شايد بتوان مهمترين سطحي را كه مذهب تشيع در ايجاد آن دخيل بوده، شكلدهي به هويت ملي ايرانيان و كمك به ملتسازي دانست؛ طوري كه نميتوان در هيچ حالي كشور و ملت ايران را جدا از دين اسلام و مذهب شيعه تصور كرد. همين هويت اسلام نهاد بوده كه موجوديت ايران را به شكل كشوري مستقل در طول تاريخ حفظ كرده است، بهطوري كه در ميان كشورهاي جهان، كشور ما از معدود كشورهايي است كه هيچگاه استقلال خود را از دست نداده و مستعمره كشوري ديگر قرار نگرفته است. پرچمداري اين حركت ديني - ملي را روحانيت شيعه عهدهدار بوده است.
روحانيت شيعه با تعهدي كه به حفظ مكتب و اصول اسلام داشته، ايران را پايگاه و امالقراي اسلام دانسته و تمام تلاش خود را درجهت حفظ توأمان اسلام و ايران مبذول داشته است. اين تلاش براساس مقتضيات زمان و مكان صور مختلف يافته و نوساناتي بهخود ديده، اما اصل قضيه همواره دنبال شده است. همكاري نزديك علماي شيعه با پادشاهان صفوي، شكلگيري حكومت موازي علما در زمان قاجاريه و مبارزه علما با پهلويها، جلوههايي از اين قضيه را به نمايش گذاشته است.
مهمترين گام را در اين عرصه حضرت امامخميني(ره) با ايجاد و رهبري نهضت اسلامي ايران از سال 1342برداشتند و با طراحي مدلي جديد، حكومت جايگزين را با همت و مساعدت همهجانبه ملت ايران ايجاد و براي هميشه به سنت تاريخي سرسپردگي پايان دادند و حكومتي مستقل از جريانهاي حكومتي موجود در جهان ايجاد كردند.
يكي از طيفهايي كه در روشن نگه داشتن چراغ نهضت در سالهاي تبعيد امام (ره) و سپس كمك به پيروزي نهضت و ايجاد و تحكيم نظام جمهوري اسلامي ازخود رشادتها و مساعي فراوان بروز دادند، شاگردان امام(ره) بودند كه با بهرهگيري از انفاس ايشان به استوانههاي انقلاب اسلامي تبديل شدند و در اين راه همتي جانانه به خرج دادند. مرداني كه در اين حركت تاريخي خود، آنگونه عمل نمودند كه به شجره طيبه اسلام روح و روان تازهاي داده و فداكاري در راه خدا را عينيت و تجسم بخشيدند. چهرههاي تابناك آنان هماره مورد احترام و تكريم است و زندگي پرتحرك و سازنده آنان بايد راهگشاي جامعه ما خاصه جوانان باشد.
مرحوم آيتالله مهدوي كني يكي از شاگردان قديمي حضرت امام(ره) و داراي پيشينه مبارزاتي ارزشمند است. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي با ساماندهي كميتههاي انقلاب به تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي مشغول شد و مسئوليتهايي را هم در اين راستا بر عهده گرفت. لكن يكي از ماندگارترين خدمات ايشان تأسيس يك مركز علمي بسيار قوي همچون دانشگاه امام صادق(ع) است كه تاكنون بركات بسيار بزرگي در جنبههاي مختلف داشته است بهطوري كه مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و دانشجويان دانشگاه در عيد غدير 1384شمسي ميفرمايند: «دانشگاه امام صادق(ع) يك پديده ممتاز است ميخواهد از همه جهت يك الگوي دانشگاه اسلامي باشد؛ از جهت انگيزههاي ايماني، رعايتهاي عملي و رفتاري و عشق به علم و علمآموزي عاشقانه و مؤمنانه».
شخصيت مرحوم آيتالله مهدوي كني داراي زوايا و ابعاد مختلفي است كه توجه به آن خالي از لطف نيست، لذا نگاهي گذرا به زندگاني ايشان مياندازيم تا بيشتر با ايشان آشنا شويم.
