خبر بيماري سرطان از همان دسته است و هميشه هم ناراحتكننده است؛ چه براي كسي باشد كه ميشناسيم يا براي كسي كه نميشناسيم. حالا وقتي آن كس، هنرمندي باشد كه همه ميشناسيم و با او و كارهايش خاطره داريم، همهچيز تلختر هم ميشود.
مرتضي پاشايي، كسي كه تا همين هفتهي قبل، با روحيهاي بالا به زندگي اميدوار بود و ميگفت آماده است زودتر از بيمارستان مرخص شود و براي كنسرت بعدياش آماده شود، حالا ديگر از بين ما رفته است. او از نوجواني موسيقي را با نواختن گيتار شروع كرد و سالها تلاش كرد تا سرانجام از حدود سال 1389 اولين قطعههايش را بهصورت اينترنتي به مخاطبانش عرضه كرد. دو سال بعد، اولين آلبومش را با عنوان «يكي هست» به بازار عرضه كرد و به صورت رسمي وارد دنياي موسيقي پاپ شد.
تنها يكسال بعد از انتشار اولين آلبومش، در آذرماه 1392 بيماري سرطان او تشخيص داده شد و در اين يكسال اخير با روحيهي بالا در برابر سرطان مقاومت كرد. اما سرانجام صبح روز جمعه، بيست و سوم آبانماه بر اثر ايست قلبي در بيمارستان بهمن تهران از دنيا رفت و ترانههايش را براي ما باقي گذاشت.
همانطور كه «فروغ فرخزاد» گفت «تنها صداست كه ميماند»، حالا هرروز ميشود صداي مرتضي را در ماشينها، خيابانها، خانهها و ادارهها شنيد. او براي هميشه بين ماست و ميماند. اين خاصيت صداست... اين خاصيت هنرمند است...
---------------------------------------
* سطري از ترانهي «دقيقهي آخر»، از آلبوم «يكي هست» اثر زندهياد مرتضي پاشايي
اثر بزرگمهر حسينپور