تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۶

همشهری آنلاین: شهر بادگیرها و چشمه‌های جوشیده از خاک، شهر آب‌انبارها و شهر اسب. شاید این آخری کمی تعجب‌آور باشد. داستان شهری است که در عین داشته‌های بی‌بدیلی که در هیچ کجای ایران همانندی ندارد، اسب سایه پربرکتی در آسمان فیروزه‌ای یزد انداخته است.

شهر بادگیرها و چشمه‌های جوشیده از خاک، شهر آب‌انبارها و شهر اسب. شاید این آخری کمی تعجب‌آور باشد. داستان شهری است که در عین داشته‌های بی‌بدیلی که در هیچ کجای ایران همانندی ندارد، اسب سایه پربرکتی در آسمان فیروزه‌ای یزد انداخته است؛ پیوند خاک و فیروزه.


این گزارش حاصل سفر دو روزه خبرنگار و عکاس همشهری جوان به شهری است که می‌توان از آن به اندازه قدمت قنات‌ها و آب‌انبارهایش نوشت اما بهانه ما از سفر به یزد، اسب دوستی یزدی‌هاست.

جایی که در دو فصل بهار و پاییز 12 هفته بعد از گنبد و تهران کورس اسبدوانی را با نظم و ترتیب بی‌نظیری برگزار می‌کنند.

از ابتدای جاده ترانزیت جنوب قم، کاشان، اردستان، نائین، تفت، اردكان،میبد و اشکذر که می‌گذرید در دو سوی دشت و سعی که جاده را در برگرفته است، هر چه نزدیک‌تر می‌شوید آسمان و زمین می‌گویند که به یزد نزدیک‌تر می‌شوید، مخصوصا اینکه از تفت و میبد و بعد اشکذر خانه‌هايی که کلاه بادگیری بر سر گذاشته اند و آب‌انبارهایی که بر سر هر محله‌ای، نشانه زندگی است را می‌توان ببینی اما از اشکذر به بعد در محاصره کارخانه‌های بزرگ کاشی و سرامیک با برندهای بزرگ و معروف اما گاهی کامیون‌های «اسب‌بر» در جاده خودنمایی می‌کند که گاهی وقت‌ها در لابه‌لای خیابان‌های فرعی خود را پنهان می‌کند.

یا اینکه تابلو‌های باشگاه‌های اسب به وفور دیده می‌شود، مخصوصا اینکه از اشکذر به طرف یزد بیشتر است.

در محاصره رشته کوه‌های شیرکوه و خرانق قرار دارد، کوه‌های بلندی که در موقع غروب وقتی که خورشید پنهان می‌شود، در لحظه گرگ و میش به همانند دژی بزرگ در پشت شهر قرار می‌گیرد. یزدی‌ها از چند سال پیش شروع به پرورش اسب کردند. اما از همان ابتدا بیش از همه نژادهای اسب، اسب عرب را مورد توجه قرار دادند.

البته شاید یکی از دلایل این کار نزدیکی به کانون‌های اسب عرب در جنوب ایران و خوزستان باشد. این اما همه داستان نباشد. در اسب‌سواری ایران خانمی حضور دارد که بسیاری از او به نیکی یاد می‌کنند؛ مری (لیلی) خانم قره‌گوزلو، همسر مجیدخان بختیاری ‌مادر پرورش‌دهندگان اسب اصیل در ایران.

یک آمریکایی که مادرش از نژاد آنگلوساکسون اصیل و پدرش با ریشه و اصلیت مغولی و خودش که بیشتر ایرانی می‌دانست. شوهر او از خوانین بختیاری بود که با هم در اسب‌سواری آشنا شده بودند.

مردی که ردپایش در بسیاری وقایع اسب‌سواری ایران وجود دارد، در سفرهای دوره‌اي‌اش به شهر‌های مختلف در یزد اسبی به نام برفین را به آقای وکیل‌السادات هدیه می‌دهد. این جرقه‌ای می‌شود برای اینکه یزدی‌ها که در اقتصاد شم خوبی دارند، وارد کار اسب بشوند.

در ابتدا تعداد کسانی که این کار را شروع کردند، بسیار کم بود کار برای یزدی‌ها که پشتکار بالایی دارد، بالا گرفت و امروز 55 درصد اسب عرب ایران در یزد است و کورس اسب دوانی یزد بزرگ‌ترین کورس ایران از این نژاد می‌باشد.

اسب‌های عرب اسب‌هایی خون‌گرم، باهوش، زیرک و حساس هستند که این ویژگی‌ها باعث ارتباط قوی‌تر بین آنها و سوارکارشان می‌شود.

 

  • پایتخت اسب عرب

یزدی‌ها می‌گویند که استان آنها پایتخت اسب عرب است. بی‌راه هم نمی‌گویند، مسابقات کورس بهاره و پاییزه‌ای که حالا حدود 12 سال از آن می‌گذرد که حالا به نظم و سامان خوبی رسیده است.

احمد زراع پور، مسئول اسب‌سواری استان یزد است. او می‌گوید که یزدی‌ها یا کاری را شروع نمی‌کنند و وقتی آن را آغاز می‌کنند به بهترین شیوه انجامش می‌دهند. او می‌گوید: «وقتی طرح جامع اسب در استان را شروع کردیم 38 باشگاه وجود داشت و حالا تعداد آن 118 باشگاه شده است.