متضلع معنوي و با درايت
مرحوم آيتالله مهدوي كني در چهاردهم مرداد 1310در روستاي كن ديده به جهان گشود و پس از طي دوره دبستان و مراحل ابتدايي علمآموزي در سن 14سالگي در سال 1324شمسي به مدرسه علميه لرزاده تهران وارد شد و طلبگي را از آنجا در محضر مرحوم آيتالله شيخ علي اكبر برهان آغاز كرد. مرحوم برهان عالمي عارف و اهل معنا بود و از نظر تربيتي روش بسيار مؤثري را پي ميگرفت. سعي و تلاش ايشان پس از مراجعت از نجف به ايران اين بود كه طلبه تربيت كند. ايشان در تربيت طلبه، 2چيز را بسيار مهم ميدانستند؛ يكي درس خواندن به همان شكل سابق طلبهها و ديگري هم مسائل معنوي و تقيد به عبادات و نوافل. ايشان به اين مورد يعني نوافل خيلي مقيد بودند و از همان ابتدا براي طلبهاي كه به مدرسه ايشان وارد ميشد شرايطي را ذكر ميكردند، ازجمله اينكه طلبهاي كه به اينجا ميآيد نوافلش نبايد ترك شود. از خصوصيات ديگر ايشان توسل به اهلبيت(ع) بود كه آن را از ملزومات معنوي طلاب ميدانستند.
مرحوم برهان در تكوين و شكلگيري شخصيت مرحوم آيتالله مهدوي كني تأثير بسيار زيادي داشت. حشر و نشر شبانهروزي با استاد از ايشان يك شخصيت متضلع معنوي و با درايت ساخت.
آيتالله مهدويكني در سال 1327شمسي در 17سالگي براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و تا سال 1340شمسي در قم ماند و از محضر فحول و بزرگاني همچون مرحوم آيتالله العظمي بروجردي و امام خميني و علامه طباطبايي و آيتالله العظمي گلپايگاني (رضوانالله عليهم اجمعين) استفادههاي شاياني برد و همزمان هم به تدريس سطوح مياني و عالي حوزه مشغول بود. ايشان پس از مدتي اقامت در قم (حدود 13سال) به تهران مراجعت كرد و درمدرسه مروي به تدريس علوم حوزوي مشغول شد. حدوداً در سال بعد از مراجعت يعني سال 42با افتتاح مسجد جديدالتأسيس كه تحت نظارت مرحوم آيتالله سرخهاي ساخته شده بود، به امامت آنجا مشغول شد. اين مسجد پايگاه مناسبي براي فعاليتهاي اجتماعي و سياسي ايشان شد.
مبارزات ايشان عليه حكومت طاغوت منجر به دستگيريهاي متعدد و تبعيد و شكنجه و زندانيشدنهاي مكرر ايشان شد. از مرحوم آيتاللهمهدويكني تعدادي دستنوشته و تأليفاتي بهچشم ميخورد كه يك كتاب در باب اقتصاد اسلامي و يك كتاب هم درباره اخلاق و همچنين كتابي بهعنوان شرح دعاي افتتاح تأليف فرمودهاند.
اجراكننده اهداف امام ره
با توجه به اينكه شخصيت آقاي مهدوي كني با سياست عجين شده بود و ايشان بهعنوان يك روحاني مبارز و سياسي شناخته شده بود، مناسب است كمي هم به ابعاد سياسي زندگاني ايشان مختصراً اشاره شود.
حضرت ايشان با ورود به حوزه علميه و آشنايي با ديدگاههاي حضرت امامخميني(ره) و مشاهده ظلم و ستمي كه در حق اسلام، علما و مردم ميشود، روش سياسي حضرت امام را بهعنوان شيوهاي كه ميتواند باعث احياي تشيع شود، برگزيد. لذا از همان اوان جواني وارد مبارزات سياسي شد و بهگونهاي اجراكننده اهداف امام(ره) بود.
ايشان در سن 18سالگي (1328شمسي) در اردستان بود كه به شكنجه، تبعيد و زندانيشدن و بعضي از طلاب و مبلغان همراه منجر شد. با رسيدن اين خبر به قم، مرحوم آيتالله العظمي بروجردي به نخستوزير وقت (اقبال) اعتراض كرده و عنوان كردند كه چرا فرزند مرا زدهايد و دستگير كردهايد.
