پلكش را پولك بپاش
توربارانش كن از حرير مهتاب
شايد ديگر به اين ساحل بازنگردد.
***
- يادبود
پرنده،
پركشيد و آوازش را با خود برد.
پرنده خبر نداشت
پري از پرهايش
مانده به جا
و تكدرخت ايستاده بر تپه
ديگر تنها نيست.
شعر> دریا، خوابش را گهواره باش
پلكش را پولك بپاش
توربارانش كن از حرير مهتاب
شايد ديگر به اين ساحل بازنگردد.
***
پرنده،
پركشيد و آوازش را با خود برد.
پرنده خبر نداشت
پري از پرهايش
مانده به جا
و تكدرخت ايستاده بر تپه
ديگر تنها نيست.