حضور متواضعانه استاد در كلاس ترم اوليها
خانم حسنزاده؛ استاد دانشگاه امام صادق - پرديس خواهران
ايشان بيشتر از هر چيزي به تقوا، اخلاق و تبعيت از ولايت و رهبري شناخته شده بودند. من در مقطع ليسانس افتخار شاگردي ايشان را داشتم. ايشان سر كلاس بسيار آرام و متواضع بودند. شما فكر كنيد كه ما دانشجويان 18سالهاي بوديم كه تازه وارد دانشگاه شده بوديم ولي ايشان با اين عظمت علمي كه داشتند بر سر كلاس ما كه تازه وارد دانشگاه شده بوديم، تشريف ميآوردند و تدريس ميكردند.
ايشان به دانشجويان ترمهاي پايين خيلي زياد اهميت ميدادند و با وجود آن همه تقوا و اخلاق و مسائل علمي، به ما جوانان درس ميدادند و اين موضوع الان براي ما جالب است كه ميبينيم برخي از استادان عنوان ميكنند كه من اصلا سر كلاس مقطع ليسانس تدريس نميكنم ولي آيتالله مهدوي كني هميشه اين تواضع را داشتند.
توصيه موكد ايشان هميشه به نظم بود و تأكيد ميكردند هميشه منظم باشيد و سروقت در كلاس حضور داشتند. يك مثال جالبي را هميشه در سركلاس ميگفتند كه «ملاشدن چه آسان، آدم شدن چه مشكل» و بعد اعلام ميكردند كه «آدمشدن محال است» و براي ما اين حرف ايشان خيلي در آن زمان جالب بود.
ايشان معمولا به تهذيب نفس تأكيد ميكردند و ميگفتند هيچكس در هيچ مقطعي از زندگياش از نصيحت بينياز نيست و اين نصيحت ايشان همواره در ياد ما باقي ماند. با اينكه ما ترم اول دانشگاه بوديم و ايشان از يك پشتوانه علمي بسيار بالا برخوردار بودند، حرف هايشان به اين دليل كه خودشان اهل عمل و تواضع بودند خيلي تأثيرگذار بود.
جامعيت علمي
حجتالاسلام والمسلمين دكتر محسن الويري؛ عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق
آيتالله مهدويكني، آثار قلمي زيادي نداشتهاند اما كتابهاي ايشان سرشار از دقت و نكتهسنجي در روش علمي است. كتاب «نقطههاي آغاز در اخلاق عمل»، محصول درسگفتارهاي اخلاقي آن مرحوم است كه تدوين شده و با دقت و نظارت ايشان به جامعه علمي عرضه شده است و تاكنون 30بار تجديد چاپ شده است. نخستين ويژگي اين اثر، جامعيت و همهجانبهنگري آن است. آيتالله مهدويكني در نگارش آثار خود، هرگز اجازه نميداد كه بحثي حاشيهاي، اصالت علمي اثرش را تحتتأثير قرار دهد و همواره از چنين مواردي پرهيز ميكرد.
قلم روان و بيان شيوا از ديگر ويژگيهاي برجسته آثار مرحوم مهدويكني است. در نگارش علمي، كسي از نگارش روان برخوردار است كه بر بحث، احاطه كامل داشته باشد. ايشان دانشگاه امام صادق(ع) را بر مبناي تبليغ و دعوت به اسلام بنا نهاد و معتقد بود كه بايد فرايند ارتباطي ميان دانشگاه و جامعه ايجاد شود و به تبع آن، يافتههاي دانشگاهي و علمي در خدمت نيازهاي جامعه باشد. بر همين مبنا، تلاششان بر اين بود تا حاصل و نتايج پاياننامههاي مقاطع مختلف دانشگاه در قالب كتاب، در اختيار جامعه قرار گيرد. در اين مورد آيتالله مهدويكني، بسيار حساس و نكتهسنج عمل ميكرد و مخالف هرگونه اقدام شتابزده در اين راستا بود. از همين رو انتشارات اين دانشگاه سالها پس از تأسيس و تربيت گروههاي مختلف دانشآموخته شكل گرفت و تلاش كرد تا در جهت انديشه آيتالله مهدويكني در تبليغ و دعوت به اسلام گام بردارد.
