این پرسش در دهه هفتاد بسیار در حوزه ادب و هنر ایران به گوش میرسید. هر چند در دهه بعدی کمتر بیان میشد، اما همچنان مطرح است و پاسخهای دریافت میدارد. در این مجال اندک به بررسی آن میپردازیم.
1- این سؤال: «چرا رمان بزرگ انقلاب و جنگ خلق نشده است؟» در واقع یک سؤال یک طرفه است. یعنی پرسشگر یقین دارد که رمان بزرگ انقلاب و جنگ خلق نشده است؟ ما، هم برای ارائه سؤال و هم دادن پاسخ میبایست دلایل قابل قبول داشته باشیم. به نظر میرسد دلیل کافی برای طرح این سؤال که رمان بزرگ انقلاب و جنگ خلق نشده است، وجود ندارد.
2- ترکیب «رمان بزرگ» ترکیبی است که بوی اطلاق میدهد. یعنی رمان بزرگ به مفهوم مطلق. ما نمیتوانیم سراغ پدیدهای را بگیریم که مطلق باشد. اصلاً پدیده نمیتواند مطلق باشد. پدیده امری نسبی است. پس ترکیب «رمان بزرگ» پدیدهای است که باید از آن بوی نسبیت استشمام کرد. بنابراین شما هر نوشتهای که بتوانید آن را با ترکیب «رمان بزرگ» یاد کنید حتماً و حتماً باید مطمئن باشید که امکان پیدایش نوشتهای از آن بزرگتر وجود دارد.
3- فضای حاکم بر ادبیات جامعه ما، فضایی نیست که امکان تشخیص و گزینش «رمان بزرگ» را داشته باشد. در این فضا نمیتوانیم «رمان بزرگ» را نشان دهیم. این تشخیص و گزینش از سوی چه کسانی باید صورت گیرد؟ حتماً خواهید گفت: نویسندگان، منتقدان، خوانندگان و ممیزان. بسیار خوب. ما هم غیر از این آخری (ممیزان) بقیه گروهها را شایسته این تشخیص میدانیم. با این حال کدام مرجع را در کشور سراغ دارید که با قاطعیت بگوید این فرد نویسنده است، این فرد منتقد است. آن عده هم که با عرف یا با تعدادی اثر و مقاله به عنوان نویسنده یا منتقد شناخته شدهاند، خود از طرف همردیفان و همقطاران خود یا نفی میشوند یا طرد.
یکدیگر را قبول ندارند. در این اجتماع متفرق امکان متمرکز شدن همة آرا روی یک اثر (و در اینجا رمان بزرگ) وجود ندارد. بسیار سراغ داریم آثاری که از طرف گروهی از نویسندگان و منتقدان تأیید شده و از طرف گروهی دیگر مثله. آدم گاهی یقین میکند در این فضا یک جنگ و صلح ایرانی که به وسیلة یک تولستوی ایرانی نوشته شود زیر پای گروهی از این نویسندگان و منتقدان له خواهد شد؛ مثل سوسک. میماند تشخیص خوانندگان. آیا با شمارگان متوسط 3000 جلد (حداکثر) برای ادبیات داستانی - که چند سال فروش آن به درازا میکشد - میشود پروندهای برای نظر خوانندگان باز کرد؟
4- رمان بزرگ انقلاب و جنگ در کشور ما خلق شده است. اما ما آن را شناسایی نکردهایم. یعنی نمیتوانیم به واسطه فضای حاکم بر ادبیات این کار را بکنیم. این رمان وجود دارد ولی هیچ توافقی برای شناسایی و معرفی آن وجود ندارد. هر زمان که این قدرت انتخاب پیدا شود و رمان بزرگ انقلاب و جنگ معرفی گردد، آن وقت رمان بزرگ بعدی و در واقع رمان بزرگتر بعدی خلق خواهد شد و با معرفی رمان بزرگتر اثر بعدی که بزرگتر از آن است، نوشته خواهد شد. و این سلسله همین طور ادامه خواهد داشت.
5- موضوع دیگری که اشاره به آن ضروری مینماید این است که معیار سنجش آثار ادبی ایران باید تغییر کند. معمول این است که ما چند اثر بزرگ جهانی را به عنوان معیار سنجش در نظر میگیریم و هر اثر آفریده شده ایرانی را با آنها مقایسه میکنیم و بلافاصله میگوییم: ببینید چه فاصلهای بین این دو اثر وجود دارد! و یا این که: پس کجاست این رمان بزرگ؟ کی خلق خواهد شد؟ ما مجبوریم چند اثر داخلی را به عنوان مقیاس سنجش برگزینیم و آثار بعدی پدید آمده را با آنها قیاس کنیم. چرا که فاصله آثار داخلی با یکدیگر بسیار کم است و امکان رسیدن و پیش افتادن آثار بعدی خلق شده از اثرهای پیشین زیاد. این مسأله به معنی سادهپسندی نیست، بلکه پیشنهادی است برای ایجاد رقابت و در واقع اجرای یک مسابقه ادبی با شرکت کنندگان داخلی. با این حال قدم اول، همانا شناسایی رمانهای برتر جنگ و انقلاب و معرفی آنهاست. آیا نویسندگان و منتقدان ما به یک وفاق ادبی برای شناسایی و معرفی آثار برتر خواهند رسید؟