آيتالله مهدويكني در داخل حوزه علميه فعاليت سياسي خود را شروع كرد. ازجمله فعاليت مهم ايشان عضويت مجمعي سياسي بود كه افرادي چون آيات و حجج اسلام سعادتپرور(پهلواني)، محمدي گيلاني، محفوظي، خادمي اصفهاني و... در آن حضور داشتند. بخشي از فعاليتهاي اين مجمع صرف تحليل فضاي سياسي كشور ميشد. همچنين اعضاي اين مجمع سعي ميكردند با خريد كتب كمونيستها و ماترياليستها، پس از مطالعه و مباحثه، در برابر آنها پاسخ تهيه كنند و در جريانات سياسي وقت حضور داشته باشند. از ديگر برنامههاي ايشان، فعاليت در مجامع علمي و سياسي با حضور برخي دوستانشان مانند حضرات آيات شهيد مطهري، شهيد بهشتي و موسوي اردبيلي و... بوده است. در اين جلسات مباحثي مانند اقتصاد اسلامي و حكومتي اسلامي مورد بحث و بررسي بوده است كه در نهايت منجر به تأسيس هستههايي مثل جامعه روحانيت مبارز تهران و تهيه اساسنامه مبارزاتي و ديني براي آن شد. فعاليتهاي آيتالله مهدوي كني در مسجد جليلي، جنبههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و سياسي داشته است.
اصرار ايشان بر طرح ديدگاههاي حضرتامام(ره) و فعاليتهاي سياسي ايشان منجر شد كه پس از چندينبار دستگيري و بازداشت كوتاهمدت، هجوم به منزل جهت ايجاد محدوديت براي سخنراني، منبر و تدريس، نهايتاً در رمضان سال53 شمسي بازداشت و به بوكان تبعيد شوند. در ادامه و پس از روشن شدن نقش ايشان در پرونده ديگري كه از پرونده عمومي طرفداري از حضرت امام(ره) سنگينتر بود، از بوكان به مهاباد و سپس به تهران اعزام ميشود و در كميته مشترك ضدخرابكاري و ساواك مورد بازجويي و شكنجههاي جسمي و روحي قرار ميگيرد. بخشي از اتهاماتي كه ساواك به ايشان زده بود، ارتباط با مبارزان ضدرژيم شاه و كمك مالي به خانواده زندانيان بود.
ايشان به 4سال زندان محكوم ميشود كه پس از 2سال و همراه با فضاي سياسي سال55 به همراه برخي ديگر از زندانيان سياسي آزاد ميشود. مبارزات آيتالله مهدوي كني عليه حكومت طاغوت تا پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي زيرنظر حضرت امامخميني(ره) ادامه مييابد.
كتاب خاطرات حضرت آيتالله مهدوي كني بيانگر نكات ارزشمندي از آن دوران و ياران زنداني مانند حضرات آيات طالقاني، انواري و... و دهها تن از مبارزان روحاني و دانشگاهي و افراد ساير اصناف است.
اعتماد فراوان امام به ايشان
آيتالله مهدوي كني پس از پيروزي انقلاب، سمتهاي مهم و مختلفي را عهدهدار بوده است كه اين خود نشانگر اعتماد فراوان مرحوم امام به ايشان است. ازجمله اين سمتها ميتوان به عضويت در حلقه شوراي انقلاب، عضويت در كميته استقبال از امام، سرپرستي كميته انقلاب اسلامي، وزارت كشور، نخستوزيري، رياست دانشگاه امام صادق(ع) و... اشاره كرد.
مرحوم آيتالله مهدوي كني بيش از اينكه سياستمدار و شخصيتي سياسي باشد، يك روحاني وزين و سنتي بود؛ حضور ايشان در محافل حوزوي و ارتباط تنگاتنگ با طلاب و روحانيون چشمگير بود. همچنين رابطه دوسويه ايشان با علما و مراجع تقليد نياز به فصل طويلي از بيان حكايات دارد كه در اين مختصر نميگنجد.
خداوند روح ايشان را با مواليان ارجمندش محشور فرمايد و به همه ارادتمندان، دوستان و بيت محترم ايشان صبر و اجر مرحمت فرمايد. اين مختصر به پاس تلمّذ و شاگردي در محضر ايشان در دانشگاه امام صادق(ع) قلمي گرديد.
«فسلامالله عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حياً»