اين روزنامهنگار آمریکائی٬ بعد از سالها کار حرفهای در آمريكا اعتراف كرد که یک مهاجر غیرقانونی بود. خوزه آنتونیو وارگاس حالا كارزاري در دفاع از مهاجران غیرقانونی ساکن آمریکا در اینترنت راه انداخته است.
خوزه فیلیپینی اصل است. او در امريكا به صورت غير قانوني به يك روزنامهنگار حرفهاي تبديل شده است. خوزه برنده پولیتزر٬ همکار رسانههاي معروفي چون واشینگتن پست، هافینگتون پست و...است كه بالاخره در تايم پرده از راز زندگی خود برداشت.
تايم مينويسد؛ خوزه آنتونیو وارگاس یک مهاجر غیر قانونی در آمریکا است و سالها با مدارك شناسایی تقلبی به تحصیل و سپس روزنامهنگاری در عالیترین سطوح رسيده است. او حتی زمانی با همین مدارک تقلبي به کاخ سفید به عنوان یک خبرنگار رفته است.
اکنون او بعد از ۱۴ سال تلاش بیوقفه برای برتر بودن به هدف کسب ملیت آمریکایی و خسته از پنهانکاری از روسای خود عذر خواهي كرده و كارزاري با عنوان "آمریکایی را تعریف کن٬" در اینترنت به راه انداخته است. البته این افشاگری، میتواند برای خوزه گران تمام شود. حتي ممكن است او به کشور فیلیپین بازگردانده شود٬ کشوری که هیچ ذهنيتي از آن ندارد.
خوزه آنتونیو وارگاس در سایت خود مینويسد؛ بعد از سالها تلاش برای آمریکایی شدن و سالها استرس و ترس؛ ترس و نگراني از افشا شدن رازم يا همان مهاجرت غیرقانونی در اين کشور٬ فكر ميكنم كه زمان آن رسیده باشد که به عنوان یک روزنامهنگار فعال سوالهايي از مردم امريكا و مسئولانش بپرسم.
اولين سوال او اين است كه؛ " اگر میدانستید دانشآموز ممتاز شما با پاسپورت و مدارك جعلی در کشورتان اقامت دارد، چه میکردید؟" او این سوال را در کشوری میپرسد که گفته میشود ۱۱ میلیون مهاجر غیرقانونی در آن به سر میبرند. کشوری که دو سال اخیر٬ هشت صد هزار مهاجر غیرقانونی را به کشورهای خود بازگردانده است.
سوالهاي خوزه در واقع مربوط به زندگی چندين ساله او در امريكا است. او که در ۱۲ سالگی نزد پدربزرگ و مادربزرگاش به آمریکا فرستاده شده بود، خود را یک آمریکایی میداند و قدردان. اما کابوسهای شبانهاش او را خسته كرده است.
خوزه سالها با مدارک جعلی، دروغ ، ترس و اضطراب در زندگی موفق خود در کشوری که خود را متعلق به آن میداند، رشد كرده است. ولي با تمام پیشرفتهای چشمگیرش هیچگاه نتوانست جای واقعي خود را بیابد.
آنتونیو وارگاس روزنامهنگاري که به علت گزارشهایشدرباره مسایلی چون اچ آی وی (ايدز) و دیگر بيماريها و رنجهاي بشری معروف شد٬ اکنون صفحه توییتر خود را به بحث درباره مهاجران غیرقانونی به خصوص كودكان مهاجر اختصاص داده است.
دوازده ساله بود که مادرش دست او را به دست یک فرد ناشناس داد تا او را به دست پدر بزرگ و مادربزرگش در آمریکا برساند. به او گفته شده بود هر کس پرسید برای چه به آمریکا میرود، بگوید؛ میرود تا دیزنیلند را ببیند!
خوزه با اسناد تقلبی و نام جعلی به آمریکا رسید. جایی که اسناد جعلي دیگری با نام واقعياش در انتظارش بود. اسناد و مداركي كه سالها بايد با ترس و اظطراب با آنها زندگي ميكرد...
خوزه از زبان و دنياي جدید با شور یاد میکند و ميگويد؛ برای اینکه مضحکه همکلاسیها قرار نگیرم، مجبور بودم ساعتها براي يادگيري زبان وقت صرف كنم. با اين وجود خود را متعلق به همان دنياي جديد ميدانست.
زمانی که در سن ۱۶ سالگی با مدارک جعلي خود برای گرفتن گواهی رانندگی اقدام کرد. خانم مسئول، مدارک شناسایی او را چک کرد و به او بازگرداند و گفت؛ اینها تقلبی هستند٬ برو و دیگر به اینجا برنگرد! خوزه هنوز هم از ياداوري اين لحظه صدایش میلرزد و بغض گلويش را ميفشرد. او شوکه شده بود٬ به خانه برميگردد و به پدربزرگ خود پرخاش میکند که چرا برای او اسناد جعلی درست كرده است و تنها جوابی كه پدربزرگ به او ميدهد اين بود كه "مجبور بودیم."