هيچگاه براي ماديات در اين دانشگاه كار نكنيد
دكتر فاطمه كاظميپور؛ استاد دانشگاه و مديركل امور دانشجويي و فرهنگي دانشگاه امامصادق- پرديس خواهران
خاطره من از حضرت آيتالله مهدويكني به مراسم بزرگداشت روز معلم در سالجاري برميگردد. ايشان در طول سال تحصيلي بارها به پرديس خواهران سر ميزدند و در جريان كارها قرار ميگرفتند. آخرين باري كه ايشان در پرديس خواهران حضور پيدا كردند به ارديبهشت سالجاري برميگردد. يادم ميآيد در اين ديدار ايشان با تواضع بسيار عنوان كردند كه اگر من روزي نباشم، مطمئن خواهم بود كه اين دانشگاه پابرجا خواهد ماند؛ چرا كه دانشگاه امام صادق(ع) هرچه دارد از خدا دارد.
ايشان به ما توصيه كردند كه فقط براي خدا كار كنيد و هميشه به ياد خدا باشيد، من اين دانشگاه را براي ماديات تاسيس نكردم پس شما نيز هيچگاه براي ماديات در اين دانشگاه كار نكنيد.در آن عصرانهاي كه به مناسبت بزرگداشت روز معلم برگزار شد يادم هست كه خيلي از اساتيد به ايشان ميگفتند كه ما را دعا كنيد و ايشان به مزاح ميگفتند كه حتما براي شما هم در بهشت جايي نگهخواهم داشت. دقيقا يكماه بعد از آن جلسه بود كه ايشان به كما رفتند و ما بسيار متاثر شديم.
ايشان بر توسل به خدا و اهلبيت(ع) خيلي تأكيد داشتند و مرتب به ما توصيه ميكردند كه نماز اول وقت خود را ترك نكنيد. در زمان سخنرانيشان وقتي صداي اذان را ميشنيدند سخنراني را قطع ميكردند و براي نماز آماده ميشدند و بارها به ما ميگفتند كه هر چه داريم از بركت نماز است. به همينخاطر دانشجويان نيز به نماز اول وقت ترغيب شده بودند و بيشتر آنها در نماز جماعت شركت ميكردند.
حضرت آيتالله مصطفوي يكي از اساتيد دانشگاه 7روز قبل از ارتحال آيتالله مهدوي كني فوت كردند. قبل از فوتشان ايشان خوابي ديدند كه خيلي زود تعبير شد. ايشان ميگفتند خواب ديدهاند كه اميرالمومنين(ع) به همراه 2 اسب سفيد نزد ايشان آمده و گفتهاند كه سوار اين اسب شو و به حرم امامحسين(ع) برو. ايشان ميگفتند من دعا كردم كه خدا كند آن اسب ديگر براي آيتالله مهدويكني نباشد. آيتالله مصطفوي چند روز پس از اين خواب فوت كردند و با ارتحال حضرت آيتالله مهدويكني خواب ايشان تعبير شد.
بهدنبال انقلاب علمي
دكتر رضا محمدزاده؛ عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق
درباره خدمات و فعاليتهاي علمي، بحق ميتوان مرحوم مهدويكني را يكي از فرزانگاني دانست كه در مسير انقلاب حركت ميكردند و به راهي كه امام امت(ره) ترسيم كرده بودند و مقاممعظم رهبري آن را ادامه ميدهند كاملا وابسته بودند.
يكي از ويژگيهايي كه مرحوم مهدويكني معتقد بودند در چارچوب اسلام بايد تحقق پيدا كند توجه كردن به جنبههاي علمي انقلاب بود. مرحوم مهدويكني از قبل از انقلاب غير از فعاليتهاي سياسي و اجتماعياي كه داشتند در مباحث علمي در حوزههاي كارآمد آموزههاي علمي و معارفي و مباحث مربوط به حوزه انديشه اسلامي فعاليتهاي بسيار جدي داشتند. يكي از مهمترين دغدغههاي ايشان اين بود كه با مسائل و معضلات و شبهاتي كه درخصوص آموزههاي ديني و بحثهاي انديشه اسلامي مطرح است مقابله كنند. از همان زمان انقلاب و در همان شرايط خاص و سالياني كه با برخي از چهرههاي شاخص نظام در زندان بودند، به فكر تأسيس يك مركزيت علمي بودند كه در آن بتوانند مطالعات اسلامي را با رويكرد توجه به علوم جديد، پيگيري كنند. بعد از اينكه انقلاب اسلامي اتفاق افتاد شرايط هم دست بهدست هم داد و توفيق پيدا كردند تا پايگاه علمي امامصادق(ع) را تأسيس كنند.
