. به‌نظرم در شروع يك كار خيلي مهم است كه افرادي در زندگيتان شما را حمايت كنند و به شما انگيزه بدهند. من يادم هست خيلي از مواقع خواهر و مادر من يا آقاي منصوري هم در اتو زدن يا زدن دكمه يا كارهاي تزييني روي لباس‌ها كمكمان مي‌كردند».

ما يك خانواده هستيم

2 شريك بعد از ماه‌ها تلاش شبانه‌روزي موفق شدند به يك نمايشگاه فروش بهاره راه پيدا كنند و با گرفتن غرفه‌اي محصولات خود را به مشتريانشان عرضه كنند؛ «در واقع ما با شركت در اين نمايشگاه مي‌خواستيم خودمان و توانايي‌هايمان را محك بزنيم». اين نمايشگاه 2 سال پيش و در بوستان گفتگو برگزار شد كه باني آن ستاد توانمندسازي بانوان شهرداري تهران بود؛ «اين نمايشگاه اتفاق خوبي براي ما بود؛ چون موفق شديم تمامي محصولاتمان را بفروشيم. ما از همان ابتداي كار به كيفيت كار، بسته‌بندي، دوخت و مدل اهميت داديم. حتي در نمايشگاه‌ها دقت مي‌كنيم كه چطور دكور بزنيم تا باعث جذب مشتري شود».

معمولا دكورها و بسته‌بندي كار برعهده همسر خانم ظريفي است چراكه او يد طولايي در كار تبليغات دارد و تجربه او هم در كمك كردن به 2 شريك جوان بي‌تأثير نبود. خانم ظريفي مي‌گويد: «در اين نمايشگاه بهاره بود كه ما با ستاد توانمندسازي شهرداري تهران آشنا شديم و طي چند جلسه قرار بر اين شد كه ما كارمان را توسعه بدهيم و از خانم‌هاي سرپرست خانوار كه يا مطلقه هستند يا بيوه و... جذب نيرو داشته باشيم؛ نيروهايي كه خود شهرداري آنها را به ما معرفي مي‌كرد».

به گفته خانم ظريفي از آنجا كه او و همكارش آقاي منصوري جزو جوان‌ترين توليدكننده‌ها در نمايشگاه بودند و كارشان كيفيت خوبي داشت باعث شد كه شهرداري به آنها جا بدهد و آنها هم با جذب خانم‌هاي سرپرست خانوار كارشان را توسعه ببخشند و از اين راه ناني هم به سفره آنها ببرند.

حالا آنها مدت‌هاست كه در قالب خانواده كنار يكديگر كار مي‌كنند و اينجا شرايطي فراهم است كه خانواده‌هاي خانم‌هاي سرپرست خانوار هم رضايت كامل از كاركردن فرزندانشان دارند. آقاي منصوري مي‌گويد: «نمي‌خواهم از خودمان تعريف كنم اما مي‌توانيد از خود خانم‌هاي شاغل در اين مجموعه سؤال كنيد كه چقدر در محيطي كه كار مي‌كنند آرامش دارند و باعلاقه سركارشان حاضر مي‌شوند. در واقع فضاي اين توليدي شايد با همه توليدي‌هاي شهر تفاوت داشته باشد و دليل اصلي آن هم اين است كه ما خودمان در توليدي كارگري كرده‌ايم و به همين‌خاطر دوست داشتيم فضاي كاري خودمان با توليدي‌هايي كه در آنها مشغول به‌كار بوديم تفاوت داشته باشد».