از آن زمان به بعد با خود عهد ميكند که آنقدر موفق شود٬ تا بتواند مدارك واقعي را بدست آورد. عهدي كه به موفقیت منجر شد ولي هر چقدر موفقتر میشد٬ احساسات منفي و اضطراب بيشتري او را در برميگرفت. ترس از همه آدمهاي اطرافش٬ اضطراب همیشگی٬ کابوسهاي شبانه، تنها به دليل برملا شدن اسرارش...
تنها دليلي كه منجر شد در اوج موفقیت شغلی بعد از سالها کار روزنامهنگاری از شغلي در هافینگتون پست كه بسيار دوست ميداشت، کنارهگیری کند٬ تنها خستگي از اين پنهان كاري بود. ولي در پاسخ به دوستانش، کار روی یک مستند و نوشتن کتابش را بهانه کرد.
رازی که حتی اجازه نميداد او وارد يك رابطه عاطفي وطولانی مدت شود، چرا که ترس از برملا شدن اين راز او را به سمت تنهايي سوق ميداد.
زماني كه براي جایزه پولیتزر انتخاب شد، بيش از خوشحالي بر او ترس حاكم شد.حتي مادربزرگاش به او تلفن زد و گفت؛ اگر مردم بفهمند چه ميشود؟ خوزه ميگويد؛ هیچ چیزی نمیتوانستم به او بگویم٬ تنها بعد از قطع تلفن به سمت دستشویی محل کار دويدم و گریه كردم.
او امکان تحصیل دانشگاهی و کار در سطوح عالی را همواره با کمک گروهی از حامیانش که رازش را میدانستند به دست آورده بود. اما به دليل شرايط فردي هیچ وقت نمیتواند با يك آمریکایی ازدواج كرده و تبدیل به يك شهروند آمریکايي شود.
با اين وجود، او به هر امکاني كه كه ميتوانست به او اقامت قانونی دهد، دست زد. گرفتن يك وکیل مهاجرت كه به او گفته بود؛ تنها یک راه وجود دارد٬ اینکه او به کشور خود برگردد و ۱۰سال مجازات برنگشتن به آمریکا را بپذیرد و بعد از آن دوباره برای اقامت اقدام کند. براي روزنامهنگاری که هر لحظهاش را با شغلش در قلب واشینگتن میگذراند، اين كارغير قابل تصور بود.
اكنون، خوزه آنتونیو وارگاس٬ روزنامهنگار برجسته٬ در تلاش است که به سايرين بگوید مهاجر غیرقانونی یعنی چه؟ او سعي ميكند تعريف مهاجرغیرقانونی را كه در آن فرد مهاجر را سربار جامعه میداند به چالش بکشاند و نشان دهد حتي از او که یک شهروند نمونه بوده و هست٬ هیچ كاري پذیرفته نشده و هنوز جایی برای او وجود ندارد.
او در سايت "آمریکایی را تعریف کن" و همچنين در دیگر شبکههای اجتماعی مينويسد؛ من يك روزنامهنگار، فيلم ساز و
بنیانگذار كارزار"آمریکا را تعریف کن" هستم. من به دنبال ارتقاء و تغيير قانون و تعريف مهاجرت هستم و...
آنتونیو وارگاس٬ روزنامهنگار ۳۰ ساله در طول سالها فعالیتحرفهای خود هیچ گاه نمیتوانست قدم از خاک آمریکا بيرون گذارد. چرا که در آن صورت امکان بازگشت به امريكا را با کنترل سختگیرانه در فرودگاهها٬ برای همیشه از دست میداد. او با راه انداختن اين كارزار اميدوار است، بتواند بالاخره بعد از سالها به صورت قانونی در اين كشور زندگي كرده و بدون ترس و اضطراب به كشورهاي ديگر وکشوری که از آن آمده سفر کند و مادرش را كه سالها نديده است، ببيند و يا اينكه بپذيرد، سرنوشت براي او اخراج از امريكا را رقم زده است و او چارهاي جز بازگشت به فيليپين را ندارد...
او ميگويد؛ بعد از راه اندازي اين كارزار و برملا شدن اين راز، افراد و مردمي بسياري كه مرا ميشناختند، مدام سوال ميكردند، چگونه امريكا تو را تا كنون اخراج نكرده است؟ تو بايد خانه نشين باشي الان! و سوالات بسياري كه بعضي از آنها با ملايمت مطرح ميشد و برخي ديگر با تندي و تحقير...
اكنون او نه تنها در آرزوی دیدار مادرش است بلكه به عنوان يك روزنامهنگار آرزوی دیدار کشورهای دیگر را نیز دارد. کشورهایی که میتوانند برای او سوژهای خبري بسياري به ارمغان آورند. او ميخواهد با توانايي روزنامهنگاريش براي اصلاح قانون و يا طرح مهاجرت نه تنها براي خود بلكه براي 11 ميليون مهاجر غيرقانوني در امريكا تلاش كند.