آيتالله مهدوي يكي از افرادي بودند كه ساليان سال از محضر علماي بزرگي مثل مرحوم شعراني، علامه طباطبايي، آيتالله گلپايگاني، امام خميني(ره) و بسياري از بزرگاني كه چهرههاي شاخص علمي بهحساب ميآمدند استفاده كرد و از درياي معرفت آنها بهره برد. دانشگاه امام صادق(ع) يك اتفاق ويژه بود و آن هم توأم شدن مجموعه دانشهايي كه تجربه بشر است با افكار و انديشههايي كه در حوزه اسلامي شكل گرفته است.
بحث نظريه اسلام در حكومت اسلامي ازجمله نظريات ايشان است. ايشان حيات اجتماعي را بستري ميدانستند براي رسيدن به كمالات انساني و اعتقاد ايشان اين بود كه بايد بسياري از كمالات را در زندگي اجتماعي تعقيب كرد و بهصورت منفرد و فردي، انسان نميتواند به همه كمالاتي كه خداوند براي او قرار داده و ميتواند آنها را اكتساب كند دست پيدا كند. ازجمله اصول علمي و مباحثي كه ايشان معمولا در بحثهاي علمي و آثارشان تعقيب ميكردند بحث تقواي فردي و اجتماعي بود. بحث ديگري كه ايشان مطرح كردند بحث رابطه بين عدالت و خواست اجتماعي مردم بود. ايشان معتقد بودند كه عدالت فقط با قيام اجتماعي مردم تحقق پيدا ميكند و دولتها به تنهايي نميتوانند از عهده چنين كاري برآيند.
از جمله مبادي و نظرياتي كه ايشان داشتند اين بود كه امنيت اخلاقي را مبناي امنيت سياسي و اقتصادي ميدانستند و بهخاطر همين مسئله بود كه روي مباحث اخلاقي بسيار تأكيد داشتند. اعتقادشان اين بود كه ابعاد سياسي و اجتماعي جامعه مبتني بر اخلاق آن جامعه است كه شكل پيدا ميكند. كساني كه در جريان مباحث علوم اجتماعي هستند ميدانند كه اين نظريه ميتواند چقدر در مسائل علمي راهگشا باشد. ايشان معتقد بود كه مردم بعد از انقلاب، انقلاب را بهعنوان يك امانت تحويل علما و دانشمندان دادند. در واقع ايشان پيام مردم را به اين شكل براي ما تقرير ميكردند و ميگفتند مردم انقلاب سياسي را انجام دادند. كاري كه شماها بايد در حوزههاي علميه و در دانشگاهها انجام دهيد اين است كه انقلاب علمي اسلامي را ايجاد و پيگيري و متحقق كنيد و در تمام لحظات عمرشان هم توجه به اين نكته داشتند و پيگير آن بودند.
همسرم هميشه همراهم بود
دكتر فائزه عظيمزادهاردبيلي؛ استاد و معاون پژوهشي دانشگاه امام صادق
بنده30سال شاگرد آيتالله مهدويكني بودم و از سال62 به بعد افتخار آشنايي با ايشان را داشتهام. با دختر ايشان در مقاطع ليسانس، فوقليسانس و دكتري همدوره بودم و به اتفاق، شاگردي استاد را كرديم.
از ايشان يادگرفتم كه مقاومت كنم و هيچوقت كم نياورم. از ايشان ياد گرفتم در هر شرايطي به شاگردانم محبت كنم و قرآن را اول هر جلسهاي كه هستم حتما تلاوت كنم و بر همين اساس در همه كلاسهاي من در طول روز حتما قرآن تلاوت ميشود.