توصيه
براي شروع يك ايده

1- به گفته خانم ظريفي و آقاي منصوري شراكت در كار خيلي خوب است به شرط اينكه طرفين شراكت صبور باشند، به يكديگر اطمينان داشته و به هم خيانت نكنند.
2- به اعتقاد خانم ظريفي خانم‌ها در كار پوشاك نوزاد مي‌توانند كمك خوبي كنند چراكه آنها كار را از زاويه‌اي مي‌بينند كه آقايان نمي‌بينند و تركيب ريزبيني زنانه با كلي بيني مردانه مي‌تواند به روند يك كار كمك كند.
3- منصوري و ظريفي معتقدند بايد يك ايده را با سرمايه كم شروع كرد كه در اين ميان بزرگ‌ترين سرمايه تجربه است. تحمل در مقابل سختي‌ها و فكر نكردن به بعد مالي در شروع كار مي‌تواند باعث موفقيت شما در پروراندن يك ايده باشد.
4- به گفته خانم ظريفي اگر تنها و يك تنه اين كار را شروع مي‌كرد به موفقيت الان خود نمي‌رسيد؛ «در شراكت بايد به‌نظر يكديگر احترام بگذاريد و به يكديگر اعتماد كنيد. ضمن اينكه من از افراد تازه كار مي‌خواهم كه خودشان را محدود به يك كار كوچك نكنند و به تدريج كار خود را توسعه دهند. مثلا اگر كسي در خانه عروسك درست مي‌كند يا دستمال مي‌دوزد خودش را به اين محدود نكند و در زمينه فعاليت خود، كارش را توسعه دهد».

موفقيت
مشتري‌هاي داخلي پسند داريم

در توليدي خانم ظريفي و آقاي منصوري كه برند «‌اي نور بيبي» را يدك مي‌كشد، خانم‌ها براي رنج سني از بدو تولد تا بچه‌هاي 2 سال و نيم پوشاك تهيه مي‌كنند. گروه، كيفيت كار را بالا برده‌اند و از طرفي بسته‌بندي خوبي براي آن درنظر گرفته‌اند تا نظر مشتري را به‌خود جلب كنند. آقاي منصوري مي‌گويد:« ما مشتري‌هايي داشتيم كه از برند خارجي استفاده مي‌كردند اما حالا دارند كارهاي ما را مي‌خرند. شايد اگر فرهنگسازي‌ و به توليدات داخلي اهميت داده شود ديگر مشتري‌هاي به سمت محصولات خارجي نروند و از محصولات داخلي استقبال كنند». حالا آنها تيراژ كار خود را بالا برده‌اند و امسال به‌عنوان كارآفرين برتر اجتماعي شناخته شده‌اند. البته اين تنها موفقيت آنها نبود چرا كه در نمايشگاه برندها هم به‌عنوان برند برتر از نظر كيفيت انتخاب شدند.

همچنين يكي از موفقيت آنها مربوط مي‌شود به دريافت لوح افتخار از دستان آقاي شهردار كه اين باعث شد روحيه آنها براي ادامه كار بيشتر شود. آنها حتي در نمايشگاه بين‌المللي كارآفريني زنان هم موفق به گرفتن لوح تقدير از مسئولان برگزاركننده اين نمايشگاه شدند و نمونه چنين لوحي را هم در جشنواره خانم‌هاي جهادگر در بخش كارآفريني از خانم الهه راستگو گرفتند.

اما براي فرشته ظريفي و منصور منصوري گرفتن اين تقديرنامه‌ها و جوايز به معني پايان راه نيست و اين دو شريك موفق پا فراتر از مرزها گذاشته‌اند و با پيگيري محصولات خارجي و شركت در نمايشگاه‌هاي پوشاك كشورهاي ديگر سعي دارند با شناساندن برند خود به‌عنوان يك ايراني، تجربيات خوبي از توليد محصولات پوشاك نوزاد در كشورهاي ديگر به‌دست آورند. آنها به گفته خودشان هر چقدر جلوتر مي‌روند دوست دارند كار خود را بيش از پيش گسترش دهند تا با اين كار بتوانند زنان سرپرست خانوار بيشتري را پوشش بدهند. به اعتقاد خانم ظريفي اين حس مسئوليت آنها نسبت به كاركنان شاغل در اين مجموعه است كه باعث مي‌شود آنها كارشان را بيش از قبل توسعه دهند؛ «خانم‌هايي كه وارد مجموعه ما مي‌شوند همگي‌شان در اين زمينه تجربه ندارند و در ابتدا با كارهاي ساده فعاليت خود را شروع مي‌كنند و بعدها كارهاي سنگين‌تري را بر‌عهده مي‌گيرند. در اينجا ارتقاي شغلي باعث اضافه حقوق مي‌شود و همين حس رقابت خانم‌ها براي يادگيري بيشتر و بهتر كار را بالا مي‌برد».