در 4 سال اخیر با اینکه اقدامات خوبی صورت گرفته بود اما رشد فزاینده‌ای اسب و اسب‌سوار و باشگاهدار داشته‌ایم. از هزار راس اسب عرب در 4 سال پیش حالا تعداد آن از 5 هزار راس فراتر رفته است، ضمن اینکه 1200 راس اسب‌های دیگر هم به این صورت است.» زارع پور دلیل رشد اسب در یزد را عشق و علاقه در کنار مسائل اقتصادی آن عنوان می‌کند: «باشگاه‌های خصوصی متولی اصلی هستند.

ما به عنوان هیات تنها آنها را کمک می‌کنیم. سنگ‌اندازی نمی‌کنیم. امروز اسب در کنار صنایع دیگر استان مطرح است.»

 

  • کورس بهاره، نقطه رقابت

یزد را می‌توان قطب سوم اسب ایران دانست. در این سفر، جلسه‌ای با حضور مالکان اسب تروبرد - اسب‌های کورس- برگزار شد. یزدی‌ها میزبان یکی از بزرگ‌ترین مالکان اسب تردوبرد بودند. حمید رادان که عضو کمیته تبارشناسی و راهبردی فدراسیون است در این جلسه با برخی از مالکان اسب تروبرد دیدار کرد.

یکی از مهمترین تفاهم این جلسه حضور اسب‌های تروبرد در کورس بهاره یزد است. تا پیش از کورس یزد ویژه اسب‌های عرب برگزار می‌شد و همین خود فضایی را به وجود آورده بود که این کورس در یزد متمرکز شود و یا اینکه اسب‌های عرب در این شهر متجمع باشند اما حالا به نظر می‌رسد با توجه به فضای خوبی که یزد دارد، می‌تواند به عنوان کانون سوم مثلث اسب‌سواری ایران مشخص شود.

زارع پور می‌گوید که گرچه یزدی‌ها در کورس تهران و گنبد حضور دارند و عناوین خوبی هم گرفته‌اند اما ما درصدد هستیم که فضا را برای اسب‌های تروبرد مهیا کنیم و این اسب‌ها هم در صفاییه بدوند. این طرح می‌تواند باعث شود که انسداد موجود در برخی از کورس‌ها بشکند و فضای رقابتی خوبی به وجود بیاید. رادان می‌گوید: «یزد بسیار مستعد است و امکانات و مالکان خوبی هم دارد باید به آنها کمک کرد.

من شخصا در این راه پیش قدم می‌شوم.» گنجاندن کورس اسب‌های تروبرد در کورس بهاره یزد در کنار اسب‌های عرب را می‌توان یکی از مهم‌ترین برنامه‌هاي سال آینده اسب‌سواری ایران دانست.

 

  • عجب صفایی دارد، صفاییه

از چهار یا پنج سال پیش هر جمعه کورس اسب‌سواری ویژه عرب و نژادهای دیگر در یزد نظم و ترتیب پیدا کرده است. میدان صفاییه یزد که در محاصره تیرهای برق فشار قوی قرار دارد، در بیرون شهر، جایی در نزدیکی جاده کمربندی میزبان عاشقان اسب است.

جمعیت زیادی آمده بودند، بسیار عجیب بود که 4هزار نفر در جایی که سکوهای مناسبی هم نداشت جمع شده بودند. زن و مرد منتظر بودند که کورس شروع شود.

کلاه‌های قرمزی که توسط یکی از حامیان کورس هفته قهرمانی در میدان تماشاگران پخش شده بود، نشان می‌داد که برنامه ریزان حواسشان به همه جا هست تا مردم بیشتری را به میدان سوارکاری بیاورند.

در این کورس که 5 مرحله داشت، اسب‌های عرب پیشتازی می‌کردند. تنها یک کورس مختص اسب‌های «دو خون و تروبرد» بود. با اینکه هفته سوم کورس گنبد نیز همزمان در حال برگزاری است اما بودند ترکمن‌هایی که در میدان صفاییه حضور داشتند.

زن‌ها و بچه‌های ترکمن با لباس‌های ویژه ترکمن صحرا نشان می‌داد که کورس یزد تنه‌ای به کورس گنبد زده است و می‌تواند در آینده با آن همراهی کند.

اسب عرب نسبت به اسب‌های تروبرد که اسب‌های ویژه مسابقه کورس هستند، کمی کندتر می‌دوند وشاید در وهله اول سرعت کورس کمی کند باشد اما هیجان پایانی زمانی شکل می‌گیرد که اسب‌ها از پیچ نهایی می‌گذرند و به خط پایان نزدیک می‌شوند، آن‌زمان است که همه مردمی که در سکو‌ها و حتی کنار میدان قرار دارند، بلند می‌شوند و مالک و مربی خوشحال‌ترین افراد میدان هستند.

اما تنها یک نفر در میدان است که می‌آید. در کورس اسب اما تنها یک نفر است که حرف می‌زند، گزارشکر میدان؛ کسی که از لحظه‌ای که اسب از دپار استارت می‌زند تا لحظه‌ای که به سمت خط پایان می‌دوند، با سخنان هیجان‌برانگیز، تماشاگران را تهییج می‌کند. اگر گوینده میدان نباشد، دیدن تنهایی کورس بی‌مزه می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین گزارشگران اسب ایران «عطاکر» است.

ترکمنی که سال‌هاست در این زمینه مشغول است و معروفیتی به اندازه قهرمان و چابکسواران طلایی دارد. از دور که به سمت میدان صفاییه می‌رفتیم، فکر کردیم که «عطاکر» معروف در یزد است، در حالی که او باید در هفته دوم گنبد حضور می‌داشت. اما وقتی نزدیک‌تر شدیم، جوان یزدی را دیدیم که به خوبی عطا کر سخن می‌گفت؛ گویی روح او در صفاییه وجود داشت.

منبع:همشهري جوان