هيچوقت نااميدي را درصورت آيتالله مهدويكني نديدم و هميشه اميدوار بودند و هميشه دل و اميد به آينده داشتند. هميشه به دانشجويان دختر و پسر توصيه ميكردند كه «قرآن را با معرفت فرابگيريد، به اهلبيت(ع) و قرآن تكيه كنيد و از خدا بخواهيد كه دانشگاه امام صادق(ع) مرجع ديني و علمي شود و از خدا بخواهيد كه حركت كنيم به سمت تبليغ و تحقيق و پژوهش و فرهنگ غني تشيع».
ايشان تمام اعضاي خانواده خود را سرباز اين دانشگاه قرار دادند و امروز همه دانشجويان دانشگاه امام صادق و همه طلبههاي حوزه علميه مروي فرزندان آيتالله مهدويكني هستند چون به همه آنها درس زندگي، مقاومت، پايداري و دفاع از دستاوردهاي نظام اسلامي را دادند.
حضرت آيتالله مهدويكني با وجود اينكه كف پايشان شكنجههاي نظام طاغوت بود، با وجود اينكه روي بدنشان طبق فرمودههاي خانواده ايشان آسيبهاي شكنجه بود ولي تا بالاي سن 80سالگي كلاسهاي درس، مباحثه، وعظ و خطابه خود را رها نكردند. اين بزرگترين درس به من استاد دانشگاه بود كه به من ياد دادند بايد در هر شرايطي سنگر علم و تعليم و تربيت را رها نكنم، ياور دانشجويان باشم و به آنها درس اخلاق و معرفت بدهم.
از ايشان ياد گرفتم كه استاد بايد منظم و با برنامه باشد. به قدري حاجآقا منظم بودند كه براي كوچكترين برنامههاي زندگيشان برنامهريزي ميكردند. ياد گرفتيم كه هميشه لبخند و مقاومت و برنامهريزي و در كنارش توكل به خدا و تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) و كنار مقاممعظم رهبري بودن الفباي حركت علميمان باشد.
فراموش نميكنم؛ روز بزرگداشت مقام استاد، ايشان به دانشگاه امامصادق آمدند. در پرديس خواهران يك عصرانه دوستانه در كنار استاد بوديم و جمع اساتيد پرديس خواهران و در كنار مزار شهدا نشستيم و ايشان در كنار آن مزار شهدا با صورتي گشاده به زيبايي براي ما از خاطراتشان و لحظات شيرين زندگيشان با همسرشان و فرزندانشان گفتند و هميشه ميگفتند اگر من اين همه مقاومت كردم و تاب آوردم، بهخاطر اين است كه همسر مقاوم، همراه و همدلي داشتم. همين شد كه من مهدويكني تا اينجا حركت كردم. همسر خوب و فرزندان خوب انسان را در كنار انقلاب پايدار قرار ميدهد. ايشان در آن ديدار عنوان كردند كه فرزندانم و همسرم فداي نظام و انقلاب. من دانشگاه امامصادق را تأسيس كردم براي دفاع از انقلاب و خانوادهام را آوردم براي دفاع از انقلاب و فرزندانم را آوردم بهخاطر انقلاب.
آيتالله مهدوي كني؛ عمار انقلاب اسلامي
دكتر حسينعلي سعدي؛ رئيس دانشكده الهيات دانشگاه امام صادق
درباره شخصيت آيتالله مهدويكني از چند جهت ميتوان بحث كرد اما بهنظر من گوياترين و حكيمانهترين توصيفي كه ميشود درباره اين بزرگمرد كرد را رهبر معظم انقلاب در نامه خودشان ارائه دادند. نخستين عنصري كه رهبر انقلاب درباره ايشان مطرح كرده بودند عالم بودن ايشان بود كه بهنظرم روي اين مؤلفه بايد درنگ بيشتري كرد. شخصيتهاي اثرگذار جامعه اگر بخواهند اثرگذاري خود را بر اصالت بنا كنند راه اصلي آن از طريق علم ديني ميگذرد و چنانچه عالمي از دين بهره نبرده باشد هرگز اثري عميق در جامعه به جا نخواهد گذاشت. در توقيع امام عصر(عج) هم اشاره شده است كه «فأمّا مَنْ كان من الفقها صائناً لنَفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً علي هواه» كه اين نشان ميدهد حضرت، فقهايي را براي ترويج دين ميخواهند كه پارسا باشند؛ در پيام مقام معظم رهبري هم از آيتالله مهدويكني با عنوان فقيه پارسا ياد شده است.
