شاید شکلگیری سینمای پس از انقلاباسلامیایران به سه وجه مختلف انجام گرفته باشد.عدهای که متعلق به سینمای پیش از انقلاب بودند و نه پیام انقلاب را درک کرده بودند و نه تغییر تفکر و طرز نگرش مخاطب انقلابی را، در سالهای 1358 و 1359 باز هم آثاری را ارایه کردند که در راستای همان سینمای بیمایه و مبتذل به شمار میآمد.
عدهای نیز از مسیر انقلاب،به شکلدهی و هویتبخشی به سینمای پس از انقلاب پرداختند.نتیجهی هر دو کار و هردو فرایند به دلیل شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و پیش از آن پاکسازی اهالی سینما،خیلی زود مشخص شد.
دستهی اول خیلی زود بساط خود را جمع کرده و از مخاطبان نداشته شان فرار شدند، هرچند عدهی بسیار کمی از این دستهی نخست به گروه دوم پیوستند.
دستهی دوم نیز با شکلگیری جشنوارهی فیلم فجر در سالهای آتی و احساس رسالت هنری کمکم به استانداردهای موردنظر و شاید مطلوب انقلاب دست یافتند، که بسیاری از سینماگران حال حاضر متعلق به این گروهاند. اینها همان سینماگرانی هستند که هم در"درماندگی دورهای" و هم در "پویایی دورهای" سینمای ایران به سبب شناختن و نشناختن گاه و بیگاه ذایقهی مخاطب، نقش داشتند، و بههرحال نهادن سنگ بنای سینمای جدید ایران بیش از پنجاه درصد به عهدهی آنها بوده است.
اما گروه سومی هم بودند که منتظر ماندند. آن دسته از کارگردانها و بازیگران و اهالی این رشته که صبر کردند تا ببینند اوضاع چگونه خواهد شد؟ و آیا فضای دلخواه کار خواهند یافت؟ و یا اینکه اصلا آنها را به بازی خواهند گرفت و یا خیر؟
با توجه به روند توضیح داده شده در فوق در نظر گرفته شدن سهم مخاطب با توجه به تغییر تفکر و نگرش او، مقولهای است که با آزمون و خطا و کجدار و مریز در آن سالها طی میشد، و به نوعی گروه دوم بیشتری اقبال را به دست آوردند تا هرچند اندک، ولی مخاطبانی برای خود بیابند. بههرحال به دلیل شرایط خاص آن دوران سینمای نوپای پس از انقلاب در مرحلهی"هویتیابی"بود.
- یک مقطع تاریخی حساس و سرگردانی مخاطب
آنچه که بین سالهای 1358 تا سال 1363 و به عنوان شش سال اول عمر سینمای پس از انقلاب، منشأ تولید آثار سینمایی شد،در مضمون،ماهیت و محتوا تفاوتهای اساسی با یکدیگر داشتند. جدا از شاخصهی حساس کیفیت،در کمیت نیز این سالها دارای چالش اساسی بودند. بدین معنی که در سال 1358 سهم تولیدات سینمایی 31 فیلم، در سال 1359 تعداد فیلمهای ساخته شده 18اثر و در سال 1360 این تعداد به 19 فیلم رسید.
در سال 1361 نسبت به سال پیش تعداد فیلمهای ساخته شده از همیشه کمتر و به 15 فیلم رسید.اما دوباره در سالهای بعدی این تعداد روبه افزایش گذاشت،یعنی 26 فیلم سهم سال 1363، و 27 فیلم آمار فیلمهای تولید شده در سال 1363 است.
یعنی در مجموع این شش سال از سال 1358 تا 1363، در مجموع 631 فیلم ساخته شده است،که بهطور متوسط سهم هرسال 28 فیلم میشود.
طبیعی است که با این تعداد کم تولید فیلم، در آن سالها، هم قابلیتهای همان گروه دوم که پیشتر توضیح دادم،به عنوان پیش برندگان اصلی سینمای نوپای پس از انقلاب مشخص نمیشد و هم اینکه مخاطب توانایی آنچنان و آزادی عمل برای قدرت انتخاب نداشت،که تمام این کاستیها به کمی تولید البته به دلیل شرایط خاص کشور در آن سالها برمیگشت؛به ویژه اینکه از این شش سال،دست کم دو سال اولیه (سالهای 1357 و 1358)که در مجموع چهل و نه فیلم را شامل میشد باید آثاری دانست که هنوز مخاطب خود را نمیشناختند.
برای نمونه فیلمهایی مانند "حکم تیر"، "به دادم برس رفیق"، "روزهای بیخبری"، "نفسگیر"، "لبهی تیغ"، "تکیه بر باد" و چند فیلم دیگر در شرایطی در سال 1358 اکران شدند که گویی سازندگانش هنوز هیچ بویی از اتفاقاتی که در این سرزمین افتاده بود(و همین مخاطبان سینما به عنوان شهروندان این سرزمین جزیی از این عوامل تغییر و تحول بنیادین به حساب میآمدند) نبرده بودند. ضمن اینکه در کنار این فیلمها آثاری چون "ساخت ایران" و "سایههای بلند باد" در کنار مستندهای خوبی مانند "لیله القدر"، "حماسه قرآن" و "تپش تاریخ" نیز ساخته شدند که نشان میدادند که در واقع از زمره آثاری میتوانند باشند که به هرحال مخاطب جدید سینمای ایران را شناختهاند.
در سال 1359 نیز فیلمهایی مانند "خونبارش" به شناسایی مخاطب جدید همت گماشتند که تمام این آثار گفته شده در میان آن رقم چهل و نه تایی تولیدات سینمایی در خلال سالهای 1358 و 1359، تعدادی اندک به نظر میآید.
شرح تصویر: نمایی از فیلم سینمایی خونبارش/تهیهکننده: رسول صدرعاملی؛کارگردانی: امیر قویدل؛ موسیقی متن: مرتضی حنانه؛ محصول بخش فرهنگی بنیاد مستضعفان 1359.بازیگران: علی غفوری سبزواری، قاسم دهقانی سنگستانی و عباس اسدی.