به گزارش مهر، مگره و آقای شارل چهل و پنجمین عنوان مجموعه پلیسی نقاب است که توسط این ناشر چاپ میشود. تا به حال تعدادی از رمانهای مختلفی که سیمنون با محوریت سربازرس مگره نوشته است، توسط آگاهی ترجمه و در قالب مجموعه نقاب به چاپ رسیده است. مگره و زن بلندبالا عنوان رمان اخیر سربازرس مگره در نقاب بود که چند ماه پیش وارد بازار نشر شد.
داستان مگره و آقای شارل به این ترتیب است که سربازرس مگره و همکارانش در پروندهای که به آنها محول میشود، در خصوص ناپدید شدن یک سردفتر اسناد رسمی بسیار سرشناس به تحقیقات گسترده دست میزنند و متوجه میشوند که سردفتر مورد نظر، زندگی دوگانهای داشته و در کابارههای معروف شهر پاریس، به نام آقای شارل معروف بوده است. سوالی که در این میان پیش میآید این است که چه کسی میتوانسته او را سر به نیست کند؟ و اگر جنایتی به وقوع پیوسته، با جنازه سردفتر چه کردهاست؟
رمان مگره و آقای شارل در ۸ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
او کیف را به مگره داد. البته خیس و لزج و شل و ول شده بود. سه اسکناس پانصد فرانکی و چند اسکناس صدفرانکی، یک کارت شناسایی و یک گواهینامه رانندگی در آن وجود داشت. مرکب حروف حل شده بود، ولی هنوز بعضی از کلمات خوانده میشد.
ـ هیچ چیز دیگهای نبود؟
- چرا. یک دستهچک...
ـ اونم به اسم سابن ـ لِوِک؟
ـ آره.
مگره نگاههایی پنهانی به طرف جسد خیسی که روی سنگفرش افتاده بود میانداخت. همانطور که همیشه در چنین مواردی پیش میآمد، ناچار شد برای نزدیک شدن، به خودش فشار بیاورد. شکم بادکرده جسد شبیه خیکی انباشته بود. سینه سرتاسر شکافته بود و امعاء و احشاء بهرنگ سفید مشمئزکنندهای بیرون ریخته بود. بر روی چهره جسد هم دیگر تقریبا هیچ آثاری از یک صورت انسانی باقی نمانده بود.
ـ لاپوانت. برو به لوکورور تلفن کن بلافاصله بیاد اینجا...
او نمیتوانست مشاهده چنین منظرهای را به ناتالی تحمیل کند.
ـ ملوان کجاست؟
او با لهجه بسیار غلیظ فلاماندی جواب داد:
ـ من اینجام، آقای پلیس...
ـ خیلی وقت میشه که درین محل لنگر انداختهاید؟»
این کتاب با ۱۶۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.