وقتي كسي بر هواي نفس خود كنترل داشته باشد ميتواند يك جريان فكري را براساس شريعت برنامهريزي و به آن عمل كند كه ما اين مورد را به خوبي در آيتاللهمهدويكني ميديديم كه هرگز در كارهاي خود انحراف راه نميدادند و مسير جريانات را هم بعضا تغيير ميدادند تا در تراز انقلاب و رهبري قرار بگيرد. من بهعنوان دانشجويي كه سالها افتخار شاگردي ايشان را داشتم و آيتالله مهدويكني استاد راهنماي من در رساله دكتري بوده است ميگويم كه ايشان فقيه بهمعناي دقيق كلمه بودند. ايشان مكتب امام را به خوبي درك كرده و ضمن افتخار شاگردي آيتالله عظميبروجردي و علامه طباطبايي از اين دو استاد بهره كامل برده بود. آيتالله مهدويكني بهخوبي نشان دادند كه روحانيت ميتواند در عرصه سياست حضور داشته باشد بدون آنكه ذرهاي در ديانتش خللي وارد شود، علاوه بر اينها بتواند سياست را ارتقا بخشد. ايشان در همه تعاملات علمي و حضورهاي سياسي خودشان هيچگاه پا را از مرز اخلاق فراتر نگذاشتند و حتي نسبت به رعايت حقوق كساني كه با مشي فكريشان هم مخالف بودند الزام داشتند. جداي از اميرالمومنين علي(ع) كه پيغمبر(ص) نسبت به ايشان گفته است «علي معالحق و حق مع العلي» در تاريخ داريم كه وجود شريف حضرت ختمي مرتبت(ص) به عمار ياسر همچنين صفتي را نسبت داده و او را همراه با حق دانسته است؛ حضرتآقا چنين شهادتي را براي مرحوم آيتالله مهدوي دادند كه ايشان را در كفه حق قرار دادند و به عقيده من آيتالله مهدويكني واقعا عمار انقلاب بود و هر جا لازم بود بصيرت، زمانهشناسي، دشمنشناسي و مهمتر از همه اخلاقمداري خود را به رخ ميكشيدند تا نشان دهند چطور ميشود پاي ولايت ايستاد. در فتنه 88 موضعگيريهاي آيتالله مهدويكني واقعا فوقالعاده بود، ايشان بارها ميگفتند يك انقلابي نبايد طوري اظهارنظر كند كه دشمن اجازه سوءاستفاده داشته باشد. ايشان بارها تأكيد ميكرد كه دفاع از ولايت و نظام جمهوري اسلامي بسيار مهم است و در كنار آن احترام به رأي مردم را از مهمترين مولفههاي مكتب امام(ره) ميدانستند.
از ويژگيهاي ديگري كه نبايد درباره آيتالله مهدويكني ناديده گرفت مسئله انصاف علمي اين فقيه بزرگوار بود كه گاهي اوقات ميشد رأي كتبي مينوشتند و وقتي خدمتشان درباره آن مسئله توضيح ميداديم، اگر لازم بود از آن مسئله عدول كنند خيلي راحت آن را ميپذيرفتند و براي من خيلي جالب بود كه عالمي با اين مقام اجتماعي و سياسي چقدر حريت در انديشه دارد كه اشتباهات خود را ميپذيرد.
مردي به دور از قضاوتهاي عجولانه
دكتر غلامرضا گودرزي؛ رئيس دانشكده مديريت دانشگاه امامصادق
شخصيت آيتالله مهدوي كني از آن تيپ شخصيتهايي است كه همه جناحهاي سياسي كشور و همه افرادي كه نگاهي به مسائل مختلف اعم از فقهي، اقتصادي، علمي و اجتماعي داشته باشند به خوبي ايشان را ميشناسند اما آنچه براي ما از همه مهمتر است اين است كه بدانيم چه چيزي آيتاللهمهدوي را اينطور رشد داد كه به اين جايگاه رسيدند.
از ويژگيهاي مهم آيتالله مهدوي كني به اذعان بسياري از اهل نظر، دورانديشي و رفتار عاقلانه اين استاد اخلاق در اغلب شئون سياسي بود. سعه صدر و دوري از رفتارهاي هيجاني در عرصه پرتلاطم سياسي ايشان همواره باعث ميشد كه منازعات به آرامش تبديل شود و عدهاي سودجو نتوانند موج سواري سياسي كنند. دورانديشي و عاقبتخواهي ايشان بود كه باعث شد دانشگاهي تاسيس شود كه دانشجويانش تركيبي از دروس اسلامي و غير آن را در عرصه علوم امروزي كسب كنند و نتيجه آن يعني رشد نسلي آشنا به متون اسلامي و انديشههاي ديگر مكاتب خود دليلي بر آيندهنگري مردي است كه بر تعميق انديشه برپايي حكومت ديني كارا و پويا براي پاسخ به نيازهاي امروزي بسيار تأكيد داشت. روحيه ويژهاي كه آيتاللهمهدوي كني داشتند دوري از قضاوتهاي عجولانه بود كه ايشان هيچ موقع تا قبل از بررسي كامل موضوعي حكم نميكردند و هيچگاه هم حكم خود را قطعي و مطلق نميدانستند و اگر اشتباهي شده بود به راحتي و با روي باز ميپذيرفتند. رفتار متدينانه برخاسته از روح دين در تمامي ابعاد زندگي بهويژه عرصه سياسي از تأكيدات اين روحاني متخلق به سيره پيامبر و ائمه اطهار بود تا آنجا كه در حوادث و رويدادهاي بسيار سخت و سهمگين دوران پس از انقلاب يا در دوران پيروزي و ظفر، اوامر الهي را بر هر چيزي از خواست و تمنيات بشري ترجيح داد، همچنانكه در دوران دفاعمقدس در برهههاي سخت تلاش در حضور پررنگ دانشجويانش در عرصه دفاع از كشور داشتند ولي بر كسي اجباري نبود و بازماندگان در دانشگاه را با جديت حمايت و تحت پوشش علمي واخلاقي قرار ميدادند، در عين حال به فرماندهان دوران دفاعمقدس تأكيد داشتند كه دانشجويان دانشگاه را در جاهاي مختلف و گروههاي رزمي متنوع به كار گيرند.
از ديگر وجوه اين استاد اخلاق اينكه مستمع بسيار بزرگ و پرحوصله بودند چرا كه ايشان معتقد بودند در نزاعها و درگيريهاي روزمره فردي و اجتماعي همه افراد بر ملكات نفساني خود تأكيد دارند و بر ديگران است كه با دقت نظر و فراغت بال، به واكاوي حوادث و رويداها پراخته تا حاصل اين حركات چيزي برخاسته از عصبيتها و منيات نباشد. خاطرم هست كه يك روز در جلسه اخلاق، يكي از دانشجويان تازهوارد اشكالي به ايشان وارد كرد و با اينكه استاد تلاش داشتند كه او را قانع كنند باز آن دانشجو با عصبانيت و پرخاش جواب آيتالله مهدوي كني را ميداد. سرانجام هم استاد با لبخند و كمي شوخي تلاش كردند كه دانشجو را آرام كنند و به او گفتند كه اين عصبانيت اعمال خير انسان را از بين ميبرد؛ جمله آيتالله مهدوي كني مثل آبي روي آتش بود و آن دانشجو آرام شد. بعد از جلسه با تعجب به ما ميگفت كه من فكر ميكردم استاد با تندي با من برخورد خواهد كرد ولي اينطور نشد. مسئله مهمي كه همه دانشجويان تلاش ميكردند از استاد الگوبرداري كنند اخلاص در كارها بود؛ با اينكه دانشگاه امامصادق دانشگاه بزرگي نيست اما خوشبختانه توانسته تأثيرهاي زيادي داشته باشد و همه اينها مديون اخلاص آيتالله مهدوي كني بود كه ايشان واقعا خالصانه دانشگاه را مديريت ميكردند و همين هم باعث شد دانشگاه امامصادق اينطور رشد كند و به اين جايگاه برسد.
